قاتل: عاشق زنم بودم اما کشتمش
باورم نمی شد او را کشته ام. همانجا کنار جسد نشستم و گریه کردم بعد از خواهرم خواستم با پلیس تماس بگیرد.
دوات آنلاین-مرد ورشکسته که همسر دومش را به خاطر سرزنش هایش به قتل رسانده بود، در جلسه محاکمه از خودش دفاع کرد.
۲۸دی سال ۹۷، مأموران کلانتری۱۰۹ بهارستان از قتل زن جوانی در منزلش باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به عفت ۳۶ساله بود که در جریان درگیری با شوهرش بر اثر خفگی کشته شده بود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی عامل قتل محسن ۴۳ ساله که در محل حضور داشت، بازداشت شد. متهم در پلیس آگاهی به جرمش اقرار کرد و بعد از شرح ماجرا روانه زندان شد.
پرونده بعد از صدور کیفرخواست کامل و به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه مادر مقتول درخواست قصاص کرد، اما فرزندان مقتول درخواست دیه کردند.
سپس متهم در جایگاه ایستاد و با قبول جرمش در شرح ماجرا گفت: «به خاطر اختلافی که با همسر اولم داشتم او راطلاق دادم و بعد از جدایی با پسرم در طبقه دوم خانه پدری ام زندگی می کردم. هشت سال قبل با عفت که آرایشگر بود آشنا شدم. او هم صاحب یک فرزند پسر و طلاق گرفته بود. بعد از مدتی باهم ازدواج کردیم و صاحب یک فرزند پسر شدیم که حالا سه ساله است.»
متهم ادامه داد: در بازار بزرگ تهران صاحب دو مغازه لوازم آرایشی و صنایع دستی بودم اما ورشکسته شدم. از آن به بعد اوضاع مالی خوبی نداشتم به همین دلیل مغازهها را اجاره دادم و خودم در مغازه پدرم مشغول کار شدم. همسرم از این شرایط ناراحت بود و مدام گلایه می کرد. از رفتارش خسته شده بودم و سر این موضوع بارها با هم درگیر شده بودیم.»
متهم در خصوص قتل گفت: «روز حادثه در خانه استراحت می کردم که همسرم بار دیگر گلایه هایش را شروع کرد. برای اینکه آرام شوم سراغ مشروب رفتم و کمی از آن خوردم اما عفت دست بردار نبود و دوباره شروع به جر و بحث کرد. از آنجائیکه حال طبیعی نداشتم عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم و با هم درگیر شدیم. با دو دستم گلویش را فشار دادم که بیهوش روی زمین افتاد. همان لحظه پسرم از خواب بیدار شد و شروع به گریه کرد. بغلش کردم و او را به خانه مادرم بردم سپس به طبقه بالابرگشتم که با همسرم صحبت کنم اما او کبود شده بود و دیگر نفس نمی کشید. ماتم زده نگاهش می کردم و باورم نمی شد او را کشته ام. همانجا کنار جسد نشستم و گریه کردم بعد از خواهرم خواستم با پلیس تماس بگیرد»
متهم در آخر گفت: «باور کنید عاشق عفت بودم و او را خیلی دوست داشتم. اما او بعد از ورشکستگی خیلی بهانه می گرفت، من از آن شرایط کلافه بودم و وقتی سرزنش های عفت را هم میشنیدم بیشتر ناراحت میشدم. به خاطر این شرایط اتفاقی افتاد که ناخواسته بود.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
12jav.net