نجات از چوبه دار بعد از 6 سال
متهم در جریان یک درگیری مهمان مستاجرشان را به قتل رسانده بود.
دوات آنلاین -مرد صاحبخانه که متهم است در جریان درگیری با مستأجرشان، مهمان وی را به قتل رسانده است پس از جلب رضایت اولیایدم از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. وی به دادگاه گفت که پس از حادثه هر شب در زندان کابوس مرگ دیده است.
به نوشته روزنامه جوان ۱۴ فروردینسال۹۴ مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک پسر جوانی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. بعد از حضور مأموران در محل آنها با جسد پیمان ۲۴ساله روبهرو شدند که در جریان درگیری بر اثر اصابت چاقو زخمی شده، اما بعد از انتقال به بیمارستان فوت کرده بود.
جسد با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد تا اینکه در روند تحقیقات مشخص شد عامل قتل پسر صاحبخانه به نام هوشنگ است که بعد از قتل پیمان و زخمی کردن مستأجرشان ابراهیم متواری شده است.
معرفی قاتل
به این ترتیب ابراهیم بعد از بهبودی مورد تحقیق قرار گرفت و در توضیح گفت: همراه پدر و مادرم در طبقهدوم یک ساختمان زندگی میکردیم و منزلمان استیجاری بود. در طبقه پایین مرد صاحبخانه و دخترش زندگی میکردند و در طبقه سوم هم پسر صاحبخانه به نام هوشنگ همراه همسر و فرزندش زندگی میکردند. آن روز پدر و مادرم سفر بودند به همین خاطر با پیمان و یکی دیگر از دوستانم تماس گرفتم و آنها را به خانهمان دعوت کردم. بعد از صرف غذا مشغول جشن و پایکوبی بودیم که دختر صاحبخانه مقابل در آمد و با داد و فریاد اعتراض کرد. مقابل در رفتم و مشغول صحبت با او بودم که همان موقع هوشنگ هم آمد و با من درگیر شد. او خیلی عصبانی بود به همین دلیل دست به چاقو شد و مرا زخمی کرد. همان موقع پیمان برای هواخواهی از من وارد درگیری شد، اما هوشنگ ضربهای به سینه پیمان زد و او روی زمین افتاد.
اعترافات متهم
با طرح این شکایت، هوشنگ بازداشت شد. او در پلیسآگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و در اظهاراتش گفت: مدتی قبل پدرم طبقه دوم را به پدر و مادر ابراهیم اجاره داده بود. آن روز در خانه بودم که متوجه سر و صدا شدم. تصمیم گرفتم مقابل در خانهشان بروم و به آنها تذکر بدهم، اما در راه پلهها متوجه شدم خواهرم مقابل در خانه آنهاست. وقتی در باز شد ابراهیم با لباسهای خونین بیرون آمد. همان موقع در را بستم و به خانهام رفتم.
او در آخر گفت: احتمال میدهم ابراهیم با دوستانش درگیر و مقتول در آن درگیری کشته شده است.
با ثبت این اظهارات، اما بنا به گواهی شاهدان متهم راهی زندان شد و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا اینکه در اولین جلسه رسیدگی که در شعبهدوم دادگاه تشکیل شده بود اولیایدم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم بار دیگر جرمش را انکار کرد، اما در مواجهه با سؤالات هیئت قضایی سرانجام به قتل اعتراف کرد و گفت: آن روز وقتی صدای خواهرم را شنیدم برای کمک به او مقابل خانه مستأجرمان رفتم، اما کار به درگیری کشید.
آنجا بود که دست به چاقو شدم و وقتی دوست ابراهیم وارد درگیری شد به او ضربه زدم و ناخواسته مرتکب قتل شدم. حالا درخواست گذشت دارم.
نجات از مرگ
با اقرارهای متهم، وی به قصاص محکوم شد و این حکم در دیوان عالی کشور نیز تأیید شد. با تأیید رأی صادره متهم در آستانه مرگ قرار گرفت، اما با پرداخت دیه توانست رضایت اولیایدم را جلب کند.
به این ترتیب متهم این بار از جنبه عمومی جرم در همان شعبه پای میز محاکمه ایستاد.
بعد از اعلام رسمیت جلسه متهم در جایگاه قرار گرفت و در آخرین دفاعش گفت: شش سال در زندان بودم و هر شب کابوس مرگ میدیدم تا اینکه توانستم رضایت اولیایدم را جلب کنم. حالا از قضات دادگاه درخواست کمک دارم و تقاضا میکنم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
12jav.net