جنایت در پاتوق گربه سیاه
متهم به قتل مردی معتاد است که در پاتوق مصرف مواد دست به قتل زد.
دوات آنلاین -مجرم سابقهدار که در پاتوق مجرمان معروف به «گربهسیاه» مرتکب قتل شده و از محل گریختهبود در طرح جمعآوری معتادان به دام افتاد و به جرمش اعتراف کرد.
سرویس حوادث جوان آنلاین: روز ششم اسفندماهسال قبل به مأموران پلیس پایتخت خبر رسید که دو مرد جوان در یکی از کوچههای خیابان ۱۷شهریور در جنوب تهران درگیری خونینی را رقم زدهاند.
مأموران پلیس در محل حادثه دریافتند دقایقی قبل دو مرد جوان معتاد چاقو به دست با هم درگیر میشوند که در جریان آن یکی از طرفین با چاقو زخمی و به بیمارستان منتقل میشود.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تیم پزشکی اعلام کردند مرد زخمی براثر شدت جراحات فوت کرده است.
بدین ترتیب با اعلام خبر قتل مرد معتاد قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداختند.
بررسیهای مأموران حکایت از آن داشت مرد فوت شده ابتدا داخل پاتوق معتادان که معروف به پاتوق گربه سیاه است با مرد معتاد دیگری به نام سیروس درگیر میشود. درگیری دو مرد معتاد داخل کوچه بالا میگیرد که در جریان آن سیروس با چاقو ضربهای به گردن وی میزند و با موتور سیکلت از محل فرار میکند.
پس از این مأموران پلیس راهی خانه قاتل فراری شدند که مشخص شد وی به مکان نامعلومی گریخته است.
دستگیری قاتل در طرح جمع آوری معتادان
بدین ترتیب سیروس به عنوان قاتل تحت تعقیب قرار گرفت، اما مأموران پلیس هیچ ردی از او پیدا نکردند تا اینکه روز پنجشنبه ۱۹فروردین ماه به کارآگاهان جنایی خبر دادند که قاتل فراری در طرح جمعآوری معتادان در محله شوش دستگیر و به کمپی منتقل شده است.
بررسیها حکایت از آن داشت مأموران در بررسی افراد دستگیر شده متوجه میشوند که یکی از معتادان نامش در لیست قاتلان فراری قرار دارد که وی را برای تحقیق در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار میدهند.
صبح دیروز قاتل که مرد ۴۱سالهای است برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد. وی که هنوز باور نداشت مرتکب قتل شده و فکر میکرد مرد معتاد در آن حادثه زخمی شدهاست با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و مدعی شد که قصد قتل نداشته و آن روز برای دفاع از خودش دست به چاقو برده است.
متهم در ادامه به دستور قاضی حبیب الله صادقی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
گفت و گو با متهم
*سیروس، چرا الان به عنوان قاتل بازداشت هستی؟
علت این همه بدبختیهای که گریبانگیر من شده اعتیاد به مواد مخدر است. ۱۲سال قبل من هم سالم بودم و زندگی خوبی داشتم و تلاش میکردم به آرزوهای قشنگم برسم، اما دوستی با افراد خلافکار همه آرزوهایم را بر باد داد. فکر میکردم اگر سیگار و تریاک بکشم کار خارقالعادهای انجام دادهام و از دوستان دیگرم سر هستم. بهرحال تا چشم باز کردم دیدم معتاد به تریاک شدم و بعد هم که موادهای دیگر و شیشه را تجربه کردم. اعتیاد باعث شد از خانوادهام طرد شوم و الان هم سرنوشتم این گونه رقم بخورد.
*با مقتول اختلاف داشتی؟
نه اصلاً با او هیچ اختلافی نداشتم و آن روز به صورت اتفاقی در پاتوق گربه سیاه با هم درگیر شدیم.
*چرا پاتوق گربه سیاه؟
صاحب پاتوق که مواد فروش است خیلی زرنگ و باهوش است به همین خاطر معروف به گربه سیاه شده است.
*درباره درگیری توضیح بده.
من پیک موتوری کار میکنم و هر روز پس از پایان کارم به پاتوق گربه سیاه میرفتم و همراه دوستانم مواد میکشیدیم. آن روز من ۳۰هزار تومان مواد خریدم و در زیر زمین مشغول کشیدن مواد بودم و مقتول هم در حال کشیدن مواد بود که یکی از دوستان مشترک ما وارد زیرزمین شد. او هم مواد گرفت و کنار من نشست و شروع به مصرف مواد کرد. مقتول خیلی زود موادش را تمام کرد و از زیر زمین بیرون رفت و مدام دوست مشترک ما را که حبیب نام دارد صدا میزد که «زود تمام کن و بیا با هم بیرون برویم». داد و فریاد او روی مخ من بود و مرا اذیت میکرد. حبیب به حرفهای او توجهی نمیکرد و در حال کشیدن مواد بود که مقتول شروع به فحاشی کرد. من به او گفتم که حبیب مواد میکشد اینقدر سر و صدا نکند که به من فحاشی کرد. به داخل حیاط رفتیم و با هم شروع به مشاجره لفظی کردیم که کم کم درگیری لفظی ما به بیرون از خانه کشیده شد. او به پدر و مادرم فحاشی کرد و از آنجایی که پدر و مادرم فوت کردهاند خیلی عصبانی شدم که شروع به کتک کاری کردیم.
او ناگهان چاقویی از جیبش بیرون آورد و ضربهای به صورتم زد که زخمی شدم. پس از این به داخل پاتوق آمدم و چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به داخل کوچه رفتم و دوباره با هم درگیر شدیم که این بار من چاقو را به طرفش پرتاب کردم و به گردنش برخورد کرد. من اصلاً قصد کشتن او را نداشتم و فکر کردم زخمی شده است.
*شما که فکر کردی زخمی شده چرا فرار کردی؟
من فکر میکردم زخمی شده و بعد از حادثه هم از دوستانم وضعیت او را پرسیدم که بعضیها میگفتند فوت کرده و بعضی هم میگفتند زخمی شده است. به همین خاطر به محل زندگیاش رفتم، اما آنجا نه حجلهای دیدم و نه خانه سیاه پوشی که فکر کردم او زخمی شده است. فکر کردم او از من شکایت کرده و تا دیه او را پرداخت نکنم رضایت نمیدهد و از آنجایی که پولی نداشتم گفتم اگر دستگیر شوم باید مدت زیادی از عمرم را در زندان به خاطر پرداخت نکردن دیه سپری کنم که فرار کردم.
*سابقه داری؟
بله من چهاربار به زندان رفتهام که سهبار آن به خاطر مواد مخدر بوده و آخرین بار هم به خاطر سرقت بود. حدود شش سال قبل همراه دوستانم باند گوشی قاپی تشکیل دادیم که خیلی زود دستگیر و راهی زندان شدیم. من پنجسال و هفتماه حبس کشیدم تا اینکه شش ماه قبل از حادثه آزاد شدم.
12jav.net