استقلال بدون گلزن حرفهای، بدون دفاع وسط
وجود انواع بحرانها در این باشگاه سبب شده وجوه فنی و فردی و مشخصههای تاکتیکی استقلال طی این مدت دیده نشود .
دوات آنلاین-حاصل کار استقلال در دو هفته نخست از فصل جدید لیگ برتر فوتبال کشور فقط یک گل زده و دو گل خورده بوده است، چیزی که طبعاً تنها یک شکست و یک تساوی را برای آبیهای پایتخت به ارمغان آورده و آنها را به نیمه پایانی جدول سوق داده و ناآرامیها را به اردوی استقلال برگردانده است.
وجود انواع بحرانها در این باشگاه قدیمی و نامدار تهرانی سبب شده وجوه فنی و فردی و مشخصههای تاکتیکی استقلال طی این مدت دیده نشود و اخباری مثل واکنشهای تند آندرهآ استراماچونی به مترجم نداشتن و عدم جذب اکثر مهرههای موردنظرش و رفتن بینتیجه او به فرودگاه برای ترک تهران رسانهها را پرکند و کمتر کسی در ریشههای فنی کار آبیها دقیق شود و بپرسد چرا این تیم اینقدر سخت و کم گل میزند و اندک تلاش و معدود ضدحملات رقبا نیز کافی است تا دروازهاش فرو ریزد و امتیازات «قطعاً کسب شده» هم از مشتش خارج گردد.
کجاست یک مهاجم شش دانگ؟
نداشتن یک مهاجم ششدانگ که فقط چارچوب را بشناسد و در زدن ضربات آخر ماهر باشد و به واقع یک «تیام» تازه برای استقلال جلوه کند، از مشکلات اصلی این تیم در دو سه فصل اخیر بوده و چیز تازهای نیست و جای تعجب هم ندارد و آنچه حیرتبرانگیز است، تلاش عظیم اما کمثمر مدیران این باشگاه برای جبران این نقیصه است.
این امر پای امثال الحاجی گرو را به جمع آبیها باز کرد که آنقدر دور از هدف میزد که خودشان شش ماهه عذرش را خواستند و اینک به نظر میرسد که شیخ دیاباته هم که در ورودش سروصدای زیادی شد، همانی نباشد که استقلال امید به تصاحب آن داشت. مرتضی تبریزی البته هنوز در جمع آبیها است اما به شهادت تمامی دوران عضویت وی در استقلال او بیش از آنکه در مسابقات رسمی در طول فصل بدرخشد و گلهای زیادی بزند، مرد دیدارهای دوستانه و غیررسمی است و لااقل برای استقلال و در تضاد با روزهای ذوبآهنیاش چنین تصور و برداشتی را از خود ایجاد کرده است. شاید استقلال حالا حس کند که قطع سریع همکاریاش با امثال حسن بیتسعید و علی قربانی طی سالهای اخیر کار بیهودهای بوده و فقط منجر به تضعیف بیشتر آنان در امور تهاجمی شده است و اگر سجاد شهباززاده را واپسین مهاجم نوک ایرانی موفق اردوگاه آبی طی سه چهار سال اخیر بینگاریم، باید متذکر شویم کوچ ششماهه و ناموفق وی به لیگ ترکیه اثر نامطلوبی بر او گذاشت و وی در بازگشت به ایران علیرغم مشارکت در قهرمانی دو سال پیش نفت تهران در جام حذفی هرگز همان مهاجمی نشان نداده که پیش از سفر میشناختیم و تیزهوش و سریع و فرصتشناس بود و ضربات آخر را خوب مینواخت و همیشه میشد رویش حساب کرد و گلهایی مشخص و تخصصی را از وی انتظار داشت.
ساز و کارهای نزول
بحث فقدان دوام و نبود انسجام در خط دفاعی استقلال چون در تضاد کامل با فصل پیش شکل گرفته، دلایلی کاملاً آشکار دارد. از یکسو امثال پژمان منتظری پرتجربه و روزبه چشمی آبیها را ترک گفتهاند و از جانب دیگر این تیم در حال آزمودن مردانی در قلب دفاعی خویش است که قدمت و مهارت لازم برای بازی در این پست را ندارند. سیاوش یزدانی شاید در سپاهان و سایر تیمهای قبلیاش جواب داده باشد اما بازی در تیمهای بسیار پرمسئولیتتر مثل استقلال و پرسپولیس چیز دیگری است و ساز و کارهای جدی و متفاوتی را میطلبد که در هیچیک از باشگاههای دیگر مصداق و نمونه ندارد و مقوله، به کلی مقوله دیگری است.
