2024/04/20
۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
نقد سریال زیر تیغ ؛سریالی ماندگار و استاندارد

نقد سریال زیر تیغ ؛سریالی ماندگار و استاندارد

سریال زیرتیغ قصه آزمون‌هاست؛ حکایت غفلت، ماجرای ابدی آدم و ابلیس، خراب شدن همه چیز در چشم بر هم زدنی، انسان‌هایی بر سر دو راهی.

دوات آنلاین-سریال زیر تیغ با این‌که 13 سال پیش ساخته و پخش شده هنوز هم جذاب و پرمخاطب است. محسن محمدی پیش از این در روزنامه ابتکار نقدی بر این سریال نوشته و توضیح داده بود که زیر تیغ چه ویژگی‌هایی دارد که باعث جذابیت آن شده است. این نقد را بخوانید:

 

آنچه باعث شده سریال زیر تیغ یکی از سریال‌های قابل اعتنا و ماندگار تلویزیون باشد، پرداخت درست و استاندارد این اثر به مقوله درام است. درام در اثر محمدرضا هنرمند به درستی شکل گرفته، قوام یافته و کامل شده است. اتفاقا همین پرداخت اصولی به درام است که عیار جذابیت سریال را بالا می‌برد و محبوب چشم و دل مخاطبش می‌کند، وگرنه داستان اثر، بالفطره چندان بدیع و خارق‌العاده نیست. دعوای میان دو دوست قدیمی که قضا را ببین، پسر و دخترشان دل در گروی محبت هم دارند و خطبه و حلقه‌ای هم میان‌شان رد و بدل شده، منجر به قتل ناخواسته یکی به دست دیگری می‌شود و همین اتفاق، چندین زندگی را تحت‌الشعاع قرار داده و تا مرز اضمحلال پیش می‌برد. مداقه هوشمندانه محمدرضا هنرمند در مقام کارگردان بر المان‌ها و اجزای درام است که «زیر تیغ» را به یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های همه تاریخ تلویزیون ارتقاء می‌دهد.

 

فیلمنامه همه کاره

همه چیز در فیلمنامه سریال شکل منطقی دارد و برای بیننده ملموس و باورپذیر است. داستانک‌ها به موازات قصه اصلی نقشی تاثیرگذار در پیشبرد سریال دارند و فقط بار کش دهی و افزایش زمان آنتن را برعهده نگرفته‌اند. همه وقایع به آرامی در بستر فیلمنامه پهن می‌شود و با طمانینه جمع.

 

سریال زیر تیغ از آنجا که از اوج و فرودهای احساسی رایج در سریال‌های ایرانی تا حدود زیادی مصون مانده، در نتیجه باز بسان غالب آثار نمایشی دچار نوسان ریتم نشده و در قسمت‌های میانی، با یکنواختی و ملالت دست و پنجه نرم نمی‌کند.

 

قصه آزمون‌های دراماتیک

سریال زیرتیغ قصه آزمون‌هاست؛ حکایت غفلت، ماجرای ابدی آدم و ابلیس، خراب شدن همه چیز در چشم بر هم زدنی، انسان‌هایی بر سر دو راهی. محمود در اثر خطایی سهوی، جان جعفر دوست چندین و چند ساله و یار غارش را می‌گیرد و می‌گریزد. جوانکی بی‌گناه را به جای او دستگیر و راهی بازداشتگاه می‌کنند. محمود می‌ماند بر سر یک دوراهی؛ میان مهر سکوت بر لب زدن و رهیدن یا معرفی خود و سبک کردن روح و جان از بار عذاب وجدان. رضا نیز بر سر دوراهی بزرگی است؛ پسر جوان جعفر که قرار بوده داماد محمود باشد حالا اما پدر زنش شده قاتل پدر و عروسش، دختر قاتل.

