قلعه نویی، مردی که مدام خودش را بازسازی میکند
قلعه نویی مسیری طولانی را در مربیگری پشت سر گذاشته، صاحب تجربههایی بزرگ شده و توانسته موفقیت خود را تثبیت کند. اولین دوران مربیگری او در استقلال با برنامهای ۳ ساله شروع شد
دوات آنلاین-مدارا عجب واژه سهمگین و عجیبی است، وجوهی از تسامح در خود دارد. سن که بگذرد اهلش میشوید و وقتی اهلش باشید چهره را انگار دگرگون و منش و رسم و راه را نیز انگار تغییر میدهد. چیزی مثل یک انفجار در زندگی برای تغییر نیست، بلکه طی سالها و در پی کورانها در زندگی حرفهای نوعی آرام گرفتن معنا میشود. شما را شاید میرساند به جایی که این بیت از رهی معیری را در پاسخ به پرسشی بگویید:
موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریدهام
ایران ورزشی نوشت:امیر قلعهنویی در طی سالها از اهالی مدارا شد، آرامتر از دوران جوانیاش راه موفقیت را در مسیرهای دیگری جستوجو کرد و این سازنده چهره دیگری از قلعهنویی بود. قلعهنویی از مؤثرترین چهرههای فوتبال ایران است، با نقشهایی سرنوشتساز بخصوص در دو باشگاه استقلال و سپاهان و با اثرگذاریهایی که مربیان ایرانی همنسل او یا جوانتر هرگز نتوانستند تکرار کنند.
او مسیری طولانی را در مربیگری پشت سر گذاشته، صاحب تجربههایی بزرگ شده و توانسته موفقیت خود را تثبیت کند. اولین دوران مربیگری او در استقلال با برنامهای ۳ ساله شروع شد و حالا تازهترین پروژه مربیگری او در سپاهان باز هم بلندمدت است و از این روش یاد گرفته که چگونه قدم به قدم جامها را به آغوش بکشد.
امیر قلعهنویی شکستهای بزرگ را در مربیگری تجربه کرده. شکستهایی که مربیان دیگری را تا سالها از چرخه مربیان درجه اول دور کرده اما امیر قلعهنویی یک توانایی منحصر به خودش در فوتبال ایران دارد، افتان و خیزان دوباره به امیر قلعهنویی تبدیل میشود و بین شکست و موفقیت فاصلهها را کوتاه میکند.
قلعهنویی در استقلال به سیاهترین روزها رسید، روزهای تیره و تار که دیگر انگار پایان یک مربی باشد اما او نشان داد که خیلی زود میتواند همه چیز را به نفع خودش تغییر دهد و تندترین منتقدانش را به این باور برساند که من، امیر قلعهنویی، یک مربی هستم. سخت میبازم اما برمیگردم، به بدترین روزها میرسم اما دوباره بهترین روزها را میسازم. قلعهنویی حتی در دوره کاری جدیدش با سپاهان به روزهایی رسید که نتوانست به توقعات پاسخ دهد و تصور میشد که چیزی به جداییاش از سپاهان باقی نمانده است اما او توانست به باشگاه بفهماند که تکرار موفقیتهای پیشین سپاهان با قلعهنویی ممکن است و به زمان نیاز دارد. قلعهنویی توانست اعتبار کافی را برای دریافت این فرصتهای حرفهای برای خود بسازد و این کار هر کسی نیست. مربیان دیگری در موقعیتهای ناخوش قلعهنویی، نمیتوانند اعتماد باشگاه را جلب کنند. امیر قلعهنویی اما حتی از موضع بالا این اعتماد را جلب کرد.
امیر قلعهنویی با کارلوس کیروش به مدارا رسید، با برانکو ایوانکوویچ روابط خود را مثل یک مربی حرفهای تنظیم کرد. او چالشهایی با هر کدام از این مربیان هم داشت اما یاد گرفته بود که چگونه این روابط را در دوستیها و اختلافات پیش ببرد. او از کیروش تند انتقاد کرد، به نیکی نیز یاد کرد و سیاستها و روش خودش را در رابطههایش داشت. این اتفاق خوبی برای یک مربی است که بداند در هر مقطع از چه زاویهای به مسائل وارد شود و معقول و منطقی رفتار کند.
امیر قلعهنویی جایگاهش را در مربیگری مدیون موضعگیریهای مجازی یا اطوارهای خارج از فوتبال نیست. او وسط زمین فوتبال ستاره است. خوب و بدش در وسط زمین روشن میشود، حکایت مربیگریاش را در فوتبال میسازد و شاید به همین دلیل در مقابل تندترین انتقادات کم نمیآورد چون میداند که سرانجام بازی را وسط زمین او میبرد، مثل آخرین بازیاش که در پاسخ به شعار «رئیس مافیا کیه؟» گفت منم و اما برنده بازی بود.
امیر قلعهنویی به مرد کهنهکار فوتبال تبدیل شده، عمری را در مربیگری گذرانده و آن سالها که یک مربی جوان شناخته میشد دیگر گذشته و فقط خاطرههایی از آن سالها به یاد مانده اما هنوز یکی از مهمترین تیمهای لیگ برتر را به قلعهنویی میسپارند، هنوز اوست که یکباره مدعی اول قهرمانی در لیگ برتر میشود و هنوز اوست که به رغم گرایش تیمهای بزرگ به مربیان خارجی، همچنان بازار کارش داغ است و هنوز دوام آورده و میجنگد و از دل سختترین بازیها برنده بیرون میآید. این پایمردی احترامبرانگیز است و اجازه نداریم با سلایق خود انکارش کنیم.
شاید در سالهای دور طیفی در فوتبال ایران قلعهنویی را نپسندیده باشند، به رفتارش و به سیاق مربیگریاش و به طریق دستیابیاش به موفقیتها انتقاد کردهاند اما گذر زمان نشان داده که قلعهنویی مرد کارهای سخت بوده و ساختن آن تیمهای موفق و پروژههای موفق مربیگری در تهران و اصفهان شاید در میان نسل تازه مربیان به آسانی تکرار نشود. هنوز زمان لازم است تا در میان مربیان ایرانی قلعهنویی دیگری تکرار شود و بتواند موفقیتها را در یک دوران طولانی به نام خود سند بزند. این شوخی نیست که در یک دوران حرفهای بیتکرار باشید.
مرور حکایت قلعهنویی در مربیگری نشان میدهد که او دورانی سخت را گذرانده، دورانی طولانی با انتقاداتی که شدت داشتند و میتوانستند هر مربی را از تک و تا بیندازند اما مقابله قلعهنویی در فضایی پر از انتقاد نیز جذاب و از ماجراهای پرمخاطره یک مربی حرفهای است. وقتی از امیر قلعهنویی حرف میزنیم از کدام قلعهنویی حرف میزنیم، کدام وجه او را میبینیم، کدام دورانش را، کدام موفقیتها و کدام ناکامیها، کدام کجرفتاریها و کدام مدارا، دوران جوانی یا دوران نقد جوانی و مدارا؟ وقتی از قلعهنویی حرف میزنیم، از تمام این دوران حرف میزنیم، از یک چهره که در طی دوران تغییر کرده، خود را ساخته، آموخته شده، مویی سپید کرده و البته همچنان بر صدر نشسته، مثل یک مربی واقعی، همیشه برای پیروز شدن، همیشه برای جنگیدن و بردن، مردی که پایان نداشته باشد، کوتاه نیاید.
12jav.net