طلاق به خاطر تعطیلی پنهانی شوهر
تازه یکی دو ماه است که شرکتمان آخر هفتهها را تعطیل کرده است. من هم میخواستم کارهای خودم را انجام بدهم. برای همین به همسرم این موضوع را نگفتم.
دوات آنلاین -پنهانکاری مرد جوان برایش دردسرساز شد. تعطیلیهای آخر هفته این مرد، وقتی از همسرش پنهان ماند، زندگی او را به هم ریخت. زیبا هنگامی که فهمید شوهرش آخر هفتهها تعطیل است، تصمیم گرفت برای همیشه به زندگی مشترکش پایان دهد.
توضیحات زن جوان در دادگاه
این زن وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: بعد از هفت ماه زندگی مشترک تازه متوجه شدم شوهرم دو روز در هفته تعطیل است اما به دروغ میگوید که سرکار میرود. او در این مدت، روزهای تعطیل را مثل همیشه از خانه بیرون میرفت و بعد از ساعت کاری برمیگشت. من هم تصور میکردم او سرکار میرود؛ در صورتی که تازه فهمیدم دو روز در هفته را تعطیل بوده است.
ساسان از عمد موضوع تعطیلی را به من نگفته بود تا بتواند در این روزها از خانه بیرون برود. از وقتی این موضوع را متوجه شدهام و به دروغ ساسان پی بردهام دیگر به او اعتماد ندارم. حتما موضوع خیانت بوده که این دروغ را به من گفت. مطمئنم شوهرم به من خیانت میکرده و در این مدت با زن دیگری در ارتباط بوده است. مگر میشود دو روز تعطیل باشی و این موضوع را این همه مدت از همسرت پنهان کنی؟ وقتی از ساسان علت دروغش را پرسیدم به من گفت که احتیاج داشته دو روز در هفته را برای خودش باشد. او حتی پشیمان هم نبود و عذرخواهی نکرد. خیلی خونسرد گفت که میخواهد آزادانه هرجا که دوست دارد، برود.
او گفت در این مدت روزهای تعطیل را به انجام کارهای عقبافتادهاش اختصاص میداده و گاهی اوقات هم پیش دوستانش میرفته است. اما من نمیتوانم حرفهایش را باور کنم و حتی ذرهای به او اعتماد هم ندارم. برای همین فکرهایم را کردم و تصمیم به جدایی از این مرد گرفتم. من اگر بخواهم با ساسان زندگی کنم هر روز باید به او مشکوک باشم و رفت و آمدش را چک کنم. برای همین بهتر است این زندگی همینجا پایان یابد تا دچار مشکلهای جدی در آینده نشویم.
مرد جوان چه گفت
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی موضوع تعطیلی تازه پیش آمده است. قضیه برای هفت ماه پیش نیست. تازه یکی دو ماه است که شرکتمان آخر هفتهها را تعطیل کرده است. من هم میخواستم کارهای خودم را انجام بدهم. برای همین به همسرم این موضوع را نگفتم. همسرم توقع دارد همهجا در کنار او باشم. هیچ جا تنها نمیرود. اجازه نمیدهد من هم تنها باشم. حتی جایی که دوست ندارم هم من را مجبور میکند تا بروم.
من هم دلم میخواهد یک وقتهایی برای خودم باشم. تنها باشم. کارهای خودم را انجام بدهم. همه آدمها به تنهایی و آزادی نیاز دارند. من نمیتوانم همیشه و همهجا کنار همسرم باشم. برای همین وقتی تعطیل شدیم به همسرم حرفی نزدم تا بتوانم از این موقعیت استفاده کنم. قضیه خیانت و این حرفها نبود. فقط میخواستم آزاد باشم. میخواستم تنها باشم تا مجبور نشوم با همسرم همهجا بروم. ولی او حالا به من تهمت میزند. این مساله زندگیمان را از هم پاشیده و من هم درخواست طلاق دارم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
منبع: تپش- جام جم
12jav.net