خوبی کردن به دیگری چه تاثیری بر زندگی ما دارد
در ایران نوعدوستی در مواقع بحرانی مثالزدنی است و مردم حضور چشمگیری در خدمترسانی همهجانبه دارند، اما به نظر میرسد هنوز توی روابط اجتماعی روزمره خود دچار نقصان هستیم.
دوات آنلاین-ما به این دنیا آمدهایم که یک انسان مفید با رفتارهای نیک باشیم. یک انسان که علاوه بر احوالات و غرایز خودش مراقب روحیات و افکار دیگران نیز هست. رنج و دردشان را درک کند و در اندوهشان شریک شود. یا به هنگام شادکامی دیگران او نیز شاد باشد.
این درک متقابل از رنجهای دیگران چیزی نیست جز واژه مأنوس با ذهنتان، یعنی «نوعدوستی»؛ آری نوعدوستی. بیشک این اصطلاح را بسیار شنیدهاید. یک ارزش اخلاقی مهم که اگر در جامعهای رو به افول برود منجر به اختلال در روابط میشود.
چو عضوی به درد آورد روزگار
حتماً آدمهای نوعدوست دوروبرتان زیاد دیدهاید. حتماً خودتان هم جزو همین گروه هستید؛ همانهایی که «چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار»؛ همانهایی که وقتی در نظم طبیعی یک زندگی اختلال ایجاد میشود، آستین بالا میزنند و به سوی مردم میشتابند؛ همانهایی که هرکاری از دستشان برمیآید دریغ نمیکنند؛ همانهایی که وقتی بلایی طبیعی اتفاق میافتد با دیدن تصاویر دلخراش زندگیشان اشک روی گونههایشان جاری میشود و میخواهند به هر قیمتی شده قدمی بردارند.
دولت همه چیز را نمیتواند کنترل کند و بلای طبیعی و برخی معضلات توی خیلی کشورها تمامی ندارد، اما حس نوعدوستی از آلام مردم میکاهد. به آنها دلداری میدهد که تنها نیستند.اگر عزیز از دست دادهاند دیگران را در غم خود شریک میدانند. اگر خانه و کاشانهشان ویران شده با آنها همنوا میشوند و آن را غم خود میدانند. اگر کودکی گرسنه سر به بالین گذاشت آنها از عذاب وجدان خوابشان نمیبرد. این آدمها مهربانند و در نوعدوستی بینظیر.
اینها وقتی کرمانشاه زلزله آمد، فکر نکردند غرب کجا و شهر ما کجا. وقتی آققلا را سیل برد، همانجا بود که دلشان لرزید. فردای آن روز موج بزرگی از اجتماع مردمی به راه افتاد و خیل عظیمی از آنها راهی شدند. یکی با کامیون حاوی غذای گرم، یکی پوشاک و یکی...
مردم هرکاری از دستشان برمیآمد کردند. یکی نان پخت، یکی درمان رایگان بیماران را به عهده گرفت، یکی خداپسندانه مهدکودک راه انداخت تا حتی شده برای چند ساعتی بچهها اندوه از یادشان برود. بعضیها آمدند و پای درددلها و بغضها و بهتهایشان نشستند تا حالشان خوب شود و بلایی که سرشان آمده را بپذیرند. بعضی دارو آوردند. بعضی نوعدوست بودند از نوع امدادگر که صبح و شبشان یکی شده بود میان اجساد و کودکان مادرمرده و زنان بیپناه. بعضی لباس سرباز وطن پوشیده بودند. فرقی نمیکرد از کدام دسته و یگان بودند. فرقی نمیکرد لباسشان کدام رنگی بود. آنجا یک جمع واحد بودند با هدفی مشترک. آنجا حسی که حکومت میکرد مهربانی بود و بس.
روزهای اول همه به یاری برخاستند. همه جا سخن از مردم بود و پسلرزههایی که امانشان را بریده بود. ماه اول همه داغ نوعدوستی و محبت بودند. گاه از سر ترحم و گاهی وظیفه و عدهای هم فرصت خوبی داشتند برای خودی نشان دادن میان طرفدارانشان. روزهای اول همه به میدان آمدند و نگذاشتند سیلزدهها و زلزلهزدهها احساس غریبی کنند. عدهای از شهرهای مختلف حسینیه و خانه آماده کردند برای اسکانشان. خلاصه ایرانمان غرق در یک زیبایی بود که از آلام آسیبدیدگان میکاهید.
