گفتوگو با ایرج راد بازیگر نقش دکتر صفایی در سریال ترور خاموش: خوب حرف میزنیم اما عمل نمیکنیم
باید آسیبها را دید و شناخت. قشـر فرهنگی و معلمان باید مرفه ترین طبقه اجتماعی باشند چون نسلهای این مملکت را آموزش میدهند
دوات آنلاین-ایرج راد با بازی در نقش دکتر صفایی در سریال خاموش بار دیگر نشان داد هنرمندی است که نسبت به موضوعات اجتماعی دغدغه دارد. گفتوگوی هفت صبح با راد را بخوانید:
*از ترور خاموش شروع کنیم. سریالی که این شبها از شبکه یک پخش میشود. نکته مهمی که در ترور خاموش وجود دارد، ورود باشــکوه و پرصالبت سعید راد، بهعنوان شخصیت اصلی سریال در افتتاحیه آن است. به نظر میرسد کارگردان به این مسئله توجه داشته که پلان اول سریال با ورود پرشکوه سعید راد آغاز شود، نکتهای که بسیاری آن را رعایت نمیکنند.
ببینید من در سینما و تلویزیون کارهای بسیاری داشتهام. حتی با همین آقای معظمی تله فیلم کار کردهام. واقعیت این است که اگر مجموعه و گروه تولید خوبی نداشته باشید، درنهایت خروجی کار هم نتیجه دلچسب و تماشایی نخواهد بود. شک نداشته باشید که کمبود بودجه یا عدم تخصیص بودجه کافی برای یک پروژه، باعث میشــود ســازنده از خیلی چیزها و عناصر مهم در کار صرفنظر کند. مثل هنرپیشه خوب، تدارکات خوب و... اگر تدارکات ضعیف باشد، یک ســریال ضعیف ساخته میشود. یک فیلمبردار نمیتواند فیلمبردار خوبی باشــد، یا یک هنرپیشــه معمولی که حتی دیالوگهایش را فراموش میکند، انرژی کارگردان را میگیرد و ...
*همه این مشكلات هست ولی چه میشود كه سعید راد بعد از مدتها سریالی بازی میكند و بازیاش مورد توجه واقع میشود؟
ببینید بازیگر باید به همه اجزای كار توجه كند. یك مثال میزنم: با یک پیراهن و کفش معمولی که برازنده یک مامور اطلاعاتی یا شخصیت اصلی فیلم نیست، نمیتوان سیمای خوبی از شخصیتها ارائه کرد.
*اشاره شما راجع به دقت در جزئیات است و با همین مثال منظورتان را رساندید.
متاسفانه به این چیزهای به ظاهر ساده توجه نمیشود؛ درحالیكه همین جزئیات است كه یك اثر را شكل میدهد. با اینحال مسئله مالی كه به آن اشاره كردم را نباید فراموش كرد؛ باور کنید اگر تهیه کننده دستش باز بود، میتوانستیم این سریال را حتی به کشورهای دیگر بفروشیم.
*البته با همین شرایط هم به نظر میرسد، ســریال توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند و پربیننده شود.
بله؛ به هرحال قصه حرف مهمی دارد و سوژه حساسی را مطرح میكند. برای اینکه موضوع اعتیاد تماشاگر دارد البته اگر کار خوب تولید شود. در جامعه ما هرکس به نوعی با مسئله اعتیاد درگیری و ارتباط دارد. یکی در خانواده، دیگری در دوستان و اطرافیان و خلاصه چیزی نیســت که بتوانی یا بخواهی پنهانش کنی. ضمن اینكه بخشی از این موفقیت به سابقه بازیگری من و تصوری که بیننده از ســعید راد دارد، بازمیگردد و بخشی از آن به آقای معظمی به عنوان کارگردان سریال. آقای معظمی کارگردانی است که در اندازه های خودش، تکنیک و فن کار را بلد است. هرچند که وقتی روز اول بازی در ترور خاموش به من پیشنهاد شد، پاسخم منفی بود.
