21 روز شکنجه تاجران ایرانی در اسارتگاه گروگانگیران افغان
تاجر قلابی افغانستانی بعد از کشاندن دو ایرنی به کشورش دست به گروگانگیری زد.
دوات آنلاین -دو مرد ایرانی که برای سرمایه گذاری و کار آفرینی به کشور افغانستان رفته بودند فکر نمی کردند ۲۱روز در شکنجه گاه مخوف چند تبهکار گرفتار شوند.
اعلام گروگانگیری
به نوشته جوان، چندی قبل به ماموران پلیس تهران خبر رسید دو مرد پولداری که برای کارآفرینی به کشور افغانستان رفته اند از سوی چند تبهکار افغان گروگان گرفته شده اند.
زن میانسالی که موضوع را به اداره پلیس خبر داد دیود، گفت: شوهرم بهرام مهندس است و در یک شرکت صنعتی بزرگ مدیر واحد صادرات و مشاور مدیر عامل است. او همیشه برای فروش محصولات شرکت شان به کشورهای مختلف و مخصوصا کشورهای همسایه سفر می کرد، اما مدتی است که به خاطر بیماری کرونا از طریق تلفنی و فضای مجازی مشتری جذب می کند. مدتی بود با مرد سرمایه داری در افغانستان در تماس بود و قرار بود در زمینه کار آفرینی با او در افغانستان به صورت شراکتی شرکت دارویی راه اندازی کنند به همین خاطر دو روز قبل همراه یکی از دوستانش به نام فرامرز که دکتر است به کشور افغانستان سفر کردند.
وی ادامه داد: امروز مرد ناشناسی که لهجه افغانی داشت با تلفن همراه من تماس گرفت و گفت شوهرم و فرامرز را گروگان گرفته اند و برای آزادی آنها باید 200 هزار دلار پرداخت کنیم و بعد تلفن همراه را قطع کردند. در حالی که نگران شوهرم بودم با تلفن همراه او تماس گرفتم که دیدم همان مرد تلفن همراه شوهرم را جواب داد و گفت اگر پول برای آنها نفرستم شوهرم و دوستش را می کشند. او تهدید کرد چنانچه موضوع را به ماموران پلیس خبر بدهم گوش های آنها را برای ما می فرستند.
شروع تحقیقات
با شکایت زن میانسال پرونده به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
نخستین بررسی های ماموران پلیس نشان داد بهرام و فرامرز روز حادثه به درخواست مردی که خودش را تاجر افغان معرفی کرده برای سرمایه گذاری و راه اندازی شرکتی به کشور افغانستان رفته که از سوی چند خلافکار مسلح گروگان گرفته شده اند.
آزادی گروگان ها
بدین ترتیب ماموران پلیس از طریق پلیس اینترپل تحقیقات خود را برای شناسایی مخفیگاه آدم ربایان و آزادی گروگان ها آغاز کردند، اما دریافتند گروگانگیران افراد حرفه ای هستند که هیچ ردی از خود به جای نگذاشته و گروگان ها را هم در مناطق کوهستانی یکی از شهرهای افغانستان نگهداری می کنند. در حالی که ۲۱روز از حادثه گذشته بود و تحقیقات همچنان ادامه داشت به ماموران پلیس خبر رسید تبهکاران پس از دریافت مبلغ زیادی از خانواده های دو گروگان، آنها را در بیابان های اطراف مرز ایران رها کرده و دو مرد ربوده شده هم پس از ساعت ها پیاده روی خودشان را به مرز رسانده و با کمک مرزبان های ایرانی به تهران بازگشته اند.
تاجر قلابی
بهرام پس از آزادی به ماموران گفت: مدیر واحد صادرات شرکت هستم و برای فروش محصولاتمان با افراد زیادی در کشور های مختلف ارتباط داشتم تا اینکه مدتی قبل مردی به نام بشیر از افغانستان با من تماس گرفت و درخواست کرد محصولات ما را در افغانستان بفروشد و من هم قبول کردم و قرار بود به زودی مراحل اداری آن انجام شود که چند روز بعد بشیر پیشنهاد وسوسه انگیزی را مطرح کرد. او در تماس هایی که با من داشت متوجه شد که وضع مالی خوبی دارم و از طرفی هم خودش را تاجر سرشناسی معرفی کرده بود که مدعی شد 2 میلیون دلار سرمایه دارد و می خواهد من برای کارآفرینی به او مشورت بدهم. بشیر گفت حاضر است با من و تعدادی از دوستانم شریک شود و شرکت بزرگی را در افغانستان راه اندازی کنیم. پس از این من با یکی از دوستانم به نام فرامرز که دکتر است تماس گرفتم و موضوع را با او در میان گذاشتم.
