طلاق به خاطر اختلاف بر سر تماشای فیلم
خیلی وقتها پیش آمده بود که من طبق سلیقه و نظر شوهرم فیلم دیدم. حتی از فیلم و سبک آن خوشم نیامده بود ولی حتی به روی خودم هم نیاوردم، به علت اینکه دلش نشکند. اینبار اما دلم میخواست فیلمی را که دوست دارم ببینم.
دوات آنلاین - دعوای الهه و نوید بر سر تماشای فیلم آنقدر بزرگ شد که در نهایت این زوج جوان را به دادگاه خانواده تهران کشاند. زن و شوهری که اختلافسلیقه، زندگی آنها را به میدان جنگ تبدیل کرد و در نهایت نیز تماشای یک فیلم آنها را به دادگاه خانواده کشاند.
زن جوان چه گفت
تپش جام جم نوشت: وقتی الهه مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: 15ماه پیش با نوید ازدواج کردم. روزی که با هم زندگی مشترکمان را آغاز کردیم، تصور میکردم خوشبختترین زن دنیا شده ام. ولی کمکم اختلافسلیقهها زندگیمان را به میدان جنگ تبدیل کرد. سر هر مسالهای با هم اختلاف داشتیم. رنگ خانه، وسایل خانه، دکور، غذا و خلاصه همه چیز؛ نوید همیشه سعی داشت نظرات خودش را تحمیل کند. هیچ وقت به حرفهای من اهمیتی نمیداد. هر بار سعی میکردم کوتاه بیایم اما همیشه این من بودم که باید کوتاه میآمدم. معمولا در بیشتر مواقع نظر و سلیقه نوید اعمال میشد. من هم جرات نمیکردم حرفی بزنم؛ چون اگر اعتراض میکردم، در نهایت باید یک دعوای بزرگ میکردیم. تا اینکه چند شب پیش نشستیم با هم فیلم ببینیم.
خیلی وقتها پیش آمده بود که من طبق سلیقه و نظر نوید فیلم دیدم. حتی از فیلم و سبک آن خوشم نیامده بود ولی حتی به روی خودم هم نیاوردم، به علت اینکه دلش نشکند. اینبار اما دلم میخواست فیلمی را که دوست دارم ببینم. برای همین از او خواستم فیلمی را که من انتخاب میکنم، ببینیم. اما مثل همیشه نوید مخالفت کرد.
این بار کوتاه نیامدم. چرا باید به علت نوید فیلمی را که دوست ندارم ببینم، در صورتیکه او حاضر نیست حتی یک بار هم به خاطر من کوتاه بیاید. من هرچه کوتاه آمدم او قدر ندانست. برای همین من هم خواستم این بار کوتاه نیایم. ولی نوید یک جنجال بزرگی به پا کرد که کار به کتککاری رسید. تا صبح با هم درگیر بودیم. تمام همسایهها هم موضوع را فهمیدند. همانجا بود که متوجه شدم دیگر نمیتوانم در کنار این مرد خودخواه زندگی کنم.
همسرم لجباز است
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسر من زنی لجباز است. هر چه من میگویم برعکسش را میخواهد. در این مدت من هم خسته شدهام. از رفتارهای او، دعواها و بهانهگیریهای او خسته شدهام. هر بار هرچه گفتم مخالفت کرد. همیشه سعی داشت نظر خودش را اعمال کند. بارها سعی کردم با او صحبت کنم. ولی فایدهای نداشت. سر هر مسالهای جار و جنجال به راه انداخت و زندگی را برای هردویمان جهنم کرد.
هر شب و هر روز دعوا داشتیم. حتی برای غذا خوردن هم باید با هم جروبحث میکردیم. تا اینکه یک شب بر سر فیلمدیدن باز هم جنجال به راه انداخت. الهه چنان فحاشی کرد و داد و بیداد به راه انداخت که همسایهها هم فهمیدند. آبرو برای ما نماند. آن هم فقط به خاطر تماشای یک فیلم. جیغ و دادهایش تمامی نداشت. هرچه دلش میخواست به من میگفت.
حتی کارمان به کتک کاری کشید. همان شب فهمیدم زندگی ما در کنار همدیگر هیچ فایدهای ندارد و باید هرچه زودتر از هم جدا شویم.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
12jav.net