2024/11/21
۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
پیشنهادات ما
قصاص مجازات قتل دایی به خاطر سوء ظن شوم

قصاص مجازات قتل دایی به خاطر سوء ظن شوم

بیشتر شب‌ها خواب خیانت دایی ام را می‌دیدم و مدام این کابوس برایم تکرار می‌شد. خیلی کلافه شده‌ بودم تا این که ...

دوات آنلاین -قضات دیوانعالی کشور حکم قصاص مرد جوانی که متهم است به خاطر بدگمانی دایی‌اش را به قتل رسانده است تأیید کردند.

 

به نوشته جوان، ۱۵‌فروردین‌سال‌۹۸ زن میانسالی مأموران کلانتری‌۱۶۸ سیزده آبان را از قتل برادرش در خانه‌شان باخبر کرد. وقتی مأموران در محل حادثه حاضر شدند با جسد مرد جوانی به نام بهزاد روبه‌رو شدند که سرش از بدنش جدا شده‌بود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، خواهر بهزاد که مأموران را باخبر کرده ‌بود مورد تحقیق قرار گرفت. او در حالی‌که از شوک این حادثه به سختی صحبت می‌کرد، گفت: «برادرم اطراف اسلامشهر در کارگاهی نگهبان بود.

 

او چند سال قبل از همسرش جدا شده‌بود به همین خاطر بیشتر اوقات به خانه ما می‌آمد. امروز همراه شوهر و فرزندانم برای عید دیدنی به خانه یکی از بستگانمان در قرچک ورامین رفته ‌بودیم و او در خانه تنها بود. بعد از برگشت از مهمانی وقتی وارد خانه شدیم هرچه برادرم را صدا کردم پاسخی نشنیدم. خانه را گشتم که دیدم جسد او در حالی که سرش از بدنش جدا شده بود در اتاقی در طبقه سوم روی زمین افتاده بود. ما با کسی اختلافی نداشتیم. نمی‌دانم چه کسی یا چه کسانی او را به قتل رسانده‌اند.»

 

با ثبت این توضیحات، تحقیقات برای یافتن عامل یا عاملان قتل آغاز شد و در جریان تحقیقات ابتدا کارفرمای مقتول مورد تحقیق قرار گرفت، اما از آنجایی‌که مدرکی علیه وی به دست نیامد تبرئه و آزاد شد.

 

مدتی از حادثه گذشت تا اینکه کارآگاهان پلیس در بررسی محل حادثه چند لکه خون کشف شده را به آزمایشگاه فرستادند که بعد از اعلام نتیجه مشخص شد متعلق به خواهرزاده مقتول است. به این ترتیب مرد ۴۰‌ساله که سعید نام داشت به عنوان اولین مظنون به قتل بازداشت شد. مرد جوان ابتدا جرمش را انکار کرد و گفت: «دایی‌ام بعد از جدایی از همسرش به خانه مادرم می‌آمد و با ما زندگی می‌کرد. من و همسرم به همراه سه فرزندم نیز در خانه مادرم زندگی می‌کنیم، اما آن روز در خانه نبودم و نمی‌دانم چه کسی و با چه انگیزه‌ای دایی‌ام را به قتل رسانده است.»

 

اعتراف به کشتن دایی

او که سعی داشت با اظهارات ضد و نقیض جرمش را انکار کند، سرانجام در روند بازجویی‌ها با بن‌بست اطلاعاتی روبه‌رو شد و به قتل دایی‌اش اعتراف کرد.

 

سعید در شرح ماجرا گفت: «لیسانس دارم و کارمند اورژانس هستم. از آنجایی‌که سه فرزند داشتم درآمدم کافی نبود که بتوانم خانه مستقلی اجاره کنم به همین خاطر همراه همسر و فرزندانم در خانه پدرم زندگی می‌کردیم. بهزاد دایی‌ام بود. او ۱۵‌سال پیش از همسرش جدا شد و زندگی‌اش به هم خورد. مادرم نمی‌خواست تنها باشد به همین خاطر او به خانه ما می‌آمد و با ما زندگی می‌کرد. مدتی قبل از حادثه خواب دیدم او به من خیانت کرده و با همسرم رابطه پنهانی دارد. به خاطر دیدن این کابوس‌ها به دایی‌ام بدبین شده بودم و نگاهم به او تغییر کرده‌بود. بیشتر شب‌ها خواب خیانت او را می‌دیدم و مدام این کابوس برایم تکرار می‌شد. خیلی کلافه شده‌ بودم و نمی‌دانستم چکار کنم. یکبار تصمیم گرفتم ماجرا را با مادرم در میان بگذارم و از او بخواهم دیگر برادرش را به خانه راه ندهد، اما منصرف شدم.»

 

متهم در خصوص قتل گفت: «آن روز در غیاب پدر و مادرم به طبقه سوم که دایی‌ام در آنجا بود، رفتم. دیدم او مشغول مصرف شیشه است. به او اعتراض کردم و خواستم مصرف مواد را کنار بگذارد، اما اهمیتی نداد. عصبانی شدم و گفتم نباید در خانه‌ای که زن و بچه زندگی می‌کند مواد مصرف کند. همین باعث درگیری شد. من که ذهنیت خوبی از دایی‌ام نداشتم یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و با چاقو چند ضربه به او زدم.» متهم در آخر گفت: «مطمئن نبودم مقتول مرده باشد به همین خاطر گلویش را بریدم. در آن حادثه انگشت دستم نیز بریده شد به همین خاطر مأموران آثار خون را در اتاق کشف کردند و سرنخی شد که دستگیر شوم. بعد از قتل خانه را ترک کردم و چاقو را در سطل زباله انداختم.»

 

جلسه محاکمه

با اقرار‌های متهم پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین شعبه روی میز هیئت قضایی شعبه‌ هشتم دادگاه به ریاست قاضی رحمانی قرار گرفت.

 

در آن جلسه دختر مقتول درخواست قصاص کرد. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و با قبول اتهامش از خودش دفاع کرد و در آخر گفت: «باور کنید قصد قتل نداشتم. وقتی مقتول را در حال مصرف مواد دیدم عصبانی شدم و از او خواستم خانه را پاتوق مصرف مواد نکند. او به حرفم اهمیتی نداد و گفت به من ربطی ندارد. با سوء ظنی که داشتم یکباره کنترل اعصابم را از دست دادم و ناخواسته او را کشتم.»

 

در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد و با توجه به مدارک موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم کرد. این حکم به دیوانعالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات شعبه‌۲۸ دیوان تأیید شد. به این ترتیب متهم در صورتی‌که نتواند رضایت اولیای‌دم را جلب کند در آستانه مرگ قرار خواهد گرفت.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.