معرفی کامل فیلم گیجگاه، خلاصه داستان، بازیگران و نقد
همه آنچه درباره فیلم گیج گاه باید بدانید در این مطلب به همراه دو نقد گردآوری شده است.
دوات آنلاین -فیلم گیج گاه فیلمی کمدی است که اولین تجربه بلند سینمایی کارگردانش یعنی عادل تبریزی محسوب می شود. این فیلم از حضور بازیگران مطرح بهره می برد و می تواند لحظات شاد و خوبی را برای مخاطب بسازد.
خلاصه داستان فیلم گیج گاه
داستان گیج گاه در دهه ۷۰ روایت می شود و در خلاصه داستان آن آمده است: حسن خشنود مربی کاراته کتاب تطبیق شاهنامه فردوسی با فنون رزمی را که تالیف کرده به یکی از هنرجویانش هدیه می دهد اما پشیمان می شود و در پی پس گرفتن کتاب است.
بازیگران فیلم گیج گاه
جمشید هاشم پور، حامد بهداد، باران کوثری، سروش صحت، فرهاد آئیش، بهرنگ علوی، امیرحسین رستمی، نادر سلیمانی، بیژن بنفشه خواه، سیاوش چراغی پور، محمد الهی حصاری، مریم همتیان، ایمان اسماعیل پور، علی باغفر، حامد شیخی، داود ونداده، حسن رضایی، رضا صفایی پور و علی راد در این فیلم بازی کرده اند.
کارگردان فیلم چه گفت
عادل تبریزی، کارگردان گیجگاه به مهر گفته: در سالهایی دستیار کارگردان بودم و بعدها وارد حوزه کارگردانی فیلم کوتاه شدم، ناگهان متوجه شدم علاقه دارم به تلخترین چیزها، کمی شیرین نگاه کنم. یک اتفاق بد اجتماعی را من از زاویه متفاوتی نگاه میکنم. در مسیر ساخت فیلمهای کوتاهم، متوجه شدم حرکت در مرز میان درام و طنز را خیلی دوست دارم. در فیلم گیجگاه هم همان سلیقه را پیاده کردم، هر جای فیلم که شما میخندید، بلافاصله سکانس هست که شاید با آن بغض کنید. این مرز را دوست دارم.
در پایانبندی هم که با یک ملودرام مواجهیم. از این منظر اشتباه میدانم که «گیجگاه» را یک فیلم کمدی معرفی کنیم. «گیجگاه» ملودرامی با رگههای طنز است که تلاش کردم میان این دو فضا تعادل ایجاد کنم. در فیلم من مخاطب با ادابازیهای الکی نمیخندد، با شوخیهای کلامی نمیخندد، با بازی کمدی بازیگران نمیخندد. موقعیتها خیلی جدی است اما گاهی لبخند روی لب مخاطب مینشاند. مثل لبخندی که هنگام مواجهه با یک عکس قدیمی در آلبوم، روی لبمان میآید. آن عکس احتمالاً در زمان خودش کاملاً جدی بوده اما تماشای دوبارهاش لبخند به لبمان میآورد. سعی کردم در «گیجگاه» هم موقعیتها ایجاد خنده یا غم کند و بهزور نخواهم تماشاگر را مجبور به خنده کنم.
2 نقد بر فیلم گیج گاه
در ادامه بخشی از دو نقد بر فیلم گیج گاه را بخوانید:
فیلمی بی ادعا
ایسکانیوز نوشت: گیجگاه، نه ادعایی دارد نه به هدفی میرسد و نه قرار است کارکرد خاصی داشته باشد. تنها اواسط و اواخر دهه هفتاد را به تصویر کشیده. زمانی که ویدئو کلوبها، تازه راه افتاده بودند، نوار مریم حیدرزاده توسط مردم گوش میشد و محافل ادبی و شعرخوانی به تازگی مشغول باز شدن به روی عموم بودند. تصویرسازیها خوب است و آدمها در فیلمنامه به سادگی معرفی میشوند. کارکرد هیچکسی در این فیلمنامه عمیق یا پیچیده نیست. آدم ها یا خوبند یا بد. یا دنبال خدمت به مردم هستند یا دنبال جاه طلبی.
سینما برای همه آنها حلقه اتصال است یا حلقه اتصال میشود. وارد جزییات و مصادیق نمیشوم که فیلم خیلی لو نرود اما تمام داستنان سینماست و فیلمهای قدیمی قبل از انقلاب. کمی هم مسخره بازیهای دهه هفتادی که مفرح و جذاب درآمدهاند از جمله صحنه کافه، که دو برادر ارزشی وارد کافهای میشوند و نوازنده گیتار را «هدایت» میکنند که آهنگ مجاز ساخت وطن بزند و او هم با ترس آهنگ از یاد رفته «بهار آمد و شمشادها جوان شدهاند» را به همراه صاحب کافه طوری با صدای بلند میخوانند که انگار سرود ملی است!
