قتل به هواداری از برادر
متهم: ناگهان پای هر دوی ما روی یک تکه چوب لیز خورد و هر دو روی زمین افتادیم که ناخواسته چاقویی که دستم بود به پشت مقتول فرو رفت.
دوات آنلاین -مرد قصاب که متهم است پسر جوانی را به قتل رساندهاست در جلسه دادگاه گفت: به هواخواهی از برادرم وارد درگیری شدم، اما قصد قتل نداشتم.
به نوشته روزنامه جوان، ۱۶فروردینسال۹۹، مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به معین ۲۵ساله بود که در درگیری دسته جمعی با ضربه چاقو زخمی شده و بعد از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت خونریزیها فوت کردهبود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، در تحقیقات اولیه مشخص شد پسر جوان با ضربه چاقوی مرد قصابی به نام ابوالفضل کشته شده است.
دستگیری مرد قصاب
بنابراین مأموران پلیس ابوالفضل ۳۳ساله را شناسایی و فردای روز حادثه در خانهاش دستگیر کردند.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس در بازجوییها با اقرار به جرمش در شرح حادثه گفت: «قصاب هستم و شب حادثه به مغازهام رفتم که ناگهان متوجه شدم معین همراه برادرش و چند پسر جوان دیگر در حالی که حالت طبیعی نداشتند با شمشیر و قمه به برادرم که در مغازه بود حمله کردهاند. از ماشین پیاده شدم و به سرعت برای کمک به برادرم به طرف آنها رفتم. معین مرا به خاطر شباهت به برادرم اشتباه گرفت و با شمشیر به طرفم حمله کرد. مقاومت کردم تا اینکه او دوباره به طرف مغازه دوید. همان طور که دنبالش میدویدم ناگهان هر دو پایمان روی یک چوب سر خورد و روی زمین افتادیم. آنجا بود که ناخواسته چاقویی که دستم بود از پشت وارد بدن مقتول شد.»
با اقرارهای متهم، برادر او به نام محسن و برادر مقتول و دیگر دوستانشان به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند.
با کامل شدن تحقیقات و بازسازی صحنه جرم از سوی متهم، ابوالفضل راهی زندان شد، اما دیگر متهمان با قرار وثیقه آزاد شدند. پرونده متهمان نیز بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستادهشد تا اینکه بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبهدوم دادگاه قرار گرفت.
جلسه محاکمه
بعد از اعلام رسمیت جلسه از سوی قاضی زالی، اولیایدم که پدر و مادر مقتول بودند یک به یک در جایگاه ایستادند و برای قاتل درخواست قصاص کردند.
در ادامه پدر مقتول به ریاست دادگاه گفت: «وقتی کسی مرتکب قتل میشود خانواده او برای گرفتن رضایت از چند ریش سفید میخواهند تا برای صحبت با خانواده مقتول پیش قدم شوند، اما دو برادر مدتی قبل چند نفر را با چاقو و قمه مقابل خانهمان فرستاده بودند تا ما را مجبور کنند رضایت بدهیم. همسرم بعد از قتل پسرم دچار مشکل قلبی شدهاست و این حادثه تأثیر بدی در روحیه او گذاشته است. من از متهم و خانوادهاش شکایت کردم و مأموران هم برادر متهم را بازداشت کردند، اما او با قرار وثیقه آزاد شد. از خون پسرم نمیگذرم و درخواست قصاص دارم.»