کمکم مثل هر داغ دیگری رو به فراموشی رفت. تب یاری خوابید و مردم به زندگی عادی بازگشتند، اما هنوز آدمهایی بودند که دل و جانشان آنجا میان کانکسها بود؛ همانهایی که ماندند تا ویرانیها را با هم آباد کنند؛ همانهایی که میان آن همه بغض و درد، نگران درس و مشق بچهها بودند و هرطور بود مدرسه سیار راه انداختند؛ یا همانهایی که دغدغه فرهنگ داشتند و برای مردم کتابخوان کمپین جمعآوری کتاب راهانداختند و هزاران جلد کتاب توی کتابخانههای موقت شهر جای گرفتند تا دنیای قصه از تلخی زندگیشان کم کند. همان روزها عدهای کانکس هدیه کردند. عدهای خیر پیدا شدند برای بازسازی خانهها، برای سرپرستی کودکان تنها. عدهای هم رسالت نوشتن و به تصویر کشیدن این احساسهای ماندگار بر دوششان بود.
یک دنیا نوعدستی
اما نوعدوستی مردم اینجا تمام نمیشود. در بلایای طبیعی خلاصه نمیشود. وقتی شب از درد مردم بیخواب شوی، وقتی مشکلات آنها بشود دغدغه شب و روزت، دیگر نمیتوانی بیتفاوتی پیشه کنی. باید برای کم کردن رنجشان کاری کنی. باید قدمی هرچند کوچک برداری. یکی اوضاع مالی درست و درمانی ندارد، اما برای اینکه یادش نرود در قبال دیگران مسئول است، برای اینکه همیشه حس نوعدوستیاش پررنگ بماند، مبلغی هرچند اندک به خیریه یا کارهای خداپسندانه اختصاص میدهد. سادهترین و کمترین کار برای ارضای این حس خداپسندانه صدقه دادن است.
این هم حکمت جالب خداست که بگوید چقدر برایش نوعدوستی مهم است. صدقه را میپذیرد و در ازایش هفتاد بلا از انسان دور میکند. این زیباترین شیوه تشویق برای نوعدوستی بشر است. بعضیها با هنری که دارند دلی را شاد یا گرهی را باز میکنند. مدل نوعدوستیشان اینگونه است.
سلیقهها فرق میکند. یکی توی خط ترک اعتیاد کار میکند. کمپ ایجاد میکند. دارو میخرد و دغدغهاش کم شدن این آفت خانمانسوز است. او خوب میداند اعتیاد چه بلایی سر زندگیها میآورد. چه کودکانی را که نابود نمیکند و چه زنانی را که زیر شلاق سختیها از پا درنمیآورد. او زندگی میبخشد تا خداوند انرژی این بخشش را به خودش بازگرداند. بعضیها طعم تلخ طلاق را چشیدهاند. این است که نوعدوستیشان معطوف به این مقوله میشود. حتی شده با مشاورههای رایگان سعی دارند جلوی این شکست عاطفی را بگیرند.
بعضیها خیریه دارند و از کودکان یتیم نگهداری میکنند. اگر آنها و مردم نیکوکار نباشند معلوم نیست تکلیف این نگاههای معصوم، اما غمگین چه میشود. بعضیها خیریهشان فقط برای یاری رساندن به بیماریهای خاص است. آنهایی که کسی نمیشناسد، خانوادههایی هستند در گوشه و کنار این شهر که درگیر یک بیماری لاعلاج هستند. یک دنیا جلوههای نوعدوستی داریم و یک دنیا آدم نوعدوست.
ایستادن به احترام نوعدوستیها
انسان گاهی تمامقد مقابل بعضی از این نوعدوستیها میایستد و ادای احترام میکند. برای آنهایی که خودشان را وقف دیگران میکنند و نشاندن لبخند روی لب کودکی را به اندوختن کرور کرور سکه ترجیح میدهند. بعضیها کارشان بزرگ، اما بیسروصداست. کسی نمیداند، اما خدا میبیند.
