پدرم را به خاطر پول توجیبی کشتم
من دانشجوی رشته کامپیوتر هستم و علاقه زیادی هم به بازیهای رایانهای دارم و همیشه سرگرم بازی هستم و گاهی هم برای خوشگذرانی گل مصرف میکنم.
دوات آنلاین -دانشجوی جوان در جریان اقدامی هولناک پدرش را به خاطر پول توجیبی با ضربات چاقو به قتل رساند.
به نوشته روزنامه جوان، ساعت۱۱ قبل از ظهر روز شنبه یازدهم دیماه قاضی محمدحسین زارعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری۱۲۹ جامی از قتل مرد میانسالی در خانهاش در خیابان پاستور باخبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره راهی محل شد.
تیم جنایی در قتلگاه داخل پذیرایی آپارتمان مسکونی با جسد مرد ۵۷سالهای به نام حبیب روبهرو شدند که با اصابت ضربه چاقو به گردنش به قتل رسیدهبود. بررسیها حکایت از آن داشت قاتل پسر ۲۲ساله مقتول به نام کامران است که پس از قتل از محل گریخته است.
همسر مقتول به مأموران پلیس گفت: شوهرم معلم بازنشسته بود و در کار ساخت و ساز هم فعالیت میکرد. ما دو دختر و یکپسر داریم و زندگی خوبی هم داشتیم تا اینکه از مدتی قبل پسرم با پدرش اختلاف پیدا کرد. او ولخرج و بیکار بود و همیشه ازما پول توجیبی میخواست و همین موضوع باعث اختلاف و گاهی هم مشاجره لفظی آنها میشد.
امروز پسرم به خانه آمد و از من خواست به او پول بدهم که گفتم پولی ندارم و شروع به داد و فریاد کرد که با شوهرم تماس گرفتم و به او گفتم که کامران از ما پول میخواهد و با ما درگیر شدهاست و من و دو دخترم از او میترسیم. شوهرم با شنیدن حرفهایم به سرعت به خانه آمد که با پسرمان درگیر شد که ناگهان کامران چاقویی به گردن پدرش زد و فرار کرد.
قاتل به صحنه حادثه بازگشت
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران پلیس تحقیقات گستردهای را برای دستگیری قاتل فراری آغاز کردند. بدین ترتیب مأموران مشخصات متهم را به گشتیهای پلیس اعلام کردند تا اینکه یک ساعت بعد از حادثه تیمی از مأموران کلانتری جامی متوجه شدند پسر جوانی که شباهت زیادی با قاتل دارد در نزدیکی خانه مقتول پرسه میزند. سپس مأموران به مظنون نزدیک شده و در اقدامی غافلگیرانه وی را بازداشت کردند که مشخص شد پسر دستگیر شده همان متهمی است که ساعتی قبل پدرش را به قتل رسانده است.
متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و با اظهار پشیمانی به قتل پدرش اعتراف کرد. متهم که پسر قوی هیکل و سنگین وزنی است با خونسردی و کلمات شمرده شمرده حادثه خونین را توضیح داد و مدعی شد که فقط به خاطر پول توجیبی پدرش را به قتل رساندهاست. قاتل در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
گفت و گو با قاتل
*از پدرت کینه داشتی؟
نه، من از کسی کینهای نداشتم و این درگیری هم اتفاقی پیش آمد و اصلاً با نقشه قبلی نبود و آن روز عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم، چون کمی هم بیماری روحی و روانی دارم و حتی مدتی هم دارو مصرف میکردم. از طرفی هم مواد مخدر گل مصرف میکنم که روز حادثه هم کمی مصرف کرده بودم و حال خوبی نداشتم.
*یعنی توهم داشتی و پدرت را به قتل رساندی؟
نه، توهم نداشتم، اما عصبانی بودم، هر چند که از لحاظ روحی حال خوبی نداشتم.
*چرا؟
با هم اختلاف داشتیم و او همیشه به من سرکوفت میزد و میگفت من عرضه کار ندارم و فقط مصرفکننده هستم.
*بیکاری؟
بله، من دانشجوی رشته کامپیوتر هستم و علاقه زیادی هم به بازیهای رایانهای دارم و همیشه سرگرم بازی هستم و گاهی هم برای خوشگذرانی گل مصرف میکنم.
*درباره روز حادثه توضیح بده.
من چند روز قبل از مادرم یکمیلیون تومان پول گرفته بودم که خیلی زود تمام کردم، چون گلمصرف کردهبودم و روز حادثه دوباره به سراغ مادرم رفتم که پول توجیبی بگیرم. پدر و مادرم همیشه میگفتند که من ولخرج و هزینهام خیلی زیاد است و پدرم از من میخواست که پولهایم را جمع کنم و برای خودم کاری دست و پا کنم، اما من خوشگذران بودم و با دوستانم به تفریح میرفتم و به همین خاطر همیشه پول کم میآوردم. آن روز مادرم به من پول نداد که او را تهدید کردم و او هم با پدرم تماس گرفت و خواست به خانه بیاید. وقتی پدرم به خانه آمد دوباره به من سرکوفت زد و گفت پولی به من نمیدهد. خیلی عصبانی بودم و چاقو هم در دست داشتم که از پدرم خواستم جلو نیاید، اما او آمد و در کشمکشی که با هم داشتیم ضربه چاقو به گردنش اصابت کرد و خونین روی زمین افتاد.
*چرا چاقو با خودت داشتی؟
قضیه چاقو به سهسال قبل برمی گردد. سال۹۷ که به خاطر همین پول توجیبی با پدرم درگیر شدم به من گفت که آخر با چاقو من را میکشد که از آن زمان ترسیدم و برای خودم چاقویی تهیه کردم و داخل کمد اتاقم پنهان کردم تا زمانی که مرا تهدید کند از خودم دفاع کنم. آن روز وقتی فهمیدم پدرم برای درگیری با من به خانه میآید چاقو را برداشتم که او را بترسانم، اما پدرم را به قتل رساندم.
*چه شد که دوباره به نزدیک خانهتان برگشتی؟
وقتی پدرم زخمی شد از ترس فرار کردم و ساعتی در خیابانها پرسه زدم تا اینکه تصمیم گرفتم به خانهمان بیایم و سر گوشی آب دهم که ببینم پدرم زندهاست یا فوت کردهاست که مأموران پلیس مرا دیدند و دستگیر کردند.
*الان چه حسی داری؟
خیلی پشیمان هستم.ای کاش چاقو بر نمیداشتم.
12jav.net