بحران های زندگی نغمه در سریال از سرنوشت

دوات آنلاین -نغمه در سریال از سرنوشت دختری به ظاهر شاد است که اتفاقات پیرامونش خوشی را از او گرفته و طعم تلخی ها را به او چشانده است. او با سختی های زیادی مواجه بود و ما این بحران ها را با بازی باورپذیر فاطیما بهارمست به خوبی درک کرده ایم اما او در فصل چهارم با چه مشکلاتی مواجه می شود؟

گرفتاری های نغمه به خاطر برادر

در فصل قبل سریال از سرنوشت دیدیم کارهای برادرش اسماعیل به شدت روی زندگی او تاثیر گذاشته بود. نغمه گمان می کرد برادرش فقط دچار مشکل مالی شده و در واقع در گرفتاری ایجاد شده چندان مقصر نیست و برخی حوادث و بدشانسی ها باعث شد او به این حال و روز بیفتد اما وقتی فهمید اسماعیل قمار بازی می کند و دار و ندارش را در این راه از دست داده است شدیدا دچار بحران شد.

پدر نغمه سال ها قبل فوت شده و طبیعتا او روی برادرش خیلی حساب می کرد اما با مشخص شدن اوضاع اسماعیل نغمه یکی از بزرگترین تکیه گاه های خود را از دست داد با این حال سعی کرد خودش را نبازد. زندگی برای او همچنان ادامه داشت و با کمک مامان پوری از زن برادر و برادرزاده اش مراقبت کرد و تمام تلاشش را به کار گرفت تا مشکلات پیش آمده را رفع کند.

فوت اسماعیل؛ ضربه ای بزرگ برای نغمه

یکی دیگر از بحران هایی که نغمه با آن مواجه شده فوت اسماعیل است. او در شرایطی متحمل این اندوه بزرگ شد که برادرش سر به راه شده و زندگی تازه ای را آغاز کرده بود.

همه به آینده اسماعیل امیدوار بودند و بار دیگر جو اعتماد بر فضای خانواده حاکم شده بود اما ناگهان یک تصادف که البته عمدی بود همه خوشی ها را از این خانواده گرفت و آنها را داغدار کرد؛ داغی بزرگ برای نغمه جوان که البته این بار هم استوار ماند و سعی کرد عنان زندگی را از دست ندهد.

گرفتاری های هاشم در سریال از سرنوشت

یکی از بزرگ ترین ضربه های روحی که نغمه دچارش شد اتفاقی بود که در شب عروسی اش رخ داد. کاخ رویاهای او ناگهان ویران شد اما این دختر جوان باز هم کوشید خودش را نبازد و از پا نیفتد. او که معتقد بود هاشم بی گناه است عزمش را جزم کرد و با اراده ای قوی کوشید به شوهرش کمک کند و او را از گرفتاری برهاند. حتی وقتی هاشم چاقو خورد باز هم او سعی کرد خوددار باشد اما باز هم بازی روزگار علیه او رقم خورد و فهمید هاشم نه یک بی گناه بلکه مجرمی است که در خیلی از کارهای خلاف دست داشته است.

نغمه در این مرحله خود را یک بازنده بزرگ می دید به همین دلیل خانه را ترک کرد و به شهرستان رفت اما در آنجا بعد از مدتی تفکر و تامل به این نتیجه رسید که چاره کار در فرار و شانه خالی کردن نیست بلکه باز هم باید بایستند و زندگی اش را حفظ کند به همین خاطر بود که در نهایت به زندان رفت تا با شوهرش ملاقات کند و بگوید او را بخشیده و برای شروع دوباره زندگی رویایی شان آماده است.

گره های تازه در فصل چهارم سریال از سرنوشت

اما قطعا ماجرا به همین جا ختم نمی شود و بی شک در فصل چهارم سریال از سرنوشت اوضاع خوش و خرم نیست. باز هم ماجرا و گره ها و پیشامدهایی در راه است؛ حوادثی که زندگی نغمه را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد دارد. برخی عکس های منتشر شده از این مجموعه چنین پرسشی را در ذهن مطرح می کند که آیا هاشم به زندگی خانوادگی خود خیانت خواهد کرد و بار دیگر دچار اشتباه می شود؟ در این صورت نغمه چه خواهد کرد و چه تصمیمی خواهد گرفت؟

به هر حال نغمه سریال از سرنوشت یک نمونه است؛ نمونه خوبی که نشان می دهد در هر شرایطی در فرازها و فرودها، سختی ها و خوشی ها، ناملایمات و تلخی ها همچنان باید پایدار ماند و برای ادامه زندگی ایستاد، جنگید، بخشید و کوشید.