قتل عمدی نبود
در ادامه متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه قرار گرفت. او در دفاع از خود گفت: «قتل را قبول دارم، اما عمدی نبود.» او در شرح ماجرا گفت: «من و برادرم در خیابان اتابک چند مغازه قصابی داریم. آن شب همراه همسر و فرزندم از مهمانی به خانه بر میگشتیم که طبق معمول، مقابل مغازه رفتم آمار موجودی گوشت در مغازه را بگیرم تا اگر لازم بود صبح زود به کشتارگاه بروم و برای مغازه به مقدار لازم گوشت تهیه کنم. وقتی مقابل مغازه رسیدیم متوجه درگیری شدم. از ماشین پیاده شدم که دیدم معین و دوستانش در حالیکه عربدهکشی میکنند با چاقو، قمه و شمشیر با برادرم درگیر شدهاند. از آنجایی که من و برادرم از نظر چهره خیلی شبیه به هم هستیم، معین وقتی مرا دید فکر کرد محسن هستم و با شمشیر به طرفم در خیابان دوید. برادر او هم به طرف مغازه رفت و با برادرم درگیر شد. این درگیری از پیادهرو به خیابان کشیده شد و در یک لحظه دو قسمت شد. تعدادی از آنها با برادر من و تعداد دیگری با خود من درگیر شدند. آنها همه سلاح سرد از جمله شمشیر داشتند و من و برادرم آن لحظه دست خالی بودیم.»
متهم ادامه داد: «به خاطر شغل قصابی شمارهام را به افرادی داده بودم تا برای قربانی کردن گوسفند با من تماس بگیرند به همین خاطر همیشه چاقویم همراهم بود تا اگر برای قصابی جایی رفتم همراهم باشد. آن شب درگیری بالا گرفت و آنها با سلاحهای سردی که داشتند من و برادرم را زخمی کردند. وقتی دیدم جانمان در خطر است به طرف ماشین رفتم و چاقویی راکه آنجا بود، برداشتم و معین را دنبال کردم. حوالی مغازه همیشه مقداری زیادی ضایعات روی زمین ریخته شدهبود. معین جلوتر از من میدوید و من هم پشت سر او بودم که ناگهان پای هر دوی ما روی یک تکه چوب لیز خورد و هر دو روی زمین افتادیم که ناخواسته چاقویی که دستم بود به پشت مقتول فرو رفت.»
متهم در آخر گفت: «بعد از آن ضربه مقتول از روی زمین بلند شد و با دوستانش محل را ترک کرد. به همین خاطر فکر نمیکردم کارش به بیمارستان کشیده شود و فوت کند. پس از این حادثه برادرم را به خانه بردم و به خاطر اینکه زخمی شده بود با اورژانس تماس گرفتم. چند ساعت بعد بود که مأموران پلیس هم تماس گرفتند و فهمیدم معین فوت کرده است. باور کنید اگر مقتول در همان محل حادثه میماند او را به بیمارستان میرساندم و شاید زنده میماند.»
متهم درباره ادعای پدر مقتول که گفته بود برادر او و دوستانش با قمه و چاقو برای گرفتن رضایت مقابل خانه آنها رفتهاند، گفت: «پدر مقتول اشتباه میکند. آنهایی که مقابل خانه آنها رفتهاند نه برادرم بودهاند نه دوستان من. مقتول با اوباش محل در ارتباط بود و با چند نفر از آنها اختلاف داشت. فکر کنم اوباش محل بودند که مقابل خانه آنها رفتهبودند و شاید هم خواستهاند مرا بدنام کنند تا اولیایدم راضی به بخشش نشوند.»
متهم در آخر گفت: «باور کنید قصد قتل نداشتم. اگر میدانستم ضربهای که به مقتول خوردهاست موجب مرگش میشود اجازه نمیدادم مقتول حرکت کند و با دوستانش برود. باور کنید اگر هر فرد دیگری جای من بود و میدید چند نفر به برادرش با شمشیر و قمه حمله کردهاند جز دفاع از برادرش کار دیگری نمیکرد.»
بعد از این دفاعیات برادر متهم به نام محسن نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل در جایگاه قرار گرفت و گفت: «درگیری را قبول دارم، اما من شروع کننده آن نبودم. آن شب در مغازه مشغول کار بودم که معین و دوستانش وارد مغازه شدند و شروع به عربدهکشی کردند. آنها میخواستند شیشههای مغازه را بشکنند که برادرم از راه رسید و کار به درگیری کشید. همه اظهارات برادرم درست است. من خودم شاهد آن حادثه بودم و قتل اتفاقی رقم خورد. الان هم سرنوشت برادرم به خاطر من اینچنین رقم خورده است و از دادگاه درخواست کمک دارم.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.
12jav.net