فیلم ادای دینی است به سینمای از یاد رفته. جمشید هاشمپور،حسن رضایی و جمعی از آرتیستهای یکه بزن دهه هفتادی به همراه نقش منفیهای آن زمان، دور هم جمع شدهاند تا یکی دو سکانس افتخاری به یاد اکشنهای از یاد رفته بسازند که ساختهاند و حاصل کار هم شاید در سینما کف و سوت و جیغی به همراه داشته باشد. نیازی به صحبت از ضعفهای فیلمنامه نیست چون عملا حاصل کار آنقدر شیرین و بیادعا درآمده که نیازی به این بازیها نباشد.
گیجگاه، حالت را خوب میکند. میروی به زمانهای قدیم و یاد روزهایی میافتی که سپری شدهاند و شاید قطره اشکی هم بریزی به یاد جوانی یا خندهای بکنی از ته دل یا با دیدن یکی از ستارهها و بزن بهادرهای سالهای از یاد رفته، حالت هم کمی خوب شود.
گیجگاه فیلم گیشهای است. نه فیلمی است که حرفی یا پیامی برای گفتن داشته باشد و نه فیلمی است که به مخاطبش بیاحترامی کند.
قصه نصفه و نیمه
ایرنا نوشت: گیج گاه به عنوان یک فیلم ظاهرا کمدی، سعی دارد با نوستالژیکنمایی و ارجاع به فیلمهای مهم تاریخ سینما حفرههای داستانیاش را پر کند. ولی تلاشش تا لحظه آخر بینتیجه میماند.
فیلم قصه نصفه و نیمه ای دارد که خیلی دیر شروع میشود و زود هم به پایان میرسد. قصه یک خطی ازدواج معلم (حامد بهداد) با مهتاب (باران کوثری) ملات لازم برای گسترش را ندارد. بنابراین فیلمساز مجبور است بخشهای خالی قصهاش را با رقص و ساز و آواز پر کند. رقص حامد بهداد و امیرحسین رستمی با ترانههای لسآنجلسی برای دقایقی فیلم را سرپا نگه میدارد؛ ولی وقتی به پایان میرسد دوباره کارگردان میماند و قصه بلاتکلیفی که پیش نمیرود.
عجیبترین اتفاق گیج گاه حضور باران کوثری و حامد بهداد به عنوان دو بازیگری است که هر دو کارنامه درخشانی دارند. بازیگرانی چون بهنوش بختیاری، جواد رضویان و رضا شفیعیجم بیشتر با حال و هوای این نوع کمدیها تناسب دارند. باران کوثری نقش زنی را بازی میکند که انگار عقبافتاده ذهنی است. نحوه حرف زدن و تهدید کردنش با آن تفنگ اسباببازی شبیه آدمهای خنگ و کند ذهن است. این ویژگی در تمام قصه حفظ نمیشود. او جاهایی خیلی هم باهوش و زرنگ میشود و این تناقض مخاطب را اذیت میکند. ترکیب کاراته و شعر و فردوسی در شخصیت حسن خشنود معجون عجیب و غریبی را میسازد که قابل باور نیست.
خاطره بازی با عناصر قدیمی و نمایش موارد ممنوعه در دهه شصت مثل ممنوعیت برخی فیلمها و ترانهها فرمولی است که قبلا در گیشه آثاری چون مطرب (ساخته مصطفی کیایی، ۱۳۹۷)، هزارپا (ابوالحسن داودی، ۱۳۹۶) و نهنگ عنبر (سامان مقدم، ۱۳۹۳) جواب پس دادهاست. تکرار دوباره حرفهایی که قبلا گفته شده اینبار بکر و هیجانانگیز به نظر نمیرسد.
گیج گاه نمیتواند مسیر موفق فیلم نهنگ عنبر را طی کند. فیلم سعی در نمایش عناصر نوستالژیک دهه شصت و هفتاد دارد؛ ولی چون مجموعه این عناصر را در قالب یک قصه منسجم دور هم جمع نمیکند شکست میخورد. نمایش ممنوعیتها در فیلم نهنگ عنبر بامزه از آب درآمده بود؛ ولی در اینجا برخوردهای برادر ارزشی اغراقآمیز و بیمنطق است. بسته شدن باشگاه کاراته به خاطر برگزاری مجلس عروسی اتفاقی نوستالژیکی نیست؛ چون همین الان هم اگر کسی چنین کاری کند باشگاهش بسته میشود.
فیلمنامه توانایی خلق موقعیتهای کمدی و بامزه را ندارد. بازیگرها برای خنداندن بیشتر شکلک درمیآورند و میخواهند با لودگی از مخاطب خنده بگیرند.
12jav.net