فهمیدم بیخ گوشمان توی پایتخت، مرکزی هست برای نگهداری کودکانی که مشکل بلعیدن دارند. مادران این بچهها تمام مدت کنارشان هستند. این فرشتههای زمینی گاه برای مدتها رنگ آسمان را نمیبینند. عدهای به اینجا سر میزنند. برای یک ساعتی از آنها مراقبت میکنند تا مادران خسته، بیرون بروند و هوایی بخورند، هرچند برای یک ساعت ِناقابل!
میدانم عدهای خرده میگیرند به کمکهای مردمی. میدانم عدهای بر این اعتقادند پس دولت چه کاره است؟ وظیفه دارند شکمها را سیر و دغدغهها را رفع کنند، اما بعضی کارها با پول حل نمیشود. بعضی کارها آنقدر دلی و از سر مهر است که نمیتوان برایش قیمت گذاشت. بعضی از این کارها اول حال خودمان را خوب میکند. این حس اعجابانگیز فقط برای انسانها نیست.
نوعدوستی را نهادینه کنیم
در ایران نوعدوستی در مواقع بحرانی مثالزدنی است و مردم حضور چشمگیری در خدمترسانی همهجانبه دارند، اما به نظر میرسد هنوز توی روابط اجتماعی روزمره خود دچار نقصان هستیم. هنوز برایمان عادت نشده که این حس غریزی را در رفتارهای اجتماعی به کار بگیریم.
نوعدوستی که پول دادن نیست. میتواند عبور دادن یک نابینا از خیابان باشد. میتواند نشاندن یک مادربزرگ پیر روی صندلی اتوبوس یا مترو باشد. میتواند خرید یک جوراب از زنی باشد که نانآور خانه است. نوعدوستی یعنی در مقابل اشتباهات دیگران بیتفاوت نباشیم. یعنی اعتیاد و فقر و کودک کار و ... حالمان را بد و تحریکمان کند که برای آنها کاری کنیم و از هرجا که لازم است مطالبهگری کنیم.
نوعدوستی توی خون انسانهاست. این واکنش در مورد خانواده بارزتر و جدیتر است. انسانها وقتی پای خانواده و همخونها در میان باشد حاضرند جانشان را برای منفعت یا جان آنها فدا کنند.
صدقه را فراموش نکنید. شک نکنید که معجزه میکند. این همان انرژی مثبت کائنات است که در ازای کار خوب به خودتان باز پس فرستاده باشد.
حتی ادبیات ما هم اذعان دارد که باید مراقب اعمال و رفتارتان باشید و میگوید از هر دستی بدهی از همان دست پس میگیری. یادتان باشد بلایای طبیعی همیشه هست و زمان و مکان نمیشناسد. شاید بعدی استان و شهر شما باشد. ممکن است تمام این خواستههای بحق را شما از هموطنان داشته باشید.
ممکن است شما حتی دلتان بخواهد با کسی درددل کنید، اما کسی نباشد. ممکن است پولدار باشید، اما میان خانه آوار شده در سیل یا زلزله دلتان بخواهد یکی شما را در یک متر اتاق گرم و نرم اسکان دهد. ممکن است آن زمان همه خواسته فرزندتان خوردن یک غذای گرم یا پوشیدن لباسی نه چندان نو، اما گرم باشد. حواستان باشد که زمین گرد است پس مراقب نوعدوستیهایتان باشید. از روی ترحم یا ریا نباشد.
یادتان باشد موقع یاری دادن به دیگران آنچه را برای خود میپسندید برای دیگران هم بخواهید. یادتان باشد نوعدوست بودن چشموهمچشمی برنمیدارد و اگر نیت خالصانه و برای رضای خدا باشد کارساز میشود. یادتان باشد نوعدوستی خود را هر روز هر هفته بهروزرسانی کنید تا مهربانی کردن فراموشتان نشود.
گاهی به مراکز خیریه، گاهی به مؤسسات نگهداری سالمندان یا کودکان ذهنی سر بزنید. گاهی حرکات انسانی و خیرخواهانه انجام دهید و کمی از وقت، دارایی یا علمتان را وقف دیگران کنید.
منبع: جوان
12jav.net