طلاق مردی که از زنش خرجی می خواهد
در این مدتی که شوهرم بیکار بود، تمام خرج خانه را من پرداخت می کردم اما او توقع دارد به خودش هم خرج بدهم.
دوات آنلاین -زن جوان وقتی دید شوهرش از او خرجی می خواهد تصمیم گرفت به زندگی مشترکش برای همیشه پایان دهد. شوهر این زن که بیکار شده بود از همسرش می خواست به او پول بدهد که همین مساله پای این زوج جوان را به دادگاه خانواده باز کرد.
درخواست طلاق
تپش جام جم نوشت: زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت درباره ماجرای زندگی اش گفت: سه سال است ازدواج کرده ام ولی از همان ماه های اول ازدواجم پشیمان شدم. شوهرم مرد بی مسوولیتی است. او سر کار می رفت و شغل خوبی هم داشت اما از بس دیر می رفت و مرخصی می گرفت از کار بیکار شد.
الان چند ماه است در خانه مانده و به دنبال کار نمی رود و هر چه به او می گویم باید دنبال کار بگردد فایده ای ندارد. چون من سرکار می روم تصور می کند که دیگر نیاز نیست کار کند.
در این چند ماه از پول و پس اندازی که داشت خرج می کرد و من صبح سر کار می رفتم و شب خسته به خانه برمی گشتم. واقعا تحمل این وضعیت برایم غیرممکن شده بود تا اینکه چند وقت پیش امیرحسین از من خواست به او پول بدهم.
اول قبول کردم و به او پول دادم ولی او گفت که از این به بعد باید به او خرجی بدهم. خیلی شوکه شدم و باورم نمی شود که شوهرم تا این اندازه گستاخ باشد. من باید کار کنم و به او خرجی بدهم.
در این مدتی که او بیکار بود، تمام خرج خانه را من پرداخت می کردم اما او توقع دارد به خودش هم خرج بدهم و می گوید چون سرکار نمی رود من باید به او پول بدهم. دیگر نمی توانم تحمل کنم. این حرف او به من فهماند که این مرد اصلا مرد زندگی نیست و نمی توانم در کنارش خوشبخت شوم. او حتی به خاطر خرجی با من دعوا کرد و درگیری شدیدی راه انداخت که وسایلم را جمع کردم و به خانه مادرم رفتم اما او دنبالم نیامد. حتی در این حد هم مسوولیت پذیر نبود و من هم دیگر نمی خواهم در کنارش زندگی کنم.
مرد جوان چه توضیحی داد
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من سال ها کار کرده و مرد بی مسوولیتی نبودم و همیشه روی پاهای خودم ایستاده ام. وقتی بیکار شدم کلی پول داشتم ولی بدشانسی آوردم. هرچه دنبال کار مناسب گشتم هم فایده ای نداشت تا این که چند وقت پیش پول هایم تمام شد. از راضیه خواهش کردم تا زمانی که سرکار جدید بروم به من پول بدهد. ما زن و شوهریم و باید در همه چیز با هم مشترک باشیم.
ممکن است در آینده او بیکار شود و این وظیفه من است که به او خرجی بدهم ولی او به جای درک این موضوع جار و جنجال راه انداخت و مرا تحقیر کرد. او به من گفت بی مسوولیت. برای همین من هم دیگر نمی خواهم در کنارش زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست با یک مشاوره خانواده صحبت کنند.
12jav.net