ماجرای مرموز زنده شدن در سردخانه
در اصل، ماجرا زنده شدن نیست بلکه یک نفر که علایم حیاتیاش از کار افتاده؛ دوباره علایم زندگی را نشان داده یا گاهی اشتباهی تصور شده یک نفر علایم حیاتی ندارد.
دوات آنلاین -ویدئوی کوتاهی در شبکههای اجتماعی پخش شد که خبر از زنده شدن یک متوفی میداد؛ البته خبر بهسرعت تکذیب شد؛ اما سرعت پخش خبر بیشتر و فراگیرتر از تکذیبش بود؛ چون چنین موضوعی برای جامعه جذابتر است و اقبال بهباورکردنش هم بیشتر. البته این اتفاق جالب بارها در داخل و خارج از کشور رخ داده؛ اما گاهی حول آن اغراقهای جالبی هم وجود دارد.
خراسان نوشت: روزگاری که شبکههای اجتماعی نبود، در هر خانواده یا جمع دوستانهای، یک نفر بود که مدعی میشد آشنای دورشان در غسالخانه یا سردخانه یا قبرستان کار میکند و یک شب توفانی که رعد و برق آسمان را تسخیر کرده بود، صدای نالهای میشنود و متوجه میشود یکی از مُردهها زنده شده است البته این ماجراهای اغراق آمیز و جالب هیچ وقت بهآن شکل رخ نمیداد. در اصل، ماجرا زنده شدن نیست بلکه یک نفر که علایم حیاتیاش از کار افتاده؛ دوباره علایم زندگی را نشان داده یا گاهی اشتباهی تصور شده یک نفر علایم حیاتی ندارد. در خیلی از موارد هم اصلاً متوفی زنده نشده و بهخاطر تکانخوردنهای جسد اطرافیان تصور می کنند مرده زنده شده است.
زنده شدنی که تکذیب شد
مرد ۶۳ سالهای که توسط پزشک، گواهی فوت او در نسیمشهر اسلامشهر صادر شده بود، پس از انتقال به آرامستان، شروع به نفس کشیدن کرد. 48 ساعت پیش، این خبر به سرعت در شبکههای اجتماعی دستبهدست و پر بازدید شد اما روز گذشته مدیرعامل سازمان دارالسلام اسلامشهر، زنده شدن یک مرد نسیم شهری بعد از مرگ را تکذیب کرد. گفته میشود حوالی ساعت ۲۰ هشتم دیماه، بستگان یک متوفی، جسد پیرمرد ۶۳ ساله ای را که چند ساعت قبل در نسیم شهر فوت شده و گواهی فوت وی توسط پزشک صادر شده بود، برای تدفین به دارالسلام اسلامشهر انتقال دادند و با توجه به اینکه مراسم تدفین در این ساعات شب امکانپذیر نبوده، جنازه به سردخانه انتقال داده و نگهداری میشود.
در حین انتقال جسد به سردخانه یکی از بستگان مرحوم ظاهراً متوجه حرکت جسد میشود و گمان میکند که مرده دارای نبض است و بدون خارج کردن جنازه از کاور، اقدام به فیلم برداری و پخش در فضایمجازی میکند. در پی انتشار این فیلم در فضایمجازی که انتقال جسد داخل کاور به سردخانه اسلامشهر را نشان میدهد، بستگان متوفی ادعای زنده شدن فرد فوت شده را کردند که با توضیحات مدیرعامل دارالسلام و انجام بررسیهای لازم این خبر تکذیب شد.
ماجرای زنده شدن و مرگ نوزاد آبدانانی
تاریخ رُند 9/9/99 برای خیلیها با جنجال به دنیا آوردن لاکچری و زورکی نوزادان همراه بود که در شبکههای اجتماعی هم بسیار درباره آن بحث شد. در همین روز، یک اتفاق دیگر هم افتاد که آن روی دیگر سکه و البته تعجببرانگیز و امیدبخش بود اما در نهایت به غم و تاسف ختم شد. سیزدهم آذر ویدئویی در شبکههای مجازی با توضیح جان گرفتن یک نوزاد در غسالخانه منتشر شد که واکنش و حیرت کاربران بسیاری را به دنبال داشت.
در این فیلم دیده میشد که نوزاد 45 روزه آبدانانی پس از اعلام فوت و انتقال به غسالخانه، دوباره جان میگیرد. ماجرا اینگونه بوده که والدین این نوزاد تصور میکردند او فوت شده و حتی معاینه و گواهی فوت هم برایش صادر میشود. او را برای تدفین به آبدانان با فاصله حدود ۱۸۰ کیلومتر از ایلام، انتقال میدهند. اما مسئول غسالخانه آبدانان متوجه تپش قلب نوزاد میشود.
پس از حضور اورژانس، زنده بودن نوزاد تایید و برای مراقبت بیشتر به بیمارستان انتقال داده میشود. همان زمان برخی خبرگزاریها از صدور گواهی دفن این نوزاد انتقاد کرده بودند و آن را ناشی از قصور پزشکی دانستند. گزارشها نشان میداد این شیرخوار ۴۵ روزه به دلیل تشنج در تاریخ 9/9/99 ساعت ۴ بعدازظهر بعد از هماهنگی از مرکز آبدانان به بیمارستان امام(ره) منتقل وبستری شده است. نامبرده سابقه بستری به مدت ۱۶ روز در بیمارستان آیتا... طالقانی ایلام به دلیل هیپوکسی مغزی را داشته که در این مدت و بعد از آن به دلیل مشکلات مغزی توانایی تغذیه از راه دهان را نداشته و توسط لوله معده تغذیه شده است.
