حکایت ضرب المثل شریک دزد و رفیق قافله

دوات آنلاین -ضرب المثل شریک دزد و رفیق قافله یکی از مثل های معروف زبان فارسی است که ریشه آن به حکایتی کهن بر می گردد و خواندنی است.

خراسان نوشت: کاروانی از تجار بعد از خرید مال‌التجاره، عازم شهر و دیار خود شد. چند روز بعد کاروان به گردنه خطرناکی رسید. گردنه‌ای که همه بازرگانان از آن وحشت داشتند. چرا که می‌دانستند آن‌جا کمینگاه راهزنان است. شب هنگام هرکدام از تجار اموال ارزشمند خود را در جایی پنهان کردند.

بیشتر بخوانید: ریشه ضرب المثل پته کسی را روی آب ریختن

شخصی که در لباس بازرگان بود نزد تک‌تک آنان رفت و مخفیگاه اموال آن‌ها را یاد گرفت. سپس نیمه‌های شب از قافله جدا شد و به سمت کمینگاه دزدان رفت و مخفیگاه همه اموال کاروان را فاش کرد، به شرط آن که دزدان اموال خودش را غارت نکنند و او را در غارت خود شریک کنند. رئیس دزدان پذیرفت، به کاروان حمله برد و همه اموال را غارت کرد.

 مرد تاجرنما هم سهم خود را گرفت و جایی پنهان کرد و به همراه تجار به سمت شهر به راه افتاد. بازرگانان مدتی بعد دیدند که همان تاجر همراه خودشان، بخشی از اموال کاروان را در شهر به فروش می‌رساند. آن‌جا بود که دانستند این مرد شریک دزد و  رفیق قافله بوده و از آن روز بود که این مثل بر زبان‌ها جاری شد.