زن خیانتکار نقشه قتل شوهرش را طراحی کرد
این زن بعد از آشنایی مجازی با مردی غریبه همسرش را به کام مرگ کشاند.
دوات آنلاین -عروس خطاکار که متهم است بعد از آشنایی مجازی با مردی بیگانه شوهرش را با همدستی وی به قتل رسانده با درخواست قصاص از سوی اولیای دم مواجه شد.
به نوشته روزنامه جوان ۱۲ خردادماه امسال، مأموران پلیس پایتخت از قتل مرد جوانی در یکی از خیابانهای جنوب شهر باخبر و راهی محل شدند. بررسیهای اولیه نشان میداد آن مرد با شلیک گلوله از سوی مرد ناشناسی به قتل رسیده است. جسد به دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و تحقیقات در این زمینه به جریان افتاد. در روند تحقیقات ابتدا همسر مقتول به نام لیلا مورد تحقیق قرار گرفت. او در توضیح به مأموران گفت: «امروز صبح شوهرم برای رفتن به محل کارش سوار خودرواش شد و از پارکینگ بیرون رفت. لحظاتی بعد صدای شلیک گلوله را شنیدم. وقتی بیرون رفتم دیدم شوهرم خونین روی زمین افتاده است. کمی آن طرفتر مرد ناشناسی بود که با دیدن من هراسان گریخت. آن مرد را ندیده بودم و نمیدانم چه کسی و با چه انگیزهای شوهرم را به قتل رسانده است.»
اعتراف به قتل
با ثبت این اظهارات، تحقیقات ادامه داشت تا اینکه در بررسی تلفن همراه همسر مقتول مشخص شد او با مرد غریبهای به نام کیوان رابطه پنهانی دارد. به این ترتیب زن جوان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت تا اینکه در روند بازجوییها به قتل شوهرش با همدستی مرد جوان اعتراف کرد. او در اظهاراتش گفت: «شوهرم پسر عمهام بود. او سالها گرفتار اعتیاد بود و با من رفتار خوبی نداشت. خیلی سعی کردم او را کمک کنم تا اعتیادش را ترک کند، اما بیفایده بود و هر روز اذیت و آزارهای او بیشتر میشد. این گذشت تا اینکه با کیوان در فضای مجازی آشنا شدم، سپس نقشه قتل همسرم را کشیدم. درباره انجام نقشه با کیوان صحبت کردم. او قبول کرد مرا کمک کند. بالاخره روز حادثه با همدستی او شوهرم را به قتل رساندیم.»
با اقرارهای زن جوان، کیوان به اتهام قتل عمد بازداشت شد و در روند بازجوییها به جرمش اعتراف کرد. متهم در شرح حادثه گفت: «با لیلا در فضای مجازی آشنا شدم و چند بار به صورت پیامکی با هم صحبت کردیم. ابتدای آشنایی فکر میکردم لیلا مجرد است تا اینکه متوجه شدم چند سالی است ازدواج کرده و متأهل است. چون به او علاقهمند شده بودم نمیتوانستم رابطهام را با او قطع کنم و او را فراموش کنم، این شد که از لیلا خواستم همدیگر را ببینیم و او هم قبول کرد. در اولین ملاقات که در یکی از خیابانهای تهران بود قرار گذاشتیم. لیلا به دیدنم آمد و با هم به پارک رفتیم. او سر صحبت را باز کرد و شروع به درد دل کرد. لیلا میگفت شوهرش مرد بداخلاقی است و به خاطر اعتیاد رفتار خوبی با او ندارد. او میگفت از این زندگی خسته شده است، به همین خاطر پیشنهاد قتل شوهرش را مطرح کرد. از آنجایی که به او علاقهمند شده بودم و میخواستم با او ازدواج کنم پیشنهادش را قبول کردم و با هم نقشه قتل شوهرش را کشیدیم.»
متهم در خصوص قتل گفت: «خانوادهام در یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری زندگی میکردند. چند روز قبل از حادثه به خانه پدرم در شهرستان رفتم و اسلحهای را که مدتی قبل از دوستم خریده بودم برداشتم. وقتی به تهران آمدم به دیدن لیلا رفتم. طبق نقشه قرار شد صبح زود مقابل خانهشان بروم و منتظر تماس او باشم. فردای آن روز حوالی ساعت ۴ صبح به محل حادثه رفتم و کمین کردم. لحظاتی بعد لیلا تماس گرفت و گفت شوهرش سوار خودرو شده و میخواهد از پارکینگ بیرون بیاید. اسلحه را آماده کردم و مقابل پارکینگ رفتم. وقتی مقتول را دیدم که سوار خودرواش بود، نزدیک شدم و یک تیر بدون هدف به او شلیک کردم. تیر به سینه مقتول خورد و او خونین روی زمین افتاد. با دیدن جسد که غرق خون بود ترسیدم و همان موقع فرار کردم.»
جلسه محاکمه
با اقرار دو متهم لیلا به اتهام معاونت در قتل و کیوان به اتهام مباشرت در قتل راهی زندان شدند. پرونده با کامل شدن تحقیقات و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. روز گذشته دو متهم مقابل هیئت قضایی شعبه یازدهم به ریاست قاضی حشمتیان قرار گرفتند. بعد از اعلام رسمیت جلسه اولیای درخواست قصاص کردند.
در ادامه متهم ردیف اول در جایگاه ایستاد و با قبول جرمش گفت: «من به درخواست لیلا تصمیم گرفتم شوهر او را به قتل برسانم. اما آن روز وقتی شوهرش را دیدم پشیمان شدم، ولی به خاطر مصرف مواد و خوردن مشروب حالت عادی نداشتم، به همین دلیل بی هدف شلیک کردم و گلوله ناخواسته به سینه مقتول برخورد کرد و منجر به قتل شد. پشیمانم و درخواست گذشت دارم.»
او در آخر گفت: «فکر میکردم با انجام این کار لیلا را کمک میکنم تا از این زندگی خلاص شود، اما اوضاع برای او و من بدتر شد. اشتباه کردم.»
سپس متهم ردیف دوم که همسر مقتول بود به جایگاه رفت و گفت: «از دست اذیت و آزارهای شوهرم خسته شده بودم و نمیدانستم چطور میتوانم از این زندگی نجات پیدا بکنم. چند بار درباره این اختلافها با خانوادهام صحبت کردم، اما آنها از من خواستند فرصتی دوباره به شوهرم بدهم تا شاید دست از رفتارهایش و مصرف مواد بردارد، ولی بیفایده بود تا اینکه بعد از آشنایی با کیوان از او درخواست کمک کردم. حالا پشیمانم، باید مشکل زندگیام را از راه قانونی حل میکردم. از دادگاه میخواهم مرا کمک کند تا از زندان نجات پیدا کنم.»
در پایان هیئت قضایی برای صدور رأی وارد شور شد.
12jav.net