بیمار ابتدا در بخش اطفال بستری و به دلیل اختلال تنفس به بخش مراقبت های ویژه کودکان منتقل می شود و تحت مداوا قرار می گیرد و در مدت بستری افت فشارخون و کاهش سطح هوشیاری شدید داشته و در نهایت با کاهش ضربان قلب و قطع تنفس تحت عملیات احیای قلبی تنفسی قرار گرفته و بعد از ناموفق بودن، عملیات احیا قطع و در نهایت مرگ قطعی کودک تایید میشود و پرونده زندگی او به پایان میرسد.
برگشت به زندگی در سردخانه خرمآباد
هیچ جسدی بدون گواهی فوت توسط هیچ سردخانه رسمی تحویل گرفته نمیشود. این کلید ماجرای زنده شدن یک زن 42 ساله بود که چند ماه پیش منتشر و موجب شد روایتهای گوناگونی درباره آن نقل شود. اما توضیحاتی که در ادامه درباره آن داده شد، باعث شد ابعاد موضوع بیشتر مشخص شود.
طبق آن چه ثبت شده، ساعت 2 نیمه شب یکی از شبهای اردیبهشت 99، خانوادهای متوفای خودشان را به سردخانه بهشت رضای خرمآباد تحویل میدهند. برای تحویل یک جسد باید گواهی فوت جسد موجود باشد اما خانواده این فرد که خودشان بدون معاینه پزشک، تشخیص داده بودند مرده، او را به سردخانه تحویل داده بودند. وقتی نگهبان سردخانه از آنها مدرک میخواهد، اظهار میکنند به علت دیروقت بودن مدرکی همراهشان ندارند و فردا تحویل خواهند داد بنابراین جسد تحویل سردخانه میشود. وقتی که جسد فردا برای معاینه پیش دادپزشک برده میشود، متوجه میشوند که فرد فوت نکرده است.
خانواده زن 42 ساله، به دادپزشک میگویند این زن معلول اعصاب و روان بوده و مشکل روانی داشته است، یک سری مدارک را ارائه میدهند که دادپزشک اعلام میکند آن مدارک نمیتواند علت فوت باشد و دادپزشک جسد را نمیپذیرد و میگوید باید جسد برای کالبدشکافی به پزشکی قانونی برود و در همین حین جسد در آمبولانس تکان میخورد و به بیمارستان منتقل میشود. این زن پس از مدتی بستری هوشیاری خودش را به دست میآورد و به زندگی بازمیگردد.
بازگشت پس از 18 دقیقه حلقآویزی
گزارش صحنه اعدام نشان میداد علیرضا، زندانی 35 ساله به مدت 18 دقیقه در حالت حلقآویز روی چوبهدار بوده است. پزشکان میگویند 5 دقیقه حلقآویز بودن هم برای گرفته شدن جان یک انسان کافی است اما چه شد که علیرضا ممقانی چند ساعت پس از برگزاری مراسم اعدامش، در سردخانه نبض حیاتش دوباره شروع به زدن کرد؟ کسی نمیداند.
چیز قابل توضیحی نیست اما وقتی مسئول سردخانهای در بجنورد عصر 25 مهر 92 در پایان شیفت کاریاش در حال بررسی اجساد بود متوجه گرم بودن جسد شد. جسد بلافاصله به بیمارستان منتقل شد. خبر زنده شدن او موجب تحیر و تعجب خانوادهاش هم شد. دو ماه در کما به سر برد و در عین ناباوری به زندگی برگشت. پزشکان امیدوار بودند حالا که فرد اعدامی به زندگی بازگشته با حداقل مشکلات جسمی برگردد. تقریبا همینطور هم شد و علیرضا ممقانی به جز مشکلات حرکتی در قسمت سمت چپ بدن و پاک شدن بخشی از حافظهاش به زندگی عادی برگشت.
پس از بازگشت علیرضا به زندگی این نگرانی در خانواده او وجود داشت که حکم اعدام را دوباره در موردش اجرا کنند. جرم این متهم قاچاق مواد مخدر بود که موجب صدور حکم اعدام برای او شده بود. درحالیکه برخی معتقد بودند چون حکم صادرشده سلب حیات است، او باید دوباره اعدام شود اما مسئولان قضایی اعلام کردند چون از لحاظ عاطفی یکی از راههای برخورد با فرد اعدامی که مرگ را به چشم دیده و شدایدی را تحمل کرده، عفو است و چنین فردی دارای وضعیتی خاص است، میتواند مورد لطف و عفو نظام اسلامی قرار گیرد. بنابراین حکم علیرضا به حبس ابد و بعدها به 20 سال زندان تبدیل شد و با 10 سال حبس دیگر که به خاطر جرم سرقت او در پروندهاش بود، مجموعا به 30 سال حبس تبدیل شد.
12jav.net