کشتن مادربزرگ برای خرید پراید
عاشق پراید۱۱۱ هستم و شب و روز فکر میکردم که پشت فرمان پراید ۱۱۱نشستهام و رانندگی میکنم و در انتظار روزی بودم که آن را بخرم، اما به خاطر مشکلات مالی نتوانستم بخرم تا اینکه خودرو گران شد.
دوات آنلاین -پسر دانشجویی که متهم است، برای خرید پراید، پدر بزرگش را مسموم کرده و مادربزرگش را به قتل رساندهاست، حادثه را شرح داد.
به نوشته روزنامه جوان روز شنبه اول آذر به مأموران پلیس تهران خبر رسید زوج سالخوردهای به طرز مشکوکی مسموم شده و برای درمان به بیمارستان منتقل شدهاند.
بررسیهای مأموران پلیس در بیمارستان نشان داد این زوج ۷۵ و ۸۵ساله که خانهشان در خیابان مولوی است، ساعتی قبل در حالی که بیهوش بودند دخترشان آنها را به بیمارستان منتقل کرده است.
در بررسیهای بعدی مأموران دریافتند یک روز بعد زن ۷۵ساله بر اثر مسمومیت شدید به کام مرگ رفتهاست، اما شوهر وی همچنان روی تخت بیمارستان بیهوش است و با مرگ دست و پنجه نرم میکند.
پس از فوت زن سالخورده دختر وی در توضیح ماجرا گفت: «پدر و مادرم با هم زندگی میکردند و من و خواهر دیگرم هر روز به آنها سر میزدیم.
چند روز قبل برادرم که از همسرش جدا شده و در کشور ترکیه زندگی میکند با من تماس گرفت و گفت پسر ۲۹سالهاش به نام پژمان قرار است به خانه مادربزرگ و پدر بزرگش برود و از من خواست مقداری پول به کارت پژمان واریز کنم تا برای آنها چیزی بخرد. ۲۰۰ هزار تومان به کارت پژمان واریز کردم و خبر داشتم که او ظهر روز اولآذر به خانه پدر و مادرم رفته و ناهار را با آنها خوردهاست. من عصر همان روز با مادرم تماس گرفتم که نهپدرم و نهمادرم به تلفن من جواب ندادند که مشکوک شدم و به خانه آنها رفتم و دیدم هر دوی آنها بیهوش روی زمین افتادهاند و وسایل خانه آنها هم به هم ریخته است. الان من به پژمان مشکوک هستم و احتمال میدهم او پدر و مادرم را به خاطر سرقت اموالشان مسموم کرده باشد.»
نوهام قاتل است
بدین ترتیب مأموران تحقیقات درباره این حادثه را ادامه دادند تا اینکه سهروز بعد از حادثه مرد سالخورده در بیمارستان به هوش آمد و راز مسمومیت مرگبار را بر ملا کرد.
وی گفت: «روز حادثه نوهام از بیرون سه پرس کوبیده همراه سه عدد دوغ خریده بود که به خانهمان آمد و گفت برای من و همسرم ناهار خریده و قرار است همراه ما ناهار بخورد. او غذا را گرم کرد و سفره را انداخت و از من و همسرم خواست با او ناهار بخوریم و ما هم خوردیم. دقایقی بعد پژمان از ما خداحافظی کرد و رفت که دیگر چیزی نفهمیدم تا اینکه ساعتی قبل وقتی روی تخت بیمارستان به هوش آمدم تازه فهمیدم نوهمان چه بلایی سر من و همسرم آورده است.»
دستگیری متهم
با بدست آمدن این اطلاعات مأموران پلیس به دستور قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران پژمان را به عنوان مظنون در قتل مادر بزرگش تحت تعقیب قرار دادند و در نهایت وی را روز سه شنبه ۱۸ آذر بازداشت کردند.
متهم در بازجوییها منکر جرم خود شد، اما صبح دیروز وقتی به دادسرای امور جنایی منتقل شد به مسموم کردن پدر بزرگ و قتل مادربزرگش اعتراف کرد.
