گزارشی از مهاجرت افغانستانیها از مرز ایران تا اروپا
همسفر با مرگ
اگر در این مسیرها کسی از دنیا رفت، ازسوی قاچاقکشها و سایر مهاجران دفن میشود یا در صورت نبودن وقت، رها میشود. بیشتر جسدهای رهاشده مربوط به زمانی است که مهاجران از دست نیروهای مرزی فرار میکنند
دوات آنلاین-
دو سال پیش که تصویر جسد آیلان، کودک سهساله مهاجر اهل کوبانی در ساحل بدروم ترکیه درحالیکه یک مأمور گارد مرزی بالای سر او ایستاده بود، منتشر شد، همه دنیا برای او گریستند و آیلان به سمبل تراژدی انسانهای مهاجر تبدیل شد. اما اکنون در همین نزدیکی و در چندصد کیلومتری ما روزانه کودکان مهاجری به خواب ابدی فرو میروند که هیچ نام و نشانی از آنها در هیچ کجا ثبت نمیشود و نامشان مانند جسمشان دفن میشود. کودکان و نوزادان افغانستانی که همراه پدر و مادرشان سفر سختی را شروع میکنند تا شاید روزی در گوشهای از این دنیا به دور از جنگ و خشونت زندگی کنند. بر اساس آمارهای غیررسمی که یکی از کارمندان هلال احمر استان سیستان و بلوچستان به «جامعه پویا» میدهد، روزانه صدها افغانستانی به صورت غیرمجاز از طریق کسانی که در منطقه به آنها «افغانکش» میگویند، وارد مرز ایران میشوند که بخشی از آنها را زنان و کودکان تشکیل میدهند. سختیهای مسیر به حدی است که برخی از کودکان جان خود را از دست میدهند. در این میان زنان هم تا رسیدن به مقصد نهایی رنجهای زیادی را متحمل میشوند، رنجهایی که این کارمند از بازگوکردن آنها ابا دارد و فقط به این جمله بسنده میکند که خیلیها در این مسیر خیلی کارها را انجام میدهند. افغانستانیها برای رسیدن به مرزهای ایران ابتدا باید به پاکستان بروند و بعد از طریق مرزهای مشترک پاکستان وارد ایران شوند. طول خطوط مرزی ایران و پاکستان حدود 987 کیلومتر است؛ خطوطی که اغلب مسدود است، از زابل گرفته تا مرز میلک تا مرز میرجاوه، تمام مرزهای مشترک بین ایران و پاکستان بسته است، به جز دو، سه نقطه کوچک که بخشهایی از مرز سراوان یکی از آنهاست.
سراوان بیشترین مرز مشترک را با پاکستان دارد. داستان مهاجرت افغانستانیها زمانی آغاز میشود که ابتدا باید یک افغانکش آنها را از مرز افغانستان به مرز پاکستان در ایران برساند. افغانستانیها با ماشینهای پاکستانی تا پشت کوههایی به اسم کلهگان میآیند. بعد از این است که باید حدود سه یا چهار ساعت پیاده بیایند آن هم با کمک راهبلدهای بومی تا به قاچاقکش بعدی برسند. افغانستانیها در طول مسیر حرکت از افغانستان تا ایران، ترکیه و حتی اروپا ممکن است از سوی دهها گروه مافیایی دستبهدست شوند. هر مسیری هم قیمت خود را دارد. به طوری که ممکن است فردی برای رسیدن تا مقصد نهایی یعنی اروپا 40 میلیون تومان ایرانی پرداخت کند.
پیادهروی چهارساعته که به پایان رسید، وانتهای تویوتا منتظرند آنها را به مقصد بعدی برسانند. هر وانت تویوتا نزدیک به 32 نفر را در پشت خود جای میدهد. در طول مسیر جایگاههای ویژهای برای استراحت و غذاخوردن به صورت مخفی مستقر شدهاند که وظیفه تأمین غذا و آب، آن هم با قیمتهای10 برابری را به عهده دارند. آب، نان، تن ماهی و انواع کنسروها 10 برابر قیمت اصلی به افغانستانیهای مهاجر فروخته میشود. مقصد بعدی جایی است که مهاجران باید با خودروی سواری که اغلب پژو هستند، به آنجا برسند. در ردیف جلو فقط راننده است و قاچاقکشها در صندلی و صندوق عقب ماشین، 10 تا 14 نفر را بسته به جثه آنها جای میدهند.
این کارمند هلال احمر میافزاید، مهاجران افغانستانی با خودشان دلار، یورو و افغانی، طلا، موبایل و ساعت دارند. اگر نرخ دلار سههزار و 500 باشد، قاچاقکشها دلارها را با نرخ ارزانتر از آنها برمیدارند و به جایش پول ایرانی به آنها میدهند. همین روند درباره موبایل و طلاها هم اتفاق میافتد.
اینجاست که ماجرا کمی متفاوتتر میشوند؛ چرا که مهاجران باید از سد نیرویهای مرزی بگذرند. در طول مسیر ممکن است به دلیل سرعت بالا ماشین واژگون شود یا به سبب تیراندازی، مهاجران جان خود را از دست بدهند. در این میان، هستند قاچاقکشهایی که بدون مسئلهای از مرز رد میشوند.
مرگ در تمام مسیر سایهبهسایه مهاجران حرکت میکند؛ چه آنجا که باید از مسیر کوهستانی رشتهکوه کلهگان بگذرند، چه در زمانی که مسیر بیابان را طی میکنند و چه زمانی که در پژو هستند و از سد نیروهای مرزی میگذرند و ممکن است به سوی آنها تیراندازی شود.
اگر در این مسیرها کسی از دنیا رفت، ازسوی قاچاقکشها و سایر مهاجران دفن میشود یا در صورت نبودن وقت، رها میشود. بیشتر جسدهای رهاشده مربوط به زمانی است که مهاجران از دست نیروهای مرزی فرار میکنند، البته اگر خوششانس باشند اورژانس و هلال احمر به داد آنها میرسد.
یکی از مسائلی که هنوز در ایران بلاتکلیف مانده، این است که هیچ ارگانی وظیفه حمل جسد در جادههای بین شهری را به عهده ندارد. به همین دلیل نه اورژانس، نه هلال احمر و نه نیروی انتظامی و نه شهرداری زیر بار این کار نمیروند.
این کارمند هلال احمر میگوید: برای این اجساد مرتب درگیریم و هرکدام از این ارگانها میگویند که باید دیگری جسد را جمع کند. همین باعث میشود که اجساد روی زمین بماند و در این میان ممکن است ماشینهای عبوری آنها را حمل کنند و به سردخانه تحویل دهند. اجساد بعد از اینکه چند روز در سردخانه ماند، شهرداری خودش بیسروصدا آنها را دفن میکند. مگر اینکه جسد فرد مهمی باشد که خانوادهاش به دنبال او میآیند. افغانستانیهایی که در شبانهروز بهطور غیرمجاز وارد ایران میشوند، سرنوشتهای متفاوتی دارند. برخی برای کار در ایران پخش میشوند. برخی در مسیر ریزش دارند و در اثر تیراندازی و واژگونی خودرو میمیرند. درصدی از این افراد به افغانستان برگردانده میشوند. گروهی هم خود را به اروپا میرسانند، خوششانسترینشان آنهایی هستند که به آلمان و یونان میرسند و پناهندگی میگیرند.
12jav.net