داستان زندگی زنی جوان که در زندگیاش شکست خورد
قربانی هوسهای مادرم شدم
مادرم بعد از مدتی با شریک پدرم از ایران رفت، دیگر زندگی برایم بیمعنی بود و هیچ پشتوانهای نداشتم پدرم خیلی تلاش کرد تا من دست از مواد بردارم اما فایدهای نداشت.
دوات آنلاین-دختری که بعد از ازدواج اجباری زندگیاش دچار دگرگونی شده است با مراجعه به مرکز مشاوره پلیس استان گیلان درخواست راهنمایی کرد و گفت قربانی هوسهای مادرش شده است.
مهسا داستان زندگیاش را اینگونه بیان کرد. ما از نظر مالی زندگی خوبی داشتیم پدرم به همراه شریکش کارخانه تولید مواد لبنی داشت. رابطه پدر و مادرم خوب بود و به ظاهر زندگی آرامی داشتیم.
من تنها فرزند خانواده بودم و مدتها بود که متوجه رابطه پنهانی مادرم و شریک پدرم شده بودم. میدانستم که مادرم با او رابطه نامشروع دارد اما از مادرم میترسیدم شاید بیشتر از همه از آبروی پدرم و اینکه بعد از برملا شدن موضوع چه اتفاقی برای زندگیمان میافتد.
مادرم اصرار داشت من با پسر آن مرد ازدواج کنم. نقشهاش این بود که به دوست پدرم نزدیکتر شود و به بهانههای مختلف او را ببیند. در واقع مرا قربانی عشق خودش کند، آن زمان 18 سالم بود. پدرم ابتدا مخالف بود میگفت مهسا هنوز بچه است و باید درس بخواند و به دانشگاه برود اما مادرم به هر نحوی بود پدرم را راضی کرد.
پدرم که میخواست با من صحبت کند همان حرفهای مادرم را تکرار میکرد اینکه خانواده خوبی هستند و ما سالهاست که از آنها شناخت داریم.
حامد 26 سال سن داشت و حدود 8 سال از من بزرگتر بود. لیسانس گرفته بود و در کارخانه کنار پدرش کار میکرد. او هم کاملاً مشخص بود که مانند من تن به ازدواج اجباری داده و علاقهای به من ندارد. 3 ماه بعد ازدواج کردیم. هیچ گونه عشق و دلبستگی بین مان نبود.
همسرم صبح سر کار میرفت و آخر شب میآمد حرف خاصی بین ما رد و بدل نمیشد من متوجه شدم که او با دختر دیگری در ارتباط است با همسرم صحبت کردم به من گفت تو زندگی خودت را بکن من هم زندگی خودم را و هیچ کدام کاری به هم نداشته باشیم.
همان جا فهمیدم که من زندگی خودم را باختم و در خانه حامد روزهای خوبی در انتظار من نیست. برعکس من، مادرم به مراد دلش رسید و به شریک پدرم نزدیکتر شده بود و هرازگاهی به بهانه سر زدن به من و حامد، اتفاقی با هم در خانه ما سر و کله آنها پیدا میشد و ساعتها با هم مشغول خنده و صحبت بودند.
خیلی تنها شده بودم تا اینکه باشگاه ثبت نام کردم تا شاید حالم بهتر شود. در آنجا با دختری دوست شدم به نام مهتاب، او مطلقه بود و با مادرش تنها زندگی میکرد مدتی از آشنایی ما گذشته بود او از من خواست که غم و غصه را کنار بگذارم و مثل شوهرم برای خودم زندگی کنم.
کمکم مرا با دوستانش آشنا کرد که ظاهراً خیلی شاد بودند گاهی اوقات برای خودشان دورهمی تشکیل میدادند. آنها مثل خودش در زندگی با همسرشان مشکل داشتند یا جدا شده بودند.
در دورهمیهایشان از قرصهای روانگردان و ... استفاده میکردند. با ورود به جمع آنها کمکم زندگی من هم تغییر کرد و به این صورت به سمت قرص و... کشیده شدم.
بعد از مدتی که مهتاب به دلایلی از گروه جدا شد کار تهیه قرص و مواد بچهها برای دورهمیها به من واگذار شد. چند وقت بعد حامد با دختری که دوست داشت ازدواج کرد و خانه جدایی گرفت و رفت و اوضاع روحی من بدتر شد و مصرف من هم بالاتر رفت.
مادرم هم بعد از مدتی با شریک پدرم از ایران رفت، دیگر زندگی برایم بیمعنی بود و هیچ پشتوانهای نداشتم پدرم خیلی تلاش کرد تا من دست از مواد بردارم اما فایدهای نداشت.
