مسعود شجاعی جنتلمن فوتبال ایران
مسعود شجاعی عادت کرده در مستطیل سبز سرش را بالا بگیرد، سینهاش را جلو بدهد و تنه به تنه حریف بزند، اما در بیرون مستطیل سبز او سر به زیری است که هنوز در آستانه پیرانهسری حیا و شرم در چشمانش موج میزند.
دوات آنلاین-او همان ستارهای است که معنای واقعی یک ستاره را به تصویر میکشد؛ یک ستاره بدون ادا، بیحاشیه، ساکت و آنتیسانتیمانتالیسم؛ تعاریفی که در دنیای امروزی از اساس با مفهوم ستاره در تضاد است.
ایران ورزشی نوشت:در دنیایی که ستارهها با سر و صدا و هیاهویشان شناخته میشوند، هر که صدایش بلندتر و رساتر و حاشیههایش افزونتر باشد، بیشتر در قابها مینشیند و سر دست میشود، اما در این دنیای وارونه، او تصمیم گرفته خودش باشد؛ یک کاپیتان خاموش و بیهیاهو.
مردی که تنها عادت کرده در مستطیل سبز سرش را بالا بگیرد، سینهاش را جلو بدهد و تنه به تنه حریف بزند، اما در بیرون مستطیل سبز او سر به زیری است که هنوز در آستانه پیرانهسری حیا و شرم در چشمانش موج میزند.
مسعود شجاعی، کاپیتان تیم ملی شاید متفاوتترین کاپیتان تاریخ فوتبال ایران باشد. او اساساً با ویژگیهای سنتی یک کاپیتان مقتدر در فوتبال ایران تفاوتهای شگرف و بنیادینی دارد که در افواه مورد تأیید نیست؛ کاپیتانی که فریاد نمیکشد، رگ گردنش بیرون نمیزند، با داور کلنجار نمیرود، با رقیب درگیر نمیشود و بازیکن خودی را شماتت نمیکند و در یک کلام قلدر نیست.
فروتنی، تواضع و آرامش ویژگیهای مسعود شجاعی هستند که با آن تکه پارچه روی دست، تضاد دیرینهای دارند، اما مسعود با بازوبند هم همان مسعود سابق است.
کاپیتانی شجاعی حتی از منظر فنی و فوتبالی هم مورد تردیدهای جدی است، چراکه او تا به امروز هرگز شمایل یک ستاره بزرگ و تعیینکننده را در تیم ملی نداشته و بیشتر از آنکه با شنیدن نامش صحنههای خاطرهانگیز در ذهنمان تداعی شود، اشتباهاتش را به یاد میآوریم!
تفاوت شجاعی با سایر همتایانش در مارکت فوتبال ایران دقیقاً آنجایی است که ربطی به فوتبال ندارد. او در بیرون زمین یک ستاره واقعی و یک کاپیتان به یاد ماندنی است که همیشه طرف مردم ایستاده و دغدغه مردم را داشته. او بهعنوان کاپیتان تیم ملی برای خود رسالت قائل است و میکوشد این رسالت را به بهترین شکل انجام دهد. کاپیتانی که با عافیتطلبی و مصلحتاندیشی میانهای ندارد و موقعیتهای فوتبالی را فدای حقیقت جاری زندگی نمیکند.
این روحیهای است که مسعود از خاستگاهش به ارث برده؛ آبادان سرزمین جنگ و ایستادگی. جایی که مسعود در آن الفبای زندگی را آموخت و راه و رسم زندگانی را فرا گرفت. جنگ، خانه به دوشی و رنج، جانمایه زندگی شجاعی است؛ آنچه از او کاپیتانی ساخته که با همه همقطارانش تفاوت دارد؛ یک نجیبزاده آبادانی.
12jav.net