سرقتهای سریالی تازه داماد بهخاطر مخارج سنگین عروسی لاکچری
هزینه جشن عروسی ام زیاد شده بود و چون سرمایه ای نداشتم از چند نفر پول قرض گرفتم اما وقتی دیدم نمی توانم پولشان را بازگردانم مجبور شدم پیشنهاد دوستانم را بپذیرم.
دوات آنلاین-تازه داماد تهرانی که به خاطر برگزاری جشن عروسی مجلل بدهکار شده بود باند سرقتی را تشکیل داد. این تازه داماد وقتی خود را در یک قدمی پلیس دید پا به فرار گذاشت و در یک تعقیب و گریز پلیسی دستگیر شد و همدستانش را نیز معرفی کرد.
کامبیز که به تازگی داماد شده است می گوید هزینه جشن عروسی ام زیاد شده بود و چون سرمایه ای نداشتم از چند نفر پول قرض گرفتم اما وقتی دیدم نمی توانم پولشان را بازگردانم مجبور شدم پیشنهاد دوستانم را بپذیرم.
*سابقه داری؟
نه، من یک کارگر هستم که هیچ وقت به فکر خلاف و دزدی نبودم.
*تحصیلات؟
دیپلم.
*چرا دزدی کردی؟
بدهکار بودم.
*چقدر؟
20 میلیون تومان.
*چرا؟
درجشن عروسی ام هزینه زیادی کرده بودم و چون سرمایه ای نداشتم از چند تن از دوستانم پول قرض گرفتم و فکر می کردم می توانم با پولی که در شب عروسی جمع می شود بخشی از بدهکاری ام را بپردازم اما پول زیادی جمع نشد و بدهکار ماندم.
*چطور به فکر دزدی افتادی؟
دو تن از دوستانم که می دانستم دزدی می کنند با من تماس گرفتند و وقتی فهمیدند که بدهکار هستم پیشنهاد دادند که همراه آن ها به سرقت بروم تا بتوانم خیلی زود بدهیام را بپردازم.
*پذیرفتی؟
بله، چون هیچ راه دیگری برای برگرداندن پول ها نداشتم.
*چقدر حقوق می گیری؟
دو میلیون تومان که اجاره خانه هم باید بدهم و چیزی برای پس انداز و پرداخت بدهی برایم نمی ماند.
*خانواده ات کمکت نکردند؟
پدر و مادرم زیاد راضی به ازدواج با همسرم نبودند به همین دلیل حمایتم نکردند.
*چرا؟
من و همسرم دو سال با هم دوست بودیم و مادرم دوست داشت من با دخترخاله ام ازدواج کنم در صورتی که من تصمیم خودم را گرفته بودم.
*نقشه سرقت را چه کسی طراحی کرد؟
نقشه خاصی نبود، سیاوش سابقه دار بود و سناریوی سرقت ها را با او انجام دادیم فقط باید در تهران هیچ سرقتی نمی کردیم و با سفر به شهرهای مختلف در آن شهرها دست به سرقت می زدیم و سریع به تهران بر می گشتیم.
*خانه ها را چطور شناسایی می کردی؟
آخر هفته ها در خیابان ها پرسه می زدیم و زنگ خانه هایی را که چراغشان خاموش بود به صدا در میآوردیم، در صورتی که کسی پاسخ گو نبود چند دقیقه ای به کمین می نشستیم و سپس با اطمینان از این که کسی داخل خانه نیست دست به کار می شدیم.
*چه خانه هایی را بیشتر هدف سرقت قرار می دادی؟
خانه های شمالی و طبقه اول که دسترسی به آن ها راحت تر بود.
*تو چه نقشی در باند داشتی؟
روزهای نخست من بیرون از خانه و سوار بر خودرویم در کمین می نشستم و رفت و آمدها را زیر نظر داشتم اما بعد از مدتی که ترسم کمتر شده بود همراه دوستانم وارد خانه می شدیم که بتوانیم وسایل بیشتری سرقت کنیم.
*چقدر پول به دست آوردی؟
پنج میلیون تومان، چون وسایل سرقتی را به قیمت کمتری می فروختیم.
*چه چیزهایی را سرقت می کردی؟
طلا، پول و وسایل با ارزش کوچک.
*همسرت اطلاع داشت دزدی می کنی؟
نه، به او گفته بودم آخر هفته ها به ماموریت خارج از تهران می روم.
*فکر می کردی دستگیر شوی؟
نه، چون تازه کار بودم فکر نمی کردم شناسایی شوم.
*همدستانت که سابقه دار بودند؟
به این موضوع فکر نمی کردم چون فشار بدهکارها روی من زیاد بود و به دنبال پرداخت بدهکاری بودم.
*چرا وقتی پلیس دستور ایست داد توقف نکردی؟
نمی خواستم دستگیر شوم، چون همسرم متوجه سرقت های من می شد و درخواست طلاق می کرد.
*چرا قبل از سرقت به این موضوع فکر نمی کردی؟
چون نمی خواستم به دزدی هایم ادامه دهم و قرار بود وقتی بدهی ام را پرداخت کردم دیگر دزدی نکنم.
*حالا چرا جشن عروسی مجلل گرفتی؟
چون پدر و مادرم کمکم نمی کردند می خواستم خودم را به آن ها ثابت کنم و همسرم نیز از زندگی با من توقع زیادی داشت و نمی خواست جلوی فامیل هایش کم بیاورد، من هم مجبور شدم مراسم مجللی بگیرم.
منبع: خراسان
12jav.net