نگاه کارشناسی
متاسفانه مهسا در زندگی قربانی هوس مادرش شد و همینکه نتوانست در مقابل خواسته اشتباه مادرش بماند و با پافشاری کردن والدین تن به این ازدواج دهد خود را در شرایط سختی قرار داد.
نداشتن مهارتهای حل مسئله و اعتماد به نفس پایین، همچنین قدرت نه گفتن او را به دام اعتیاد انداخته و تا جایی که برای گذراندن هزینه زندگی مجبور به فروش موادمخدر شده است.
آسبب شناسی (بررسی علل و عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی)
عوامل فردی:
عدم مهارت نه گفتن
عدم مهارت دوستیابی
اعتماد به نفس پایین
اعتماد سریع به دیگران
عدم مهارتهای تصمیمگیری و حل مسئله
عوامل خانوادگی:
با توجه به سبک فرزند پروری (سلطه گرایانه)
نداشتن مهارتهای فرزند پروری
بیتوجهی والدین به نیازهای عاطفی فرزند
ندادن آگاهی به فرزند در جهت آسیبهای موجود در جامعه
عدم مهارتهای ارتباطی مؤثر در خانواده
خیانت یکی از والدین
طلاق عاطفی بین والدین
عوامل اجتماعی:
دسترسی به موادمخدر در سطح شهر
آموزش ناکافی به خانوادهها
نقش ضعیف رسانهها و مدارس در آگاهی دادن به افراد در مورد آسیبهای ناشی از موادمخدر
نقش دوستان ناباب در سوق دادن فرد به سمت این آسیبها
آسیبهای رایج بعدی:
آسیبهای اعتیاد، فرد و خانواده را از نظر اقتصادی، اجتماعی، روانی و جسمی در بر میگیرد. عوارض جسمی اعتیاد به موادمخدر شامل ناراحتیهای عصبی بیاشتهایی، اضطراب، آبریزش بینی مکرر، ناراحتی عضلانی و فشار شدید در ستون فقرات و لاغر شدن.
در گستره اقتصادی آسیبهای اعتیاد عبارتند از بیکاری، ضعف مالی، لطمه به اقتصاد و جامعه و خانواده، عوارض روانی و شخصیتی ضعف اراده، بیتوجهی به مسئولیتهای فردی، ضعف شخصیت، ضعف عاطفه، عصبی بودن، به هم خوردن تعادل روانی، شخصیت نامتعادل و متزلزل و ضعف اعتماد به نفس، در زمینه عوارض اجتماعی میتوان به بیتوجهی به مقررات جامعه، ضعف نیروی کار، بینظمی و بیاعتمادی در جامعه، ضعف بنیان خانواده، افزایش انحرافاتی مانند دزدی، فحشاء و تکدیگری اشاره کرد.
اقدامات پیشگیرانه
اولیه:
آگاهی دادن به کودکان از مقاطع ابتدایی و پیش دبستانی و والدین آنها
ایجاد فضای گرم و امن در خانواده
ایجاد حس همدلی در خانواده
تبلیغات وسیع توسط صدا و سیما و مسئولان در مدارس جهت شناخت و آگاهی از مضرات و آسیبهای موادمخدر و تاثیر آنها بر فرزندان و خانوادهها
ایجاد مراکز حمایتی
اقدامات مداخلهای، مشاورهای و حمایتی زودرس برای افراد در معرض خطر
جلوگیری از مصرف غیر قانونی مواد و داروها
ثانویه:
برنامهریزی در خصوص اینکه فرد مبتلا به اعتیاد در جامعه فرد دیگری را معتاد نکند
برنامهریزی در خصوص کاهش مشکلات جسمی، روانی یا اجتماعی فرد معتاد و آموزش مهارتهای شناختی و رفتاری
درمان سریع و به موقع و جلوگیری از مصرف مکرر با توجه به جامعه هدف و بر اساس میزان مصرف موادمخدر
ثالثیه:
بازتوانی و بازپروری افراد معتاد از طریق گروههای حمایت کننده
آموزش مواجهه با استرسهای زندگی از طریق ارائه راهبردهای مقابلهای قویتر و همچنین بالابردن توانایی افراد در مقابله با ناکامیها
در نظر گرفتن مشاغلی برای آنان در جهت جلوگیری از بازگشت آنها به سوی موادمخدر
اقدامات انجام شده توسط مشاور:
مصاحبه و ارزیابی اولیه
گرفتن شرح حال و کمک به تخلیه هیجانی مراجع
آموزش مهارتهای حل مسئله جهت پیشگیری از آسیبهای بعدی
دعوت به ادامه جلسات مشاوره
تهیه و تنظیم: خدیجه کشاورز کارشناس ارشد روانشناسی بالینی مرکز مشاوره آرامش معاونت اجتماعی پلیس گیلان
12jav.net