محاکمه تازه داماد به اتهام قتل پدرزن و مادرزن
این مرد متهم است بعد از درگیری با همسرش او را زد و والدین زنش را نیز به قتل رساند.
دوات آنلاین -تازه داماد که در جریان درگیری خانوادگی پدرزن و مادرزنش را به قتل رسانده و همسرش را هم تا پرتگاه مرگ کشاندهبود، در جلسه محاکمه گفت از کاری که کرده پشیمان است و درخواست گذشت کرد.
روزنامه جوان نوشت، ۳۱شهریورماهسال۹۹ مأموران کلانتری۱۵۳ شهرک ولیعصر از قتل زوج میانسالی در خانهشان باخبر شدند. وقتی مأموران در محل حاضر شدند حمید، داماد ۳۰ساله خانواده در حالیکه دستها و لباسهایش خونین بود و در بالکن طبقه چهارم فریاد میکشید «پدرزن و مادرزنم را کشتهام و همسرم را نیز زخمی کردهام» بازداشت کردند. همزمان با انتقال اجساد احمد ۵۳ ساله و ثریا ۴۸ ساله به پزشکی قانونی تحقیقات ادامه پیدا کرد.
اعتراف به دو قتل
داماد خشن در شرح ماجرا گفت: «چند سال قبل با برادر زنم همکار بودم و در یک اداره کار میکردیم. از این طریق با همسرم آشنا شدم و دو سال قبل به خواستگاریاش رفتم. او پرستار بود و پدرش یک ساختمان چهارطبقه داشت و خودش در طبقهدوم ساکن بود. بعد از ازدواج او از من و همسرم خواست تا در طبقه چهارم همان ساختمان زندگی مشترکمان را شروع کنیم. قبول کردیم، اما هر بار من و همسرم با هم اختلاف پیدا میکردیم مریم پیش خانوادهاش میرفت و همه جزئیات درگیری را به آنها میگفت. آخرین بار همسرم گفت تصمیم دارد دندانهایش را ایمپلنت کند. به او گفتم هزینه ایمپلنت بالاست، اما میخواستم از برادر زنم پول قرض بگیرم که مریم عصبانی شد و به من بد و بیراه گفت و بعد از کلی بحث خانه را ترک کرد و به محل کارش رفت. دنبالش به بیمارستان رفتم، اما حراست بیمارستان اجازه ورود را به من نداد. وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم همسرم برگشتهاست. لحظاتی بعد او همراه مادرش وارد خانه شد و دوباره بحثمان شد.»
متهم در خصوص قتل گفت: «بحث بالا گرفت بود که پدرزنم وارد خانه شد و دو سیلی به صورتم زد. کنترل اعصاب را از دست دادم به همین دلیل به آشپزخانه رفتم و یک چاقو برداشتم و حدود ۱۰ضربه به پدر زنم زدم. همسرم قصد داشت مانع این کار شود که چند ضربه هم به او زدم. وقتی پدرزنم روی زمین افتاد مادر زنم را نیز کشتم و همسرم نیز زخمی شد.»
با اقرارهای متهم، وی راهی زندان شد و پرونده با شکایت اولیایدم و کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
جلسه محاکمه
روز گذشته متهم مقابل هیئت قضایی شعبه پنجم دادگاه قرار گرفت. ابتدای جلسه مادر بزرگ همسر متهم و وکیل دیگر اولیایدم درخواست قصاص کردند.
در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و گفت: «اتهاماتم را قبول ندارم. قبل از شروع زندگی دو واحد آپارتمان داشتم، اما به خاطر درخواست خانواده همسرم در ساختمان آنها ساکن شدم، اما اشتباه کردم، چون همین باعث شد آنها مدام در زندگی ما دخالت کنند.» او در شرح جزئیات روز حادثه گفت: «قبل از حادثه یکی از واحدهای آپارتمانیام را فروخته بودم و قرار بود همان روز پولش را بگیرم که همسرم تماس گرفت و گفت برای ایمپلنت دندانهایش چهار و نیم میلیون تومان پول میخواهد. از او مهلت خواستم، اما او شروع به داد و فریاد کرد. پیشنهاد دادم از پساندازش پول بردارد تا بعد به او برگردانم، اما تلفنم را قطع کرد سپس پیامک فرستاد که «پدرم خونت را میریزد».
متهم ادامه داد: «از شدت عصبانیت به محل کارش رفتم، اما حراست بیمارستان مانع ورودم شد. وقتی به خانه برگشتم صدای فریادهای همسرم را شنیدم. از ترس دو عدد چاقو را از روی کابینت آشپزخانه برداشتم و در خانه را باز کردم. همسرم با فریاد وارد خانه شد، اما اجازه ندادم مادرش وارد خانه شود. ناگهان ضربه محکمی به در خورد و به عقب پرتاب شدم. وقتی به خودم آمدم پدر و مادرهمسرم خونین روی زمین افتاده بودند و همسرم نیز زخمی شده بود.»
قاضی: پس چه کسی ضربات چاقو را به آنها زده بود؟
متهم: وقتی از خودم دفاع میکردم و پدر زنم را با چاقو میزدم، مادرزنم و همسرم که وارد دعوا شدند و چاقو خوردند.
قاضی: ادعا میکنی متوجه قتلها نبودی، پس چطور جسد پدرزنت در آشپزخانه، جسد مادرزنت در پذیرایی و همسرت چند متر آن طرفتر روی زمین افتاده بودند؟
متهم: در آن درگیری به سرم ضربه خورده بود، نمیدانم در آن چند ثانیه چه اتفاقی افتاد.
قاضی: پزشکی قانونی ضربه به دستت را تأیید کرده، اما ضربه به سر را خیر. چه دفاعی داری؟
متهم با ریختن اشک گفت: پشیمانم و درخواست گذشت دارم.
در پایان هیئت قضایی با اعلام ختم جلسه وارد شور شد.
12jav.net