*چرا؟
چون این سریال با این موضوع، بودجه میخواهد. گفتم که از این همه سازمان که در کار دخیل هستند، بودجه بگیرید که گفتند نمی شود. حتی به من قبولاند که خودم هم باید کمتر دستمزد بگیرم. فهمیدم که در این پروژه از بودجه مرسوم که لازمه کار است، خبری نیسـت. در کارهایی اینچنینی اگر بازیگر حرفه ای نباشــد، کارگردان خسته میشود. به هرحال فهمیدم که بودجه و توانش را تلویزیون ندارد.
*و طبعا وقتی فیلمنامه را خواندید، میدانستید به دلیل نگاه متفاوتش به اعتیاد حرف تازهای دارد.
قطعا! قصه و فیلمنامه ســریال قابل تامل و خوب بود. معتقدم اگر بودجه همین سریال، سه برابر میشد، تاثیر زیادتری داشت و کار بسیار بهتری هم از آب درمیآمد.
*پس برای همین شرایط است كه گزیدهکار هستید؟
نه گزیدهکار نیستم. اصلا با این شرایط کار نمیکنم. از وقتی این سریال پخش شده، شش پیشنهاد جدید داشتهام. وقتی از بودجه پروژهشان میپرسم و پاسخ میشنوم، میگویم خداحافظ! چون میدانم نتیجه کار چیست.
*اما جای سریالی اجتماعی و همهپسند مثل ترور خاموش در کارنامه شما خالی بود. اینجا دیگر فقط بحث مالی مطرح نیست؛ درست است؟
خب من باهوش هستم و میدانم چه كار دارم میكنم! در تمام طول مسیر از شمال تا تهران با احمد معظمی صحبت میکردم. قبول کردم که امکانات همینقدر است. ضمن اینکه احمد معظمی هم کارگردان کاربلدی است و تجربه همکاری با او را هم داشتم. حالا هم از حاصل کار راضی ام. صمیمیت خوبی در پروژه حکمفرما بود. همین که سفرهای پهن بود و عدهای در کنار هم کار میکردند، باعث نشاط مضاعف میشد. این کنار هم بودن، باعث خیر و برکت در کار میشود.
*خیر و بركت. چرا امروز کمتر به این مسائل توجه میشود؟ شما از بودجه گفتید و بلافاصله مفهوم بركت را ضمیمه حرفتان كردید.
رک بگویم. یا یاد نگرفتهاند یا اینکه یادشان ندادهاند. سینمای ما دریکدهه اخیر، دگرگون شده است. بگذارید مثالی بزنم. دو سوپراستار مرد این سـینما که اسم نمیبرم، در فیلمها، کارهای زنانه انجام میدهند و بعضیها به آنها میخندند. حتی خودشــان هم خجالت نمیکشند و حاضرند کارهای عجیبتر و بیپردهتری هم انجام دهند! با این اوصاف میخواهید در این سینما معرفتی باشد؟ خیر و برکتی باشد؟ وقتی برای سودهای آنچنانی و بادآورده هرکاری انجام میدهند، به شما یاد میدهند که برای تماشاگر حرمتی قائل نیستند. در همین پروژه دل كه الان مشغول بازی در آن هستم، به کارگردان میگفتم دمت گرم که در این اوضاع بیکاری سینما، سفرهای پهن کردهای و عدهای مشغول به کار شدهاند. به هرحال ما دلشوره آنها را هم داریم؛ کسانی که در طول یک پروژه باهم کار میکنیم و آشنا میشویم.
*به نظر شما تصویری كه در برخی آثار نمایشی از معتاد میبینیم، واقعی است؟
در خیلی اوقات نه! ببینید حتی تلویزیون، همه چیز را تمیز و مرفه نشان میدهد. سفرههای رنگارنگ و... درحالیکه معتاد اسم غذای داخل سفره را هم نمیداند. انگار شوخیمان گرفته! حرف من كلیتر اســت: جامعه را در تبلیغات مرفه نشان میدهیم؛ آنوقت برای آن کسی که مواد میفروشــد، کنار خیابان شیشه پاک میکند، دلسوزی هم میکنیم و صدقه میدهیم. این آدمها را باید سرپرستی کرد. متاسفانه هنوز یاد نگرفتهایم از مسئولان مملکت، مسئولیت طلب کنیم. مهمترین مسئله جوانان ما، آموزش و پرورش است. از ابتدایی تا دبیرستان. اگر امنیت وجود داشته باشد؛ بچههای ما اگر تغذیه و ورزش مناسب داشته باشند و... قاچاقچی جرات نمیکند سراغشان برود. اما با این بودجهها که همین را هم میگویند نداریم، کاری نمیتوان کرد. اعتیاد، اسمش هم در خودش اســت. همه جا هم هست و حتی در اروپا. اما درصد کسانی که گرفتار آن هستند، خیلی کم است. در ایران اما خیلی ها گرفتار آن هستند.
