ستاره صفرآوه بازیگر نقش لیلی در سریال در چشم باد کیست
با ستاره صفرآوه بازیگر تاجیکستانی سریال در چشم باد آشنا شوید.
دوات آنلاین -ستاره صفرآوه در سریال در چشم باد نقش لیلی را خیلی خوب بازی کرد. این هنرمند تاجیکستانی اکنون در کشورش استاد دانشگاه است. بیوگرافی او را بخوانید.
مسعود جعفری جوزانی برای این که شخصیت لیلی باورپذیر باشد به تاجیکستان رفت و از بازیگران زیادی تست گرفت. او در نهایت ستاره را برای این نقش انتخاب کرد.
زندگینامه ستاره صفرآوه
ستاره صفرآوه بازیگر 39 ساله تاجیکستانی است که در کشور خودش در دانشکده هنرهای زیبا در رشته خبرنگاری صدا و سیما با گرایش کارگردانی درس خوانده است. او به زبان های فارسیُ روسی و انگلیسی کاملا مسلط است.
او قبل از بازیگری در شبکه اول تاجیکستان گوینده خبر روسی و تاجیکی بود تا این که برای بازی در سریال در چشم باد به ایران آمد و بعد از اتمام این کار و بازگشت به تاجیسکتان استاد دانشکده هنرهای زیبا شد.
او می گوید آرزو دارد انسان خوبی باشد و بتواند چهره درستی از زن تاجیک را به دنیا نشان دهد.
نظر ستاره صفرآوه درباره ایران
این بازیگر گفته است: بعد از این که برای بازی در نقش لیلی سریال در چشم باد انتخاب شدم، به همراه پدرم به ایران آمدم و بازی ام دو سال و نیم طول کشید.
فرهنگ ایران و تاجیکستان یکی است. همه از یک مردم و یک پدر و مادر هستیم. من در این کشور زیبا احساس بیگانگی نمی کردم و ایران برای من مثل بیژن است برای لیلی. مردم ایران مثل مردم تاجیکستان بسیار خونگرم، دوست داشتنی و میهمان نواز هستند.
تاریخ ایران تاریخ مشترک همه کشورهای فارسی زبان است. من با ادبیات کلاسیک ایران خیلی آشنایی دارم و شاهنامه را بسیار دوست دارم. به عقیده من شاهنامه کتاب مشترک همه فارسی زبان ها است. از اودیسه یونانی به مراتب زیباتر و پرهیجان تر است چرا که قصه همه ملت را می گوید نه فقط یک خاندان را.
انتخاب شدن برای نقش لیلی در سریال در چشم باد
ستاره صفرآوه گفته است: یک سال پیش از آن که برای ایفای نقش لیلی انتخاب شوم، یک شب در خانه، همراه فامیل به تماشای تلویزیون نشسته بودم. یک باره دیدم خانم «لطافت یوسفی» که از هنرمندان بزرگ تاجیکستان است، در حال مصاحبه میباشد. او میگفت در یک فیلم بزرگ ایرانی ایفای نقش کرده است. همراه با مصاحبه «لطافت» بخشی از پشت صحنه و بخشی از فیلم در چشم باد را به نمایش گذاشتند. آن قسمتی که «آقا حسام» سوار بر اسب به دیدار همسرش آمده بود. نمیدانم چرا یک باره دلم تپید، صحنهها آن قدر زیبا بودند که آدم باور نمیکرد. خب صد البته «حبیب ا... رزاق» و «لطافت یوسفی»، از بازیگران بزرگ تاجیکستان هستند و همه آنها را میشناسند. اما صحنهها به قدری خوب و پررنگ بود که باور کردنش خیلی دشوار بود. نمیدانم چرا من با همه دلم آرزو کردم که ای کاش، جای «لطافت» بودم. اما از آرزوی خودم خنده کردم. چرا که «لطافت یوسفی» یک هنرمند بزرگ است و من فقط 23سال داشتم و گوینده خبر بودم.
یک سال بعد شنیدم یک کارگردان بزرگ ایرانی، به همراه فیلم بردارش به تاجیکستان آمده است، تا در کشورمان یک خانم بازیگر را، برای بازیگری در تلویزیون انتخاب کنند، خیلی خوشحال شدم. به پدرم گفتم میشود من هم بروم و سرنوشتم را انتخاب کنم. پدرم گفت: «برو ایران کشور بسیار خوبی است. شاید تقدیر تو همین باشد.»
البته من از کودکی به سینما بسیار علاقه مند بودم. اما در تاجیکستان به دلایل زیاد، سینمای وطنی نداریم و من نمیتوانستم آرزویم را برآورده کنم. چرا که دلم میخواست در دانشگاه سینما بخوانم و راه دلم را بروم. این بود که از اتفاق تازه خیلی شاداب شدم. با این که خیلی نگران بودم و میترسیدم، برای دادن تست به دیدار آقای جوزانی رفتم.
وارد اتاق که شدم، سه مرد در کنار آقای «محمد غایب» رئیس سینما و شاعر بزرگ فارسی گوی تاجیکستان نشسته بودند. آن قدر ترسیده بودم که پایم میلرزید. فکر میکنم آقای جوزانی زود فهمید و به من گفت: «بفرمایید بنشینید.» تا نشستم بی مقدمه چند شعر فارسی از سعدی خواندم.
