طلاق به خاطر آلودگی هوا
وقتی پیشنهاد طلاق را مطرح کردم شوهرم هم موافقت کرد. انگار از خدایش بود که از من جدا شود. برای همین دیگر نمیخواهم در کنار او زندگی کنم.
دوات آنلاین -بیرون رفتن در هوای آلوده برای زن جوان دردسرساز شد. آنقدر که او و همسرش به دادگاه خانواده تهران رفتند و درخواست طلاق دادند.
زن جوان در دادگاه چه گفت
زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: دو سال است که با بهداد ازدواج کردهام. ولی در این دو سال هر روز استرس داشتم. رفتارهای بهداد طبیعی نیست و بارها به او گفتهام نزد روانشناس برود. چون همیشه نگران است. همیشه اضطراب دارد که نکند مریض شویم. کافی است بیمار شوم، به جای مراقبت و پرستاری، کلی حرف بارم میکند. داد و بیداد راه میاندازد و میگوید به دلیل این که رعایت نکردهام ، بیمار شدهام.
هر بار مریض شدهام کلی با هم دعوا کردهایم. این بار هم به خاطر سردرد شدیدی که داشتم کلی سرزنش شدم. چون هوا آلوده بود بهداد از من خواست تمام روز را در خانه بمانم. در صورتی که باید سرکار میرفتم. او گفت در این هوا ممکن است حالم بد شود. این در حالی است که خودش سرکار رفت. ولی فقط از من میخواست در خانه بمانم. من هم قبول نکردم و به محل کارم رفتم. از شانس بد، آن شب ، سر درد شدیدی گرفتم. جوری که مجبور شدم به بیمارستان بروم و سرم بزنم. در همان حال بد ، بهداد هم سرزنشهایش را شروع کرد. داد و بیداد راه انداخت. کلی غر زد. تا به بیمارستان برویم و برگردیم حالم بدتر شد.
از بس که بهداد سرم غر زد. وقتی به خانه رسیدیم از کوره در رفتم. من هم داد و فریاد راه انداختم و به او گفتم که از رفتارهایش خسته شدهام. اما بهداد به من توهین کرد. دعوای ما به درگیری شدیدی ختم شد. تا جایی که وسایلم را جمع کردم و از خانه بیرون رفتم. بعد از آن هم تصمیم گرفتم از این مرد برای همیشه جدا شوم. جالب اینجاست وقتی پیشنهاد طلاق را مطرح کردم بهداد هم موافقت کرد. انگار از خدایش بود که از من جدا شود. برای همین دیگر نمیخواهم در کنار او زندگی کنم.
توضیحات مرد جوان
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من به خاطر سلامت همسرم سعی کردم از او مراقبت کنم. اما محبت و توجه من همیشه به دعوا و درگیری ختم میشود. همسرم قدر مرا نمیداند. آن روز هوا آلوده بود. همسرم هم مرتب سر درد میگیرد. میدانستم که در آن هوا حالش بد میشود. برای همین از او خواستم سرکار نرود. اتفاقا به خاطر کرونا به راحتی میتوانست به محل کارش نرود، ولی با من لجبازی کرد. محل کار او با من فرق دارد. من نمیتوانم به راحتی مرخصی بگیرم، ولی او میتوانست اینکار را انجام دهد. اما چون من گفتم لج کرد. در آخر هم حالش بد شد و مجبور شدیم به بیمارستان برویم. او نگرانی من بابت سلامتیاش را پای بیماری روانی میگذارد. مرتب به من میگوید که به دکتر نیاز دارم. دو سال است که دارم این توهینها را تحمل میکنم، ولی من هم دیگر خسته شدهام و نمیخواهم در کنار چنین زنی زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی از این زوج خواست با یک مشاوره خانواده صحبت کنند و رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده
موکول کرد.
منبع: تپش- جام جم
12jav.net