*خود شما اگر بخواهید همین حالا و بدون مقدمه نقدی به مسئولان در زمینه مبارزه با مواد مخدر داشته باشید، چه میگویید؟
ببینید ما كلی هزینه میکنیم، معتادان را جمع آوری میکنیم، دوســال نگهداری و کاریابی و... برایشان انجام میدهیم، آخرش هم بعضا رها میشوند. خب این هزینه را برای بچههای مردم انجام دهید. تغذیه خوب، پوشاک مناسب و ورزش برایشان مهیا کنید. نمیگویم معتادان نیاز به بازپروری ندارند اما چرا یك گام عقبتر قرار نمیگیریم و زمینه اعتیاد را ریشه كن نمیكنیم.
*ظاهرا دل پری از کمبود بودجه داریــد. معتقدید عدم مدیریت بودجه به هم اركان صدمه میزند؟
بله! نه فقط در سینما و تلویزیون حتی در آموزش و پرورش. واقعا بودجه آموزش و پرورش ما در مقایسه با تعداد دانش آموزان صفر است. در تمام دنیا از وقتی کودک وارد مدرسه میشود، همه جوره حمایت و پشتیبانی میشود. اما اینجا حتی زنگ ورزش یا تغذیه درست و حسابی ندارد. همت اگر کنیم، بخاری کلاسش را گرم نگه داریم. بعد با این شرایط چه انتظاری داریم. کودک باید در آغوش پدر و مادرش بزرگ شود اما کدام پدر و مادر؟ پدر و مادری که هزارویک مشکل دارد؟! ما در تحلیلهای اجتماعی فقط خوب صحبت میکنیم و راهکار میدهیم اما در عمل هیچ!
*به اتفاقهای خوب خوش بین هستید؟
هیچوقت ناامید نیستم، تلاش خیلی از مسـئولان را هم نادیده نمیگیرم اما متاسفانه خیلی از این مسئولان از صحبتهای ما خوششان نمیآید، درحالیكه باید آسیبها را دید و شناخت. قشـر فرهنگی و معلمان باید مرفه ترین طبقه اجتماعی باشند چون نسلهای این مملکت را آموزش میدهند. معلم باید راحت زندگی کند تا بتواند پای تخته سیاه و در کلاس درس بدهد و با بچه سر و کله بزند. اما وقتی کرایه خانه ندارد، حقوقش کم اســت و مشکلات دیگر، وقتی حقوق خودش را با حقوق برخی آقایان و مسئولان مقایسه میکند، آزرده خاطر میشود. تازه بعد هم پولش را در فلان صندوق میبرند و میخورند. این بچه گناه دارد زیر دست این معلم ناراحت و عصبانی بزرگ شود.
* نگاه شما به عنوان یک بازیگر به مسائل اجتماعی دقیق است و معلوم میشود چرا ترور خاموش را بازی كرده اید. دغدغــه اجتماعی چقدر در انتخابهای سینمایی و تلویزیونی تان تاثیر داشته؟
ببینید وقتی من بعد از 17-18سال به ایران برگشتم و زنگی و رومی را بازی کردم که البته اجازه تكمیل پــروژه را ندادند و بعد دوئل را بازی کردم، اگر میخواستم میتوانستم سالی چهارپنج تا فیلم و ســریال بازی کنم. اما دیگر جایگاهم اینجا نبود. من هم میتوانستم جای آنها باشم. در تمام سالهای فعالیتم اگر به خودم و مسائل پیرامونم دروغ میگفتم، قطعا لو میرفتم. جوانهای امروزی خیلی خوب میفهمند. جوان امروزی به من میگوید حتی راه رفتن شما با بقیه سوپراستارها فرق میکند و آدم را تحت تاثیر قرار میدهد.
12jav.net