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
گفت و گو با متهم
*پژمان چرا تصمیم به قتل پدر بزرگ و مادر بزرگت گرفتی؟
من فقط میخواستم آنها را برای چند ساعتی بیهوش کنم و اصلاً قصد قتل نداشتم.
*اما مادر بزرگت به قتل رسید؟
بله، الان هم خیلی پشیمان هستم. باور کنید من نمیخواستم او را به قتل برسانم.
*قصد سرقت داشتی؟
بله، پدر بزرگم در خانهاش تابلو فرش ۴۰۰میلیون تومانی داشت که تصمیم گرفتم آن تابلو فرش را سرقت کنم.
*معتادی؟
نه، البته چند سال قبل معتاد به مواد مخدر گل شدم که مدتی قبل ترک کردم و الان هم دانشجوی کاردانی رشته برق هستم، اما به خاطر مشکلات مالی که داشتم چند ترمی مشروط شدهام و الان پس از پنج سال هنوز موفق به گرفتن کاردانیام نشدهام.
*به خاطر هزینه دانشگاه تصمیم به سرقت گرفتی؟
نه، من عاشق پراید۱۱۱ هستم و شب و روز فکر میکردم که پشت فرمان پراید ۱۱۱نشستهام و رانندگی میکنم و در انتظار روزی بودم که آن را بخرم، اما به خاطر مشکلات مالی نتوانستم بخرم تا اینکه خودرو گران شد.
از اینکه نمیتوانستم به آرزویم برسم خیلی ناراحت بودم که تصمیم گرفتم تابلو فرش را سرقت کنم و با فروش آن یک خودرو پراید۱۱۱ بخرم و با بقیه پول آن هم مشکلات مالی دیگرم را حل کنم.
*چرا از پدرت کمک نگرفتی؟
پدرم پنج سال قبل از مادرم جدا شد و به ترکیه رفت و از آن روز به بعد هم من همراه مادرم زندگی میکنم و الان هم یکسال است که پدرم به خاطر کرونا و هزینه بلیت رفت و برگشتش که حدود ۱۵میلیون تومان میشود به ایران نیامده است و من چطور از او میخواستم برای من پراید۱۱۱ بخرد.
*تابلو فرش را سرقت کردی؟
نه، آن روز هر چقدر خانه را گشتم پیدا نکردم که بعد فهمیدم عمهام مدتی قبل تابلو فرش را به خانه خودش برده است.
*چند روز قبل نقشه را طراحی کردی؟
من روز قبل برای سرقت به خانه آنها رفتم، اما ترسیدم و به خانهمان برگشتم تا اینکه در اینترنت روشهای سرقت را سرچ کردم که یکی از روشها سرقت به شیوه بیهوشی بود و در نهایت همان روز تصمیم گرفتم با این روش دست به سرقت بزنم.
*درباره روز حادثه توضیح بده.
آن روز من ابتدا داروی بیهوشی خریدم و بعد به طرف خانه مادر بزرگم به راه افتادم و در نزدیکی خانه آنها از رستورانی سه پرس کباب همراه سه عدد دوغ خریدم. من دو عدد از دوغها را با دارو مسموم کردم.
وقتی وارد خانه مادر بزرگ و پدر بزرگم شدم به آنها گفتم که برای آنها کباب خریدهام و بعد هم سه نفری خوردیم که آنها بیهوش شدند. سپس هر چقدر خانه آنها را گشتم اثری از تابلو فرش پیدا نکردم و در نهایت از خانهشان بیرون آمدم.
*بعد چه شد؟
وقتی فهمیدم آنها به بیمارستان منتقل شدهاند به عیادتشان رفتم و حتی در مراسم خاکسپاری و عزاداری مادر بزرگم شرکت کردم و فکر نمیکردم که دستم رو شود تا اینکه دستگیر شدم.
12jav.net