راز سال‌ها زندگی عاشقانه آقای بازیگر و همسرش

دوات آنلاین-اسدالله یکتا را همه می‌شناسند همان بازیگر کوتاه قدی که تاکنون در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی حضور داشته است. او متولد 23 آذر سال 1326 است. این بازیگر ویژگی‌های زیادی دارد که او را به چهره‌ای خاص تبدیل می‌کند اما یکی از این ویژگی‌ها زندگی عاشقانه او در کنار همسرش است.

اسدالله یکتا 41 سال پیش به خواستگاری کبری گرجی رفت. کبری از نظر ظاهر و قد با اسدالله خیلی تفاوت داشت اما این فرق‌های ظاهری مانع عشق نشد و کبری خیلی زود پذیرفت زندگی مشترکش با اسدالله را شروع کند؛ زندگی در کمال خوشبختی که حاصل آن 6 فرزند است.

کبری آن زمان 60 هزار تومان به عنوان مهریه تعیین کرد که البته بعد به 40 هزار تومان کاهش یافت. در آن دوران چنین مهریه‌ای خیلی زیاد بود اما اسدالله پذیرفت و این‌گونه بود که زندگی عاشقانه آنها کلید خورد.

زندگی این زوج فراز و فرودهای زیادی داشت. یکی از مشکلات آنها مسایل مالی بود. در برهه‌ای از زندگی یکتا جلوی دوربین نرفت و همین باعث شد به‌شدت بی‌پول شوند طوری که بازیگر حرفه‌ای به ناچار به سیگارفروشی روی آورد. آنها هنوز هم ثروتمند نیستند و در خانه‌ای اجاره‌ای در ورامین زندگی می‌کنند اما محبت و صفا در خانه‌شان جریان دارد.

ازدواج عاشقانه

اسدالله یکتا می‌گوید:  ازدواجم با عیال عاشقانه بود و هنوز هم با داشتن ۶ فرزند و ۹ نوه مثل روز اول یکدیگر را دوست ‏داریم. ‏ اتفاقا از دقیقه اول همدیگر را پسندیدیم و فاصله خواستگاری تا ازدواج‌مان هم کمتر از یک هفته بود. ‏

کبری گرجی همسر اسدالله یکتا هم می‌گیود روز خواستگاری‌ام وقتی او را دیدم، حس کردم صد سال است که می‌شناسمش و مِهرش به دلم افتاد. ‏وقتی هم که با هم صحبت کردیم، گفت: «ببین! من قدم همین قدر است، نه کوچکتر می‌شوم نه بزرگتر.» ‏

او می‌گوید: روزی که گفتند یک بازیگر می‌خواهد به خواستگاری‌ام بیاید، باور کنید حتی فیلم‌هایش را هم ندیده بودم. ‏ آن موقع من ۲۰ سالم بود و اسدالله ۲۸ سال. ‏ یادم است دوران حکومت نظامی بود و اجازه برگزاری مراسم عروسی نمی‌دادند، ولی ما مجوز گرفته بودیم، البته ارکستر و موزیک ‏نداشتیم. میهمان‌ها صلوات می‌فرستادند یا نهایتا دست می‌زدند. ظهر عقد کردیم، شب هم عروسی گرفتیم؛ ‏نگذاشتیم بماند (می‌خندد). در خیابان شهدا آن موقع‌ها یک تالار و سلف‌سرویسی به نام ژاله بود. ‏

خانم گرجی می‌گوید: مرد باید اخلاق داشته باشد و بهانه‌گیر نباشد. اسدالله از هر لحاظی که بگویید خیلی مرد خوبی است. همسرم ‏از اولش خوب بود و ان‌شاءالله تا آخرش هم خوب است. ‏

او ادامه می‌دهد: روز خواستگاری یکی از حرف‌هایش به من این بود که من در سینما با خانم‌ها هم فیلم بازی می‌کنم. حتی ‏ممکن است وقتی با هم در خیابان هستیم، طرفدارانم بیایند و ابراز احساسات کنند. تو ناراحت نشوی! الان هم ‏خیلی وقت‌ها در خیابان یا جا‌های مختلف ممکن است چند تا دخترخانم بیایند و بخواهند با او عکس ‏بیندازند. من هم می‌گویم هر چقدر می‌خواهید عکس بگیرید، چون کارش است. نمی‌شود در کنار یک ‏بازیگر زندگی کنی و به این مسائل گیر بدهی. برای همین الان هم که ۴۰‌سال است ازدواج کرده‌ایم بهترین ‏زندگی را با هم داریم. البته همسرم اصلا دوست نداشت من وارد محیط سینما شوم.

دلنوشته‌های عاشقانه برای همسر

اسدالله یکتا در صفحه‌اش در اینستاگرام دلنوشته‌های عاشقانه‌ای را برای همسرش نوشته است.

یکتا برای عکس بالا نوشت:  چقدر با تو ساحل تماشاییه...

او برای عکس بالا نوشت:  چهل و یکمین سالگرد ازدواجمون با دلبر جان،عشق...

یکتا در کنار عکس بالا نوشت: کای دلارامی که جان ما تویی/ بی تو ما را یک نفس آرام نیست...

این بازیگر برای عکس بالا هم نوشت: خنده ای در آغوش همسر جان به عشق روحیه شما...

شروع بازیگری اسدالله یکتا

حدود ۵۷‌سال پیش یک آقایی من را در خیابان دید و گفت که برای تئاترمان یک بازیگر هم و قد و قواره تو ‏می‌خواهیم. فکر نمی‌کردم مسیر زندگی‌ام از آن لحظه عوض شود. چیزی از بازیگری نمی‌دانستم، اما قبول ‏کردم. بعد از مدتی خدا رحمتش کند ایرج صفدری، گریمور سینمای ایران، مرا دید و به صابر رهبرکه آن ‏موقع درحال ساخت فیلم مراد و لاله بود، معرفی کرد. ‏

قبل از من هم چند بازیگر کوتاه قد بودند، اما چهره نشدند. معروف‌ترین‌شان رشید اصلانی بود که بعد‌ها با نقش ‏سمندون بیشتر دیده شد. ‏

سیگارفروشی اسدالله یکتا

اسدالله یکتا که مدتی از سینما دور بود به ناچار در میدان هفت تیر تهران سیگار می فروخت. او می‌گوید: راستش قضیه سیگارفروشی خیلی مرا ناراحت می‌کند. چون همان‌قدر که خیلی‌ها بعد از این خبر ناراحت ‏شدند، خیلی‌ها هم درک نکردند که باید با من چه رفتاری داشته باشند. هنوز هم بعضی از مردم وقتی مرا می‌‏بینند، می‌گویند: «اسدالله یکتایی که سیگار می‌فروخت! نه اسدالله یکتای بازیگر!» برای همین نمی‌خواهم ‏وارد این بحث شویم. می‌خواهم این قضیه از ذهن مردم پاک شود. ‏