نقشه پلید زن گدا برای مرد پولدار
این زن با خرید لباس دست دوم سر راه مردان قرار میگرفت تا آنها را فریب بدهد و ...
دوات آنلاین-کارآگاه بازی زن جوان و لهجه خاص زن سارق، راز سرقت سرویس طلا را برملا کرد.
به گزارش ایران چندی قبل زن جوانی به پلیس رفت و از سرقت خانهشان شکایت کرد. او گفت: امروز وقتی به خانه آمدم پدرم روی مبل دراز کشیده بود. تصور کردم خوابیده است اما کمی که دقت کردم دیدم به سختی نفس می کشد، چند بار او را صدا زدم اما جوابی نشنیدم و با اورژانس تماس گرفتم. مأموران اورژانس پدرم را به بیمارستان بردند و مشخص شد که او مسموم شده است. بعد هم متوجه شدم که از خانهمان سرقت نیز شده است. طلاهایی که من به عنوان امانت از همسر برادرم گرفته بودم به سرقت رفته بود. طلاها در صندوقی قرار داشت که کسی جایش را نمی دانست . تصور می کنم با توجه به بیهوش شدن پدرم سرقت کار یک آشنا باشد.
با شکایت زن جوان به نام فتانه تحقیقات برای شناسایی سارق آغاز شد. این درحالی بود که مرد مسموم شده نیز مدعی بود که چیزی به خاطر ندارد و نمی داند چه اتفاقی برایش رخ داده است.
چند روز بعد از این شکایت، فتانه دوباره به پلیس رفت و این بار اطلاعاتی در اختیار پلیس قرار داد. او گفت: بعد از این سرقت یک زن با خانهمان تماس گرفت. وی لهجه خاصی داشت بعد به بهانه اینکه اشتباه شماره گرفته است تماس را قطع کرد بعد از آن هم تماس های دیگری با خانه مان گرفته شد اما در تماس های بعدی کسی حرف نمی زد و با شنیدن صدای من تلفن را قطع می کرد. ماجرا خیلی مشکوک است و فکر می کنم پدرم سارق را می شناسد و زنی در این ماجرا نقش دارد. با اینکه سن و سالی از پدرم گذشته اما او حافظه خوبی دارد اما اینکه می گوید از روز سرقت چیزی به خاطر ندارد و نمی داند چطور مسموم شده برایم عجیب بود. برای همین یک دستگاه ضبط داخل خانه کار گذاشتم، شب که به خانه برگشتم و صداهای ضبط شده در دستگاه را گوش کردم صدای همان زنی را شنیدم که لهجه خاصی داشت.
او ادامه داد: مطمئن شده بودم که پدرم هویت سارق را می شناسد. به همین دلیل چند روز مخفیانه او را تعقیب کردم و در نهایت زن میانسالی را با پدرم دیدم. آنها را تعقیب و خانه زن را شناسایی کردم و هنگامی که با پدرم حرف می زد صدای او را شنیدم و او همان زنی بود که با خانه ما تماس گرفته بود.
دستگیری زن گدا
با اطلاعاتی که زن جوان در اختیار پلیس قرار داد، مأموران وارد عمل شده و زن میانسال را بازداشت کردند. بلقیس ابتدا منکر ماجرا بود اما در نهایت به سرقت سرویس طلا از خانه فتانه اعتراف کرد او گفت: شغلم گدایی است و از این طریق زندگی ام را اداره می کنم، اما مدتی است که شرایط کاری بد شده و نتوانستم کرایه خانه ام را پرداخت کنم، صاحب خانه هم مرا تهدید کرده بود که اگر اجاره را پرداخت نکنم اسباب و اثاثیه ام را بیرون می اندازد.
زن میانسال ادامه داد: دنبال راه چاره ای بودم که با دیدن فروشگاه لباس های دست دوم خارجی فکری به ذهنم خطور کرد. داخل مغازه شده و تعدادی لباس دست دوم که قیمت پایینی داشت خریداری کردم. بعد هم آرایش کردم ولباس های دست دوم را به تن کردم. شنیده بودم که می شود به عنوان مسافر سوار خودروها شد و بعد از آن طرح دوستی با راننده ها ریخت. من هم همین کار را انجام دادم.
بلقیس گفت: سوژه های اول و دومم بی نتیجه بود اما سوژه سوم پدر فتانه بود. پس از جلب اعتماد او ، وارد خانه اش شدم و با آبمیوه مسموم او را بیهوش کردم و طلاها را از خانه سرقت کردم. پدر فتانه بعد از سرقت به سراغم آمد اما من به او گفتم دخترت از ماجرا باخبر نیست و ما میتوانیم با پول هایی که از فروش سرویس طلا بدست می آوریم یک سفر دو نفره برویم. ابتدا راضی نمی شد اما به خاطر علاقه ای که به من پیدا کرده بود، در نهایت سکوت کرد.
با اعتراف زن میانسال، تحقیقات در رابطه با سرقت های احتمالی او ادامه دارد.
12jav.net