طلاق به خاطر ماموریت رفتن شوهر با منشی جوان
وقتی یاسر به ماموریت رفت، بعد از یک هفته متوجه شدم او همراه با منشی شرکتش که یک دختر جوان است، به این سفر رفته است. وقتی این را زبان همکارش شنیدم بهشدت شوکه شدم.
دوات آنلاین -یاسر وقتی به این ماموریت میرفت، هرگز تصورش را هم نمیکرد که این ماموریت برایش دردسرساز میشود. او به خاطر این ماموریت کاری پایش به دادگاه خانواده تهران باز شد. شهره وقتی متوجه شد منشی شرکت شوهرش نیز در این ماموریت آنها را همراهی میکند، یکراست راهی دادگاه خانواده شد و درخواست طلاقش را مطرح کرد.
علت درخواست طلاق
او که دیگر حاضر نبود در کنار همسرش زندگی کند، درباره ماجرای زندگیاش به قاضی گفت: شوهرم مدیرعامل یک شرکت است. او به خاطر کارش اغلب به ماموریتهای زیادی میرود. گاهی وقتها مسافرتهایش حتی یکی دو هفته هم طول میکشد. من هم همیشه باید تنها در خانه بمانم. حتی بیشتر وقتها تنهایی به مهمانی میروم. به خاطر همین مسافرتهای وقت و بیوقت شوهرم مجبورم خودم بار زندگیمان را به دوش بکشم. او فقط کار میکند و پول درمیآورد. ولی بقیه مسائل زندگی را من باید حل کنم و به همه کارها برسم. در آخر هم این من هستم که تنها میمانم. با این حال به خاطر زندگیمان، همه این مسائل را تحمل میکردم. سعی میکردم با آن کنار بیایم. حتی دیگر به این وضعیت عادت هم کرده بودم. اعتراض نمیکردم.
شغل شوهرم را درک میکردم. تا اینکه چند وقت پیش یاسر دوباره به ماموریت رفت. همین ماموریت شوهرم باعث شد که تصمیم به جدایی بگیرم. ماجرا از این قرار است که آخرین بار یاسر گفت که به همراه یکی از شرکایش به شمال میرود تا در آنجا قراردادی را امضا کند. من هم قبول کردم. مثل همیشه چمدانش را هم آماده کردم. وقتی یاسر رفت، بعد از یک هفته متوجه شدم که او همراه با منشی شرکتش که یک دختر جوان است، به این سفر رفته است. وقتی این را زبان همکارش شنیدم بهشدت شوکه شدم. باورم نمیشد که یاسر به من دروغ گفته باشد.
وقتی از خودش موضوع را پرسیدم گفت به دلیل مسائل کاری آنجا مجبور بوده منشی را هم همراه خودش ببرد. ولی من نتوانستم حرفهایش را باور کنم. اگر چنین بود یاسر باید صادقانه موضوع را به من میگفت. اما هرچه فکر میکنم نمیتوانم این موضوع را بپذیرم. دیگر به او اعتماد ندارم. برای همین تصمیم گرفتم به دادگاه خانواده بیایم و درخواست طلاق بدهم.
توضیحات مرد جوان
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من به خاطر کارم مجبور بودم منشی شرکت را همراهم ببرم. من سالهاست کار میکنم. ماموریتهای مختلفی رفتهام. این بار هم به خاطر یکسری کارهای اداری باید منشی را با خودم به این ماموریت میبردم. ولی همسرم بدون هیچ دلیلی زندگی را برایم جهنم کرده است. به من تهمت میزند. در صورتی که نمیداند در آنجا چه اتفاقی افتاده است. بدون اینکه چیزی از من دیده باشد سعی میکند مرا خیانتکار جلوه دهد. در صورتی که من لزومی ندیدم این مساله را مطرح کنم. موضوع بیاهمیتی بود و فکر نمیکردم که حتما قبل از رفتن به ماموریت باید به همسرم بگویم که منشی شرکت هم میآید. من وقت ندارم به خاطر این دلایل بچگانه زندگی را برای خودم زهر کنم. برای همین من هم درخواست طلاق دارم.
در پایان قاضی از این زوج خواست بیشتر فکر کنند و رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
منبع: تپش- روزنامه جام جم
12jav.net