در همین راستا شاهین طاهرخانی جوان نیز همان متاعی نیست که آبیها برای رفع خللهای دفاعی خویش به وی احساس نیاز کنند و از آنجا که طی دو هفته نخست از زوج سیدمحمد دانشگر و سیاوش یزدانی آبی گرم نشد و حتی یک اخراجی (دانشگر در دیدار با ماشینسازان) هم دادند، مربیان استقلال باید به فکر ترکیبهایی تازه و بهتر برای این منطقه باشند و اینجا است که مشخص میشود چه قصور بزرگی در یکی دو فصل اخیر در زمینه باز کردن راههای خروج به روی امثال سیدمجید حسینی، روزبه چشمی و البته پژمان منتظری و پیش از آنها امیرحسین صادقی صورت پذیرفته است و اینکه پول ناشی از ترانسفر حسینی بالا بوده و استقلال آن را به زخمهای خود زده، فلسفه کافی و دلیل موجهی را برای این انتقالهای بدفرجام فراهم نمیآورد.
حالا دروازه هم میلرزد
شدت این امر زمانی بیشتر میشود که درنظر بگیریم سیدمهدی رحمتی دیگر در خدمت آبیها نیست و در مشهد از دروازه «شهر خودرو» (پدیده سابق) دفاع میکند که برخلاف آبیها شروع موفقی داشته و اگر استقلال فقط یک امتیاز گرفته، تمامی شش پوئن فرارویش را صید کرده و در صدر جدول همنشین سپاهان است و نقش رحمتی در تحقق این امر و استمرار احتمالی آن تا پایان فصل نمیتواند اندک باشد. این در حالی است که سیدحسین حسینی شروعی لرزان در فصل جاری داشته و در حالی دو گل بهشدت تعیینکننده را درون دروازه خود دیده و پنج امتیاز از شش امتیاز ممکن را از مشت استقلال پرانده که کل حملات مؤثر و خطرناک ماشینسازی و سپس فولاد روی دروازه آبیها در دو بازی نخست شاید به سختی از 5 مورد فراتر رفته باشد. با این اوصاف استقلال از داشتن دروازهبانی هم که بتواند در روزهای سخت و عدم کارآیی مدافعان و هافبکهای دفاعیاش منجی تیم باشند، در حال حاضر بیبهره است. استقلال اگر پیشتر نیروهایی مانند روزبه چشمی، امید ابراهیمی و امید نورافکن داشت تا با مستقر ساختنشان در پست هافبک وسط از تعدد و شدت و دقت توپهای ارسالی به عمق خط دفاعیاش بکاهد و به واقع خطرات موجود روی دروازهاش را از بطن و نطفه مهار و خنثی کند، اینک آنها را نیز در اختیار ندارد و حتی در کورس پس گرفتن احتمالی چشمی که با تیمهای قطری کنار نیامده و چارهای به جز بازگشت به لیگ داخلی ندارد، پشتسر تراکتور و سپاهان قرار گرفته است.
این ماجرا فرجام خوشی ندارد
در حالی که یکی از دو بازی بعدی آبیها پس از اتمام تعطیلی موقتی لیگ مقابل پرسپولیس و به واقع نسخه جدید دربی تهران خواهد بود، عدم توجه به کاستیهای فوق ممکن است زیانهایی فراتر از معمول را شامل حال این تیم کند زیرا با خط دفاعی که راحت گل میخورد و خط حملهای که با جان کندن گل میزند، شاید بتوان در تکدیدارهایی به نتایج قابل قبول رسید و در برخی هفتهها کاری انجام داد اما در لیگی به استمرار یک فصل کامل و به طول مدت 9 ماه و اندی، فرجام خوبی نمیتوان داشت.
منبع: ایران ورزشی
12jav.net