طلاق به خاطر شکست شوهر در شرکت گلدکوئیستی
به شوهرم گفتم این کار عاقبت خوبی ندارد. ولی آریا آنقدر به صحبتهای اعضای این شرکت اعتماد کرده بود که حرفهای من برایش اهمیت نداشت و کار خودش را انجام میداد. در نهایت طی چند ماه تمام سرمایهاش را از دست داد.
دوات آنلاین -تینا پنج سال در کنار آریا زندگی کرد. زندگی آنها آنقدر عاشقانه بود که هیچکس تصورش را هم نمیکرد روزی ماجرای این زوج عاشقپیشه، به یکی از پروندههای دادگاه خانواده تبدیل شود. از وقتی که آریا عضو شرکتهای هرمی شد، همه چیز در زندگی مشترکش به هم ریخت. او کمکم تمام پولهایش را از دست داد و به اعتراضهای تینا اهمیتی نداد. در نهایت هم زندگیاش از هم پاشید و پایش به دادگاه خانواده باز شد.
عضویت در شرکت گلدکوئیستی
تپش جام جم نوشت: آنها هفته گذشته درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه خانواده تهران ارائه کردند. زن جوان درباره ماجرای زندگیاش گفت: پنج سالی میشود که با آریا ازدواج کردهام. آریا از دوستان برادرم بود که پس از رفتوآمد به خانه ما، عاشق هم شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. خیلی زود زندگی مشترک ما آغاز شد و از همان روزهای اول خود را خوشبختترین زوج دنیا میدانستیم. ما عاشق هم بودیم. همیشه احترام و علاقه خاصی به هم داشتیم و سعی میکردیم همدیگر را ناراحت نکنیم. خوشبختی ما زبانزد همه بود. با تولد پسرمان خوشبختی ما بیشتر شد. همه چیز در زندگی من و آریا داشت خوب پیش میرفت. ما به جز جر و بحثهای معمولی هیچ ناراحتی دیگری نداشتیم تا اینکه از چند ماه پیش آریا کاری کرد که به شدت شوکه شدم. او یک شب به من گفت عضو شرکتهای هرمی گلدکوئیستی شده و پول زیادی را هم در آن شرکت سرمایهگذاری کردهاست. از شنیدن این حرف بهشدت عصبانی شدم. به او گفتم این کار عاقبت خوبی ندارد. ولی آریا آنقدر به صحبتهای اعضای این شرکت اعتماد کرده بود که حرفهای من برایش اهمیت نداشت و کار خودش را انجام میداد. در نهایت طی چند ماه تمام سرمایهاش را از دست داد. بالاخره از آنچه میترسیدم به سرمان آمد. تمام پولهای آریا را بردند و او دستش خالی ماند. ما ماندیم با کلی بدهکاری؛ وقتی این اتفاق افتاد دیگر نتوانستم در کنار آریا زندگی کنم. او همه پولهایش را از دست داد و به حرف من هم اهمیتی نداد. چند ماه است هیچ پولی نداریم. زندگیمان نابود شدهاست. برای همین دیگر حتی نمیخواهم او را ببینم و درخواست جدایی دارم. این مرد با بیعقلی اش زندگی من و پسرمان را نابود کرد. ما دیگر آینده خوبی در کنار هم نخواهیمداشت.
خودم قربانی شدم
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من خودم هم قربانی شدم. آن زمان حتی یک درصد هم فکرش را نمیکردم سرم کلاه برود. اعضای این شرکت آنقدر از مزایای آن تعریف کردهبودند که به آنها اعتماد کردم. به من گفتهبودند این شرکت مثل شرکتهای هرمی دیگر نیست و کار و فعالیت آن متفاوت است. برای همین خام شدم و اشتباه کردم. اما تینا حاضر نیست حرفهایم را قبول کند. او به خاطر یک اشتباه زندگیمان را نابود کرد. در صورتیکه از این مشکلات در زندگی مشترک پیش میآید و زن و شوهر باید در هر شرایطی کنار هم باشند.
در پایان قاضی پس از شنیدن صحبتهای این مرد، سعی کرد همسر او را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار او را دید، در نهایت رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد تا این زوج بیشتر فکر کنند.
12jav.net