تازه داماد چرا پدرزنش را کشت
پدرزن متهم با شلیک گلوله از پا درآمد اما مرد جوان می گوید به عمد شلیک نکرده است.
دوات آنلاین -مرد جوان وقتی متوجه شد که خواهر نامزدش با پسری غریبه ارتباط دارد دست به اسلحه برد و حادثهای خونین را رقم زد که به قیمت جان پدرزنش تمام شد. متهم روز گذشته برای دومین بار پای میز محاکمه ایستاد.
به نوشته روزنامه جوان، دوسال قبل مأموران پلیس شهرستان شهریار با اعلام خبر تیراندازی به یک ساختمان مسکونی در منطقه سرآسیاب راهی محل شدند. بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت پسر جوانی بعد از چند شلیک گلوله به منزل پدرزنش متواری شدهاست و در این حادثه پدر زن ۶۰ساله او به نام کوروش زخمی و به بیمارستان منتقل شده است.
دستگیری متهم
تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه از بیمارستان خبر رسید مرد سالخورده بر اثر شدت خونریزیها فوت کرده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و داماد خانواده تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه چند هفته بعد از حادثه شناسایی و بازداشت شد.
تازه داماد در بازجوییها به جرمش اقرار کرد، اما مدعی شد قتل ناخواسته بودهاست. او در شرح ماجرا گفت: «چند ماه قبل به خواستگاری سلماز رفتم و با هم نامزد کردیم. من و سلماز با هم اختلافی نداشتیم، اما مشکل از آنجا شروع شد که متوجه شدم خواهر کوچک سلماز با پسر غریبهای تلفنی در رابطه است و با او صحبت میکند. غیرتم اجازه نداد بیتفاوت باشم به همین خاطر به او تذکر دادم و خواستم این رابطه را قطع کند، اما او مدعی شد که با آن پسر رابطه ندارد و او مزاحم تلفنی است.»
متهم ادامه داد: «حرف خواهر سلماز را قبول کردم ولی چند روز بعد متوجه شدم او دوباره تلفنی با آن پسر در حال صحبت است. میخواستم ماجرا را به پدرزن و برادرزنهایم بگویم، اما ترسیدم اتفاق بدی بیفتد. این شد که تصمیم گرفتم به خانه نامزدم بروم تا در این مورد با خواهرش صحبت کنم. آن شب به آنجا رفتم و با سلماز و خواهرش صحبت کردم تا شماره آن پسر را من بدهند. به آنها گفتم ما دو تا مرد هستیم و حرف همدیگر را بهتر متوجه میشویم. حتی قول دادم با او درگیر نمیشوم فقط میخواهم با این خانواده کاری نداشته باشد، اما آنها قبول نکردند و در خانه را روی من بستند. با این رفتار خیلی عصبانی شدم به همین خاطر به خانه برگشتم و اسلحهای راکه در خانه داشتم، برداشتم و دوباره به خانه پدرزنم برگشتم تا شاید آنها بترسند و شماره پسر مزاحم را بدهند.»
متهم در خصوص قتل گفت: «در آن ساختمان چهار طبقه پدر نامزدم و برادرهایش همگی با هم زندگی میکردند. آن شب فکر میکردم همه آنها در طبقه چهارم در منزل برادرزنم مهمان هستند به همین خاطر زنگ در را زدم. هر چه منتظر شدم کسی در را باز نکرد. خیلی ناراحت شدم به همین دلیل با لگد به در حیاط کوبیدم، سپس اسلحه را دستم گرفتم و چند تیر به طرف در خانه شلیک کردم. نمیدانستم پدرزنم در طبقه اول خواب است. او وقتی صدای لگد به در را شنیده بود از خواب بیدار شده و مقابل در آمده بود، اما من او را ندیدم و نمیدانستم پشت در ایستاده است.»
او ادامه داد: «باور کنید اگر میدانستم او پشت در ایستاده هرگز دست به اسلحه نمیشدم و شلیک نمیکردم، اما صدای او را نشنیدم و فقط چند تیر شلیک کردم تا نامزدم و خواهرش را بترسانم، اما تیرها به پدرزنم خورده بود و باعث مرگش شد.»
درخواست قصاص
با اقرارهای متهم، وی بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد. پرونده نیز بعد از کامل شدن تحقیقات در اولین جلسه رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه چهارم دادگاه قرار گرفت.
در آن جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند، اما نامزد متهم و خواهرش اعلام گذشت کردند. در ادامه متهم بار دیگر ماجرا را شرح داد و گفت قتل اتفاقی بوده و قصد کشتن پدرزنش را نداشته است. متهم در آن جلسه با رأی دادگاه به قصاص محکوم شد، اما این حکم با اعتراض وکیل متهم به دیوانعالی کشور فرستاده شد تا اینکه از سوی قضات یکی از شعبات آن نقض و پرونده بار دیگر به شعبه همعرض ارسال شد.
محاکمه مجدد
به این ترتیب پرونده بار دیگر مقابل هیئت قضایی شعبهدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی متین راسخ قرار گرفت. با اعلام رسمیت جلسه اولیایدم که فرزندان مقتول بودند یک به یک در جایگاه ایستادند و درخواست قصاص کردند، اما نامزد مقتول و خواهرش به شرط پرداخت دیه اعلام گذشت کردند.
در ادامه متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه ویژه قرار گرفت و با انکار قتل عمد گفت: «باور کنید آن شب نمیدانستم پدر نامزدم به حیاط آمده و پشت در ایستادهاست وگرنه شلیک نمیکردم. من هیچ خصومتی با او نداشتم و راضی به مرگش نبودم. آن شب فقط به خانه آنها رفته بودم تا شماره پسر مزاحم را از خواهرزنم بگیرم. این موضوع را همسرم و خواهرش نیز میدانستند به همین خاطر اعلام گذشت کردهاند. باور کنید قصد قتل نداشتم و فقط اسلحه را بردم تا آنها را بترسانم. وقتی آنها در را باز نکردند فکر کردم میخواهند مرا اذیت کنند به همین دلیل به در لگد زدم و بعد از آن چند تیر به در شلیک کردم که در آن حادثه گلوله ناخواسته به مقتول برخورد کرد و موجب مرگ او شد.»
در پایان هیئت قضایی با اعلام ختم جلسه رسیدگی جهت صدور رأی وارد شور شد.
12jav.net