فرامرز قبل از این قرار بود با شرکت ما کار کند. اما به دلایلی نشد و با یک شرکت تجاری همکاری می کرد. فرامرز پیشنهاد داد که در افغانستان شرکت نانو دارویی بزنیم و بشیر هم که از طریق من با فرامرز ارتباط گرفته بود قبول کرد و قرار شد دو نفری به افغانستان برویم.
تشریفات مخوف
بشیر گفت برای انجام کارهای اداری لازم است همراه او به وزارت داخلی افغانستان و سفارت ایران برویم و دو روز در آنجا کار داریم که راهی افغانستان شدیم.
وی ادامه داد: من و فرامرز با هواپیما به مشهد رفتیم و از آنجا با تاکسی به مرز دوغارون رفتیم چون خودروی تشریفات بشیر آنجا منتظر ما بود وقتی از مرز عبور کردیم تازه متوجه شدم که فرامرز به سفارش بشیر دو ساعت طلا به قیمت 53 میلیون تومان برای او خریده است، البته بشیر از من هم خواسته بود که گوشی همراه برای او بخرم اما نخریده بودم در مرز سوار خودروی سوزوکی تشریقاتی شدیم، اما هرگز فکر نمی کردیم که خودروی تشریفات به جای هتل مارا به شکنجه گاه مخوف بشیر ببرد.
تفنگداران نقابدار
خودرو به راه افتاد که پس از طی مسافت 10 کیلومتر وارد جاده فرعی شد. راننده مدعی شد که جاده در دست طالبان است و برای حفظ جان ما از بیراهه می رود و گفت سرمان را پایین بیاوریم.
او پس از دقایقی توقف کرد که خودروی دیگری که در تعقیب ما بود به ما رسید. از داخل خودرو چند مرد نقاب دار مسلح پیاده شدند که تازه فهمیدیم در دام گروگانگیران گرفتار شده ایم. آنها دلارها و اموال ما را گرفتند و بعد از اینکه چشمانمان را با پارچه ای بستند سوار خودرویمان کردند و به راه افتادند. ساعتی بعد ما وارد خانه ای تاریکی شدیم که صداهای عجیبی از داخلش شنیده می شد.
بیرون از اتاقی افراد مسلحی نگهبانی می دادند و هر زمانی هم کسی به سراغ ما می آمد چشمان ما را می بستند. با اینکه خود آنها نقاب به صورت داشتند.
200 هزار دلار
آنها پیشنهاد دادند که برای آزادی باید با خانواده هایمان در ایران تماس بگیریم تا ۲۰۰ هزار دلار برای آنها بفرستند و گرنه ما را به قتل می رسانند یا اینکه به افراد داعشی می فروشند. حرفها و تهدیدهای آنها زجر آور بود به طوری که فکر می کردیم کارمان تمام است و باید همانجا غزل خداحافظی را بخوانیم. پس از این ما با خانواده هایمان تماس گرفتیم و پیشنهاد آدم ربایان مسلح را به آنها دادیم که متوجه شدیم پلیس هم در تعقیب گروگانگیران است.
در نهایت پس از چهار روز آنها مكان ما را تغییر دادند و به محل دیگری که بدتر از محل اول بود منتقل کردند.
۱۷روز در غل و زنجیر در شکنجه گاه دوم تبهکاران افغان بودیم و در این مدت تمام روز دست و پایمان به میله آهنی بسته بود و مدام تهدید به مرگ می شدیم و هر لحظه در انتظار مرگ بودیم که با خانواده ما توافق کردند برای آزادی هر یک از ما 60 هزار دلار بگیرند.
جان دوباره
گروگانگیران از آنجایی که می ترسیدند شناسایی و دستگیر شوند برای گرفتن دلارها خیلی احتیاط می کردند تا اینکه قرار شد مرد افغانی که سال ها قبل در منزل پدر بزرگم کار می کرد و الان در افغانستان است، مسئول رساندن دلارها به آدم ربایان باشد.
در نهایت کارگر افغانی پول ها را از خانواده ما تحویل گرفت و به گروگانگیران تحویل داد، اما آنها ما را تحویل او ندادند تا اینکه پس از21 روز اسارت ما را داخل بیابان های اطراف مرز ایران رها کردند و گفتند که امکان دارد در دام طالبان یا داعشی ها گرفتار شویم و از ما خواستند خودمان جان خودمان را نجات دهیم.
ما یک ساعت با ترس و لرز در بیابان به طرف مرز پیادروی کردیم و هر لحظه که صدایی می شنیدیم از ترس نصف عمر می شدیم تا اینکه از دور برجک های مرزبانی ایران را دیدیم. با دیدن مرزبانان انگار جان دوباره به ما رسید و سرانجام هم از طریق مرزبانان کشورمان وارد خاک ایران شدیم.
سرهنگ مرتضی نثاری، معاون جرائم جنایی پلیس آگاهی پایتخت با اعلام این خبر گفت: تحقیقات برای دستگیری عاملان این گروگانگیری از سوی کارآگاهان پلیس ادامه دارد.
12jav.net