پیشنهادات ما
طلاق به دلیل پرداخت نکردن قسط های بانک

طلاق به دلیل پرداخت نکردن قسط های بانک

زن جوان می گوید شوهرش با پرداخت نکردن اقساط باعث بی آبرویی او شده است.

دوات آنلاین -بدحسابی سهراب برایش دردسرساز شد و پای او را به دادگاه خانواده تهران باز کرد. وقتی این مرد جوان قسط های وام بانکی اش را پرداخت نکرد، هرگز تصورش را هم نمی کرد که پایش به دادگاه خانواده باز شود. وقتی این زوج درخواست جدایی خود را به قاضی دادگاه خانواده ارائه کردند، قاضی درباره این درخواست پرسید.

 

دلیل درخواست طلاق

تپش جام جم نوشت: زن جوان رشته کلام را در دست گرفت و درباره ماجرای زندگی اش گفت: پنج سال است که ازدواج کرده ام. در این مدت شوهرم مرتب با خانواده من لجبازی می کرد. در این مدت آسایش نداشتم. همیشه در اضطراب و استرس زندگی کردم تا اینکه چند وقت پیش پدرم ضامن سهراب شد و او توانست وام کلانی بگیرد. ولی در این مدت همیشه با هم درگیر بودیم. چون قسط های وام را پرداخت نمی کرد و در نهایت حساب بانکی پدرم مسدود می شد. هر بار باید خجالت می کشیدم.

 

همیشه پدرم زنگ می زد و می گفت دوباره شوهرت قسط وام را پرداخت نکرده است. من به سهراب می گفتم. او قسط ها را واریز می کرد. اما باز هم این اتفاق تکرار می شد. در این مدت فقط خجالت کشیدم. او هر بار که با پدرم لج می کرد قسط هایش را پرداخت نمی کرد و همین مساله باعث می شد حساب پدرم مسدود شود.

 

بارها با او صحبت کردم. چند بار با هم دعوایمان شد. ولی سهراب اصلا گوشش بدهکار نبود. به خاطر همین وام آبرویم نزد کل خانواده و فامیل رفته است. همه فهمیده اند شوهرم قسط های بانکی اش را پرداخت نمی کند. برای همین دیگر حتی خجالت می کشم به خانه پدرم بروم.

 

آخرین بار با او دعوای شدیدی داشتم و گفتم اگر یک بار دیگر قسط ها را پرداخت نکنی دیگر با تو زندگی نمی کنم تا این که چند روز پیش باز هم پدرم تماس گرفت و گفت که سهراب قسط های بانکی را پرداخت نکرده و حسابش مسدود شده است. من هم از همان زمان وسایلم را جمع کردم و به خانه پدرم رفتم. دیگر حاضر نیستم با این مرد بی مسؤولیت زندگی کنم و تصمیم به جدایی گرفتم.

 

توضیحات مرد جوان

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من سرم خیلی شلوغ است و مشغله کاری زیادی دارم. گاهی اوقات پرداخت قسط هایم را فراموش می کنم. هیچ وقت از روی عمد نبوده است. هربار هم متوجه شدم بلافاصله آن را پرداخت کردم. ولی نسرین متوجه نیست و مرتب سر همین مساله دعوا راه می اندازد.

 

آخرین بار به من توهین کرد و گفت باعث خجالت و آبروریزی اش هستم. برای همین من هم دیگر نمی خواهم در کنار این زن زندگی کنم. او به خاطر وام، زندگی مان را جهنم کرد و در نهایت پیشنهاد جدایی را مطرح کرد. او به خاطر پدرش پایمان را به دادگاه خانواده باز کرد. چون خانواده اش مرا دوست ندارند، به همین دلیل در نهایت باعث جدایی مان شدند.

 

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت به دست آمده با یک مشاور خانواده مشورت کنند.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.