قتل زن برای پنهان ماندن ازدواج موقت
پسرجوان که در پی یک عشق خیابانی با زنی به صورت صیغهای ازدواج کرده بود، او را به قتل رساند و محاکمه شد.
دوات آنلاین-عشق پنهانی پسرجوان به یک زن تنها رنگ خون گرفت و پسرجوان برای پنهان کردن این عشق از خانواده اش مرتکب قتل شد.
خبر مفقود شدن این زن را مرد همسایه به ماموران پلیس اعلام کرد. او گفت: زنی جوان به نام میترا در همسایگی ما زندگی میکرد که چند روزی است مفقود شده است. او زنی تنها بود و با کسی رفت و آمدی نداشت. چند روزی است که خانهاش شرایط عادی ندارد به هیچکس هم نگفته جایی میرود در حالیکه اگر می خواست مسافرت برود حتما به کسی می گفت که جا رفته است اما هیچ خبری از او نیست.
ماموران با حکم قضایی وارد خانه زن تنها شدند و فهمیدند تلفن همراه این زن در خانه است. آنها با بررسی تلفن همراه او متوجه شدند آخرین نفری که با این زن تماس داشته جوانی به نام آرش است. این در حالی بود که ماموران متوجه شدند باغچه خانه بیل خورده و خاکش زیر و رو شده است.
ماموران وقتی محل بیلخوردگی را بررسی کردند جسد میترا را کشف کردند که با وارد آمدن ضربهای به سرش جانش را از دست داده بود.
با ردیابیهای انجام گرفته مشخص شد آرش از تهران خارج شدهاست دو ماه بعد از این حادثه ماموران آرش را شناسایی و بازداشت کردند.
اعتراف به قتل
آرش که خود را در بنبست میدید به قتل اعتراف کرد و گفت: دو سال قبل از این حادثه با میترا در خیابان آشنا شدم و با او ارتباط برقرار کردم من عاشق میترا شدم و او را به عقد موقت خودم در آوردم. میدانستم با میترا آیندهای نخواهم داشت چون فاصله سنی ما زیاد بود خانوادهام او را قبول نمیکردند. تا اینکه مادرم دختری جوان را به من معرفی کرد و من هم با آن دختر ازدواج کردم رابطه من ومیترا تمام شده بود به میترا گفتم ما هیچ آیندهای با هم نداریم و من ازدواج کردهام. میترا دست بردار نبود خیلی گریه میکرد و به من میگفت که میخواهد با من باشد اما من قبول نکردم.
متهم گفت: من زنم را دوست داشتم و دلم نمیخواست از گذشته من چیزی بداند و من را ترک کند اما میترا مدام زنگ میزد تا اینکه روز حادثه به من گفت فاضلاب خانهاش خراب شده و کسی نیست به او کمک کند. من به خانهاش رفتم که کمکش کنم همینطور که داشتم لوله فاضلاب را درست میکردم به من گفت دوباره به او برگردم اول گفت همسرت را طلاق بده قبول نکردم بعد گفت اگر او را هم طلاق ندهی باز هم قبول میکنم با تو باشم و عاشقت هستم. به میترا گفتم باید مرا فراموش کند ما در دورهای با هم بودیم و اینکه دوباره با هم باشیم امکان ندارد.
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: میترا تهدید کرد همه چیز را به خانواده ام می گوید او گفت وادارت میکنم همسرت را طلاق بدهی. در این هنگام با هم درگیر شدیم و من هم میترا را زدم وقتی کشته شد خیلی ترسیدم چون به قصد قتل نمیخواستم او را بزنم به همین دلیل هم از ترس جسدش را دفن کرده وبه شهرستان فرار کردم که بازداشت شدم.
در دادگاه چه گذشت
بعد از گفتههای متهم و صدور کیفرخواست پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد از آنجایی که چهارسال از حادثه گذشته و اولیایدم پیدا نشده بودند دادستان به عنوان ولی قانونی درخواست دیه کرد.
وقتی متهم در جایگاه حاضر شد اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من قصدی برای کشتن نداشتم و اشتباه کردم. با این حال قبول دارم که دیه بدهم اما چون چهار سال است در زندان هستم هیچ درآمدی نداشتم و درایی ندارم درخواست دارم به من کمک کنید بیرون بروم و به صورت اقساط دیه را بپردازم و حتی شاهدانی دارم که حرفم را تایید میکنند که درامدی نداشتم و اموال ندارم.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
12jav.net