آزار شیطانی زن جوان توسط مردان بی رحم
متهمان زن جوان را به یک خانه باغ کشاندند و نقشه شوم خود را اجرا کردند.
دوات آنلاین -مردان افغان که متهم هستند زن جوان را در یکی از باغهای فرحزاد مورد آزار قرار دادهاند محاکمه شدند.
طرح شکایت
به نوشته روزنامه جوان، سال۹۸ زن جوانی به اداره پلیس رفت و از چند مرد افغان به اتهام آزار شکایت کرد. او در توضیح به مأموران گفت: «من و شوهرم وضع مالی خوبی داریم. مدتی قبل تصمیم گرفتیم خانهمان را بفروشیم و یک خانه ویلایی در غرب تهران بخریم. برای انجام این کار در سایتهای اینترنتی دنبال ملکی مناسب بودیم که یک خانه ویلایی را حوالی فرحزاد پیدا کردم. با صاحب آگهی که مردی بنگاه دار بود قرار گذاشتم و به ملاقاتش رفتم. آن مرد که احد نام داشت و بعدها متوجه شدم افغان است، خانه مورد نظر را نشان داد سپس پیشنهاد داد تا از خانه باغی در همان حوالی بازدید کنم. او میگفت خانه باغ ملکی موروثی است و ورثه آن در خارج از کشور هستند. قبول کردم و همراه او به خانه باغ رفتم.»
زن جوان ادامه داد: «حوالی عصر بود که مقابل خانه باغ رسیدیم. یک لحظه تردید کردم و میخواستم برگردم تا با همسرم تماس بگیرم، اما مرد بنگاه دار یکباره مرا به داخل آن باغ هل داد. آنجا بود که فهمیدم گرفتار شش مرد افغان شدهام. آنها وقتی مرا دیدند به طرفم حمله کردند و بیرحمانه مرا آزار دادند.»
دستگیری یکی از متهمان
بعد از طرح این شکایت، مأموران تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند و مرد بنگاهداری را مورد تحقیق قرار دادند. او احد را شناخت و سرانجام در یک قرار صوری با احد وی بازداشت شد.
متهم بعد از کامل شدن تحقیقات راهی زندان شد و تلاش برای دستگیری همدستان وی ادامه داشت، اما ردی از آنها به دست نیامد. به این ترتیب پرونده به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
فرضیه قتل
در جلسه رسیدگی شاکی در جایگاه ایستاد و گفت: «آن روز وقتی مردان افغان به من حمله کردند مقاومت کردم. آنها فیلمی را نشان دادند که از ترس تسلیم خواسته شیطانیشان شدم. در آن فیلم مردان افغان میخواستند دختری جوانی را آزار دهند، اما آن دختر مقاومت کرد. آنها هم دختر جوان را به خاطر رفتارش به قتل رساندند و جسدش را دفن کردند.»
شاکی در حالی که اشک میریخت، گفت: «وقتی آن فیلم را دیدم از ترس به خودم میلرزیدم. خیلی التماس کردم که مرا رها کنند، اما آنها ساعتها مرا شکنجه کردند و حوالی ساعت۱۱ شب رهایم کردند. سپس با تهدید خواستند در این باره با کسی حرفی نزنم وگرنه مرا هم خواهند کشت. وقتی به خانه برگشتم و همسرم مرا دید اصرار کرد حقیقت را بگویم. او با شنیدن حرفهایم خواست به اداره پلیس برویم که قبول کردم.»
با این ادعا، پرونده برای تحقیقات بیشتر و دستگیری دیگر متهمان به دادسرا ارجاع شد تا اینکه شش متهم دیگر شناسایی و بازداشت شدند. متهمان جرمشان را انکار کردند و تنها یکی از آنها گفت: «آن روز احد شاکی را به آن خانه باغ آورد و دوستانم او را آزار دادند، اما من فقط نظارهگر بودم و زن جوان را آزار ندادم.»
محاکمه دوباره
با کامل شدن تحقیقات پرونده بار دیگر روی میز هیئت قضایی همان شعبه قرار گرفت.
با اعلام رسمیت جلسه، شاکی در حالی که اشک میریخت، گفت: «در این مدت متوجه شدم متهمان قبلاً چند زن و دختر را به همین شیوه آزار دادهاند. راضی به گذشت نیستم و درخواست اشد مجازات دارم.»
احد سردسته باند حرفهای شاکی را انکار کرد، اما یکی از اعضای باند او گفت: «احد دروغ میگوید. آنها زن جوان را به زور آزار دادند، ولی من سعی کردم او را کمک کنم تا از دست دوستانم نجاتش دهم.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.
12jav.net