 

رضا می‌ماند و آزمونی سخت و یک انتخاب؛ بخشش و گذشت و زندگی با محبوب یا انتقام‌گیری و بر سر دار کردن محمود. همین چالش‌ها و تردیدهاست که به سریال زیر تیغ رنگ و لعاب جذابیت می‌زند و مخاطب را ترغیب و تحریص می‌کند تا پایان بماند و فرجام کار را ببیند. فرجام کار نیز نه بر اسلوبی است که در بیش و کم اغلب آثار نمایشی قابل رصد است که در قسمت پایانی و در چشم بر هم زدنی گره‌ها معجزه وار گشوده می‌شود و کارها همه ختم بخیر.

 

در  سریال زیر تیغ قرار بر مدار دیگری است؛ برای آنچه در قسمت پایانی قرار است اتفاق بیفتد، از میانه های سریال زمینه‌چینی و بسترسازی شده تا نتیجه، کلیشه ای و تکراری از آب در نیاید و برای مخاطب، ثقیل و ناهضم نماند.

 

شخصیت‌پردازی‌ها و بازیگرها

شخصیت‌پردازی‌های منطقی و همراه با مطالعه به انضمام انتخاب بازیگرانی که مناسب ایفای این کاراکترها هستند، سریال زیر تیغ را به یکی از تجربه‌های موفق تلویزیون بدل می‌کند.

 

بهره‌گیری از یک تیم بازیگری فوق‌العاده مجرب و توانا از دیگر نقاط قوت سریال محمدرضا هنرمند است. پرویز پرستویی، فاطمه معتمدآریا، آتیلا پسیانی، کوروش تهامی، سیاوش طهمورث، نگار جواهریان و الهام حمیدی ترکیبی عالی را پدید آورده‌اند و هر کدام یکی از بهترین و خاطره انگیزترین بازی‌هایشان را ارائه می‌دهند. در این میان اما، پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا چیز دیگری هستند.

 

بازی پرستویی در کل سریال و خاصه آنجا که احساسات ناگفته اش را به چشمانش منتقل و به مخاطب عرضه می‌کند، خارق‌العاده است، همچنان که طاهره (فاطمه معتمدآریا) در شمایل زنی تنها و دلشکسته که باید برای شوهرش رضایت بگیرد، آن هم از کسانی که تا دیروز نزدیکترین‌هایش بوده‌اند.

 

بسترسازی‌های اخلاقی مناسب و ارجاعات تاریخی برای شخصیت‌های سریال باعث همذات‌پنداری مخاطب با آنها می‌شود، تا جایی که حتی کاراکتر قدرت با بازی سیاوش طهمورث هم با وجود تپیکال بودن، باز هم غیرواقعی به نظر نمی‌رسد و مخاطب با او احساس بیگانگی نمی‌کند. اصولا شخصیت‌های سریال «زیر تیغ» به شدت واقعی و ملموس هستند؛ شبیه افرادی که هر روزه در اطراف‌مان می‌بینیم. هر یک از این کاراکترها برای رفتارهای خود دلایلی دارند که دستکم برای خودشان منطقی و موجه است.

 

در پایان هم همه به نوعی عاقبت بخیر و خوش فرجام می‌شوند، به خصوص رضا که در معرض سخت‌ترین آزمون‌ها بوده است. رضا بزرگوارانه می‌بخشد تا محمود از زیر تیغ بیرون بیاید و در عوض، خود هم به وصال محبوبش می‌رسد و هم به آرامش و خوشبختی. سریال در پیچ و خم روایت قصه اصلی و داستانک‌های جانبی، نگاهی هم دارد به فرهنگ و مکارم اخلاقی‌ای که در خانواده‌های ایرانی جاری و ساری است. حضور شخصیت‌هایی همچون دایی رضا با بازی هوشنگ توکلی در شمایل پهلوان سینه سوخته‌ای که برای پیوند دوباره خانواده محمود و جعفر از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند با نوع کنش‌ها و ادبیات خاص خود، المان‌های ایرانی بودن را در سریال پررنگ‌تر می‌کند. نشانه هایی همچون صمیمیت، محبت و گذشت و مردانگی به شکل ملموس و موجهی در فیلمنامه و شخصیت‌های سریال جانمایی شده است.

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.