خلاصهای از داستان کامل سریال ستایش از فصل 1 تا 3
شروع داستان ستایش 3 ، سالهای ابتدایی دهه ۶۰ است و ادامه آن به سالهای اخیر میرسد.
دوات آنلاین-سریال ستایش یکی از پرطرفدارترین سریالهای تلویزیون است که حالا به فصل سوم رسیده است و همه منتظر هستند ببینند تکلیف ستایش و حشمت فردوس چه میشود. در ادامه داستان سریال ستایش از فصل اول آمده است میتوانید این داستان را دنبال کنید:
فصل اول سریال ستایش
ستایش با بازی نرگس محمدی دختری جوان که برادرش به نام محمد با بازی مهدی سلوکی از سربازی فرار میکند و تحت تعقیب قرار میگیرد. ستایش از دوست برادرش به نام طاهر فردوس که نقش او را مهدی پاکدل بازی میکرد، کمک میخواهد. طاهر به محمد پناه میدهد و سپس او را بهسمت مرز میفرستند از کشور خارج شود اما محمد در مرز کشته شده و طاهر به زندان میافتد.
بعد از این اتفاق خانواده محمد رضایت میدهند تا طاهر از زندان آزاد شود. طاهر که عاشق ستایش شده است به او پیشنهاد ازدواج میدهد. این در حالی است که هر دو خانواده با این وصلت مخالف هستند و پدر طاهر به نام حشمت فردوس که نقش او را داریوش ارجمند بازی میکند تمام تلاشش را به کار میگیرد تا این ازدواج انجام نشود.
طاهر و ستایش در نهایت با هم ازدواج میکنند که صاحب دو فرزند میشود. نام فرزند پسر را محمد و نام دختر را نازگل میگذارند.
در این میان طاهر برادر بزرگتری به نام صابر دارد که بسیار مورد اعتماد پدر یعنی حشمت فردوس است. همسر صابر به طاهر بهشدت حسادت میکند و به همین دلیل برای طاهر پاپوش درست و او را به قاچاق مواد مخدر متهم میکند. طاهر که در مخمصه گیر افتاده تصمیم میگیرد فرار کند اما حین فرار در یک تصادف به کما میرود و در نهایت فوت میشود.
ستایش که در طول داستان برادر، همسر و مادر خودرا از دست داده حالا بیپناه شده و از طرفی باید از دست حشمت فردوس فرار کند چون پدرشوهرش میخواهد فرزند پسر او را از وی بگیرد. چون معتقد است محمد ادامه نسل او است.
فصل دوم سریال ستایش
فصل دو سریال ستایش از 22 سال بعد شروع میشود. در شروع داستان ستایش همراه فرزندانش محمد و نازگل در شهری شمالی زندگی و رستورانی معروف را اداره میکند. فرزندان ستایش به جای فردوس از نام خانوادگی مستعار رودباری استفاده میکنند و محمد به شغل ماهی فروشی مشغول است تا اینکه خانواده حشمت فردوس به ویلایشان در شمال میرود و محمد برای آنها ماهی میبرد. محمد و پدربزرگش حشمت تا به حال همدیگر را ندیدهاند و نمیشناسند.
محمد مرتب به بهانه های مختلف به ویلای حشمت میرود. او عاشق نوه دختر حشمت فردوس شده است و نمیتواند این دختر را فراموش کند. به همین دلیل از حشمت میخواهد به او شغلی بدهد تا او هم بتواند خودش را بالا بکشد و ثروتمند شود.
حشمت محمد را به تهران میبرد و در حجرهاش در بازار به او کار میدهد. محمد از جاروکشی و پادویی شروع میکند تا به درجههای بالاتر میرسد.
از سویی دیگر یکی از استادان نازگل در دانگشاه عاشق او میشود و از نازگل و ستایش میخواهد آنها هم به تهران بروند تا زندگی تازهای را شروع کنند. ستایش بعد از بازگشت به تهران به خانه دوست قدیمی خود عاطفه میرود.
در این اثنا صابر پسر بزرگ حشمت تحت تاثیر زنی به نام پری سیما که از طرف فردی ناشناس اجیرشده وکالت تمام اموال پدرش را با فریبکاری از او میگیرد.
ستایش قبل از عروسی دختر خود میفهمد جد پدری او یعنی حشمت باید به عقد نازگل رضایت بدهد به همین دلیل دنبال حشمت فردوس میرود. و وقتی وارد دفتر او میشود، حشمت و محمد را در آنجا میبیند و بالاخره معلوم میشود محمد تمام این مدت نزد پدربزرگش کار میکرد.
فصل سوم سریال ستایش
شروع داستان ستایش 3 ، سالهای ابتدایی دهه ۶۰ است و ادامه آن به سالهای اخیر میرسد. این فصل ستایش با دو فصل قبلی آن متفاوت و دارای ساختاری جدید است. این فصل از مجموعه افزون بر روایت داستان شخصیتهای فصل اول و دوم به بازگویی روابط میان آنها میپردازد. فصل سوم ستایش مجموعهای است که مطابق با زمانه خود پیش رفته و در عین حال برای خانواده ارزش و اهمیت قائل است.
12jav.net