همه با تعجب به من نگاه کردند و من نگاهم را دزدیدم. چند جمله آقای «طاهری» از من سوال کردند. من حتی یادم نمیآید چه جوابهایی دادم. آقای کریمی از من فیلم گرفتند و بعد من رفتم. یک به هزار هم باور نمیکردم که قبول شوم. چرا که میدانستم بهترین بازیگران تاجیکستان هم مثل من تست گذرانده اند. خیلی افسرده بودم. شب در خانه پدرم از من سوال کرد. گفتم: «نمیدانم ولی به طور حتم قبول نشدم.» او گفت: «تو حتما قبول میشوی.»
آخر پدرم همیشه فکر میکند من هنرمند هستم. اما خودم باور نمیداشتم. وقتی به من زنگ زدند که قبول شده ام از شادی به پا بند نبودم. چون تازه فهمیده بودم که آقای جوزانی همان کارگردان سریال در چشم باد هستند که خانم «لطافت یوسفی» و آقای حبیب ا... رزاق»، در فیلم او ایفای نقش کرده اند.
سختی ها و زیبایی های بازی در نقش لیلی
صفرآوه درباره دشواری های بازی در نقش لیلی گفته است: در آغاز، خواندن فیلم نامه برایم مشکل بود. چون فارسی را سخت میخواندم. اما در پایان نوشتن فارسی و خواندن آن را آموختم. خانم «شهربانو بهرامیه» و آقای «احمد رمضان زاده» فیلم نامه را، برایم به فارسی میخواندند من هم آن را با الفبای روسی مینوشتم. این فیلم نامه یک شاهکار بود. من را یاد «تولستوی» میانداخت که «جنگ و صلح» را نوشته است. با هیجان لحظه به لحظه آن را میخواندم و ترس و نگرانی ام، زیاد و زیادتر میشد. تازگی و جذابیت فیلم نامه مرا ترسانده بود. هر قسمت آن، مرا به سرزمین تازه ای میبرد که هم احساس آشنایی با آن داشتم و هم همه چیز آن جا، در نظرم تازه بود.
شخصیت لیلی در سریال در چشم باد مثل یک اسطوره بود. من «لیلی و مجنون» نظامی را خواندم. فکر کردم شاید قصه آقای جوزانی، یک لیلی اسطوره ای باشد که در قلب همه فارسی زبانان است. بخشی از شخصیت «لیلی» مرا یاد گردآفرین شاهنامه استاد بزرگ فردوسی میانداخت. وقتی به آقای جوزانی فکرم را گفتم، ایشان هم مرا راهنمایی کرد که این لیلی یک زن به تمام معنی کامل است. لیلی وسعت و معنی عشق را به شکل کامل میشناسد. محبت او به «بیژن» از حد زمینی هم فراتر است.
بالاتر از همه لیلی مثل وطن است که فرهنگ و زبان و عقیده، در او جاری است. من به آقای جوزانی گفتم که میترسم نتوانم این زن را درست بازی کنم. اما او با خونسردی و خوشرویی شانههایش را بالا انداخت و گفت: «تردید نکن تو میتوانی!» اما من هنوز هم حرفهای او را باور نکرده ام.
بازی در کنار پارسا پیروزفر
صرآوه گفته است: من اول آقای پارسا پیروزفر را نمیشناختم. اما وقتی به ایران آمدم و آگاه شدم که او بازیگر بزرگی است، خیلی نگران شدم. وقتی چند فیلم از او دیدم، بیشتر ترسیدم. اما آقای پارسا پیروزفر انسان بسیار خوبی هستند. ایشان مرا در رسیدن به نقش لیلی بسیار کمک رساند. من همیشه به شخصیت بزرگ و باسواد و هنرمند او احترام بسیار میگذارم.
ایشان مرا در رسیدن به شخصیت لیلی بسیار کمک رساند. من همیشه به شخصیت بزرگ و با سواد و هنرمند او احترام بسیار میگذارم، فکر نمی کردم یک بازیگر که در جوانی ستاره سینما است، می تواند صاحب فکر درخشان و مردم دوستانه باشد.
او دیالوگ ها را با من تمرین می کرد. هر وقت لازم بود، از راهنمایی دریغ نداشت، می گفت: وقتی «بیژن» می تواند کراکتر خود را خوب بازی کند که «لیلی» درست بازی کرده باشد.
او برایم از داستان بیژن در چاه گفت و تعجب کرد که من شاهنامه را خوانده ام و آن قصه را می دانم. اما دانش آقای پارسا پیروزفر، از من فراتر بود، چون معنی آن قصه را هم می دانست.
سکانس خاطره انگیز
صفرآوه زیباترین سکانس بازی خود در سریال در چشم باد را صحنه ای عنوان کرد که لیلی برای اولین بار بیژن را می بیند و می شناسد و می گوید: این سکانس برایم خیلی خاطره انگیز و زیبا بود. همه چیز باور پذیر است. وقتی من خودم این صحنه را از تلویزیون تماشا کردم یادم رفت که لیلی خود من هستم و بسیار احساساتی شده بودم.
12jav.net