2024/04/27
۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
نسخه سیاه رمالان برای بخت گشایی

نسخه سیاه رمالان برای بخت گشایی

از بدبختی و شکست برایم در فنجانم می‌گوید تا اینکه طلسم و گره می‌بیند و نیاز به بخت‌گشا و رفع طلسم را ضروری می‌داند.

دوات آنلاین-تاکنون بارها و بارها درباره کلاهبرداری افرادی که ادعای رمالی و بخت‌گشایی دارند هشدار داده و حتی این موضوع مطرح شده است که جرایم این دست از تبهکاران فقط به کلاهبرداری ختم نمی‌شود و شاهد وقوع تعرض و جر ایم سیاه دیگر از سوی آنان بوده‌ایم با این حال هنوز عده ای برای رفع مشکلات خود ترجیح می‌دهند نزد فالگیران بروند.

 

اعتقاد به گرفتن فال و انواع مختلف پیشگویی موجب شدن است تا کسب و کار پردرآمدی برای برخی سودجویان در جامعه ایجاد شود.

 

فارس نوشت: مینا آنچنان با آب و تاب از فال چای که اخیرا گرفته است تعریف می‌کند که بیا و ببین. می‌گوید که سیر تا پیاز زندگیش را در همان استکان چای دیده و آینده کار و زندگی را نیز برایش پیش‌بینی کرده است. البته داستان به اینجا منتهی نمی‌شود چرا که همان فالگیر چای در چند نوبت مینا را به چندین آدرس دیگر هم می‌فرستد تا گره‌های پیدا شده در زندگیش را باز کنند.

 

از چای تا کارت

موضوع برایم جالب می‌شود و درخواست مینا را که باز هم نوبت گرفته تا فال بگیرد می‌پذیرم و با او همراه می‌شوم. اول به یک خانه تقریبا متروکه می‌رویم که در یک اتاق عالیه خانم فال چای می‌گیرد به اصرا برای من هم چای می‌ریزد تا فال بگیرد: از بدبختی و شکست برایم در فنجانم می‌گوید تا اینکه طلسم و گره می‌بیند و نیاز به بخت‌گشا و رفع طلسم را ضروری می‌داند. خودم را به آن راه می‌زنم و حرف‌های بی سر و تهش را تایید می‌کنم و از او نسخه و چاره‌ای برای رفع این طلسم می‌خواهم که به سرعت آدرسی به من‌می‌دهد که به قول خودش گره‌گشا و دستش شفا است.

 

یک جای شیک

چند روز بعد با مینا راهی آدرس دیگری می‌شویم که گویا فال قهوه و تاروت می‌گیرند. اینجا بر عکس آن خانه متروک که فال چای گرفتیم بسیار شیک و پیک است. ساختمانی چند طبقه و پر واحد در یکی از خیابان‌های بالای شهر که با گفتن از طرف فلانی هستم در را به روی ما می‌گشاید و به نظرم هر مراجعی را نمی‌پذیرد.

 

در ورود به ساختمان  با مبلمان بسیار گران قیمت و خانم‌های عجیب و غریبی در منتظر نوبت مواجه می‌شویم. باورم نمی‌شود خیلی شلوغ است و یک منشی هم دارد که با دریافت مبلغ 85 هزار تومان فیش نوبت به ما می‌دهد تا در انتظار بنشینیم.

 

همین چند نفری را که سر جمع برآورد می‌کنم تا همینجا خانم فالگیر حداقل 2 میلیون تومانی کار کرده است که به گفته مینا نوبت‌دهی تا 10 شب ادامه دارد. نوبت ما که پس از کلی انتظار می‌رسد با دختر جوانی که سیگاری در دست دارد و در حال چیدن کارت‌هایی است که تا به حال ندیده‌ام مواجه می‌شویم.

 

او هم کارت می‌ریزد و از حوادث تلخ در گذشته برایم می‌گوید که به زودی از تاریکی خارج می‌شود. اسم چند آقا را می‌گوید که در فنجان قهوه‌ام دیده است که به زودی بختم باز می‌شود و ازدواج می‌کنم. کمی خنده‌ام می‌گیرد اما نمی‌گویم که متاهل هستم و اجازه می‌دهم تا خوب به حرف‌هایش ادامه بدهد. در آخر می‌پرسم خب راه چاره رفع مشکلاتم چیست که دعانویسی را به من پیشنهاد می‌کند و آدرسش را نیز با منت گذاشتن به ما می‌دهد.

 

نسخه‌های خط خطی

آدرسی را که عالیه خانم به من داده بود برای مراجعه و بررسی وضعیت انتخاب می‌کنم. خیلی پرت و دور است در یک کوچه خلوت بعد از میدان گل سرخ به سمت جاده کفترک. از خلوتی و محل آدرس کمی می‌ترسم اما دل را به دریا می‌زنم و از قبل موقعیت محل را برای چند نفر می‌فرستم تا در صورت وقوع اتفاق احتمالی در جریان باشند.

 

کوچه خانه مسکونی ندارد و دور و برش کارگاه و انبار است. در انتهای آن زنگ دری را می‌زنم که توسط یک زن باز می‌شود از پله‌هایی با راهروی باریک می‌گذرم تا به سالنی شلوغ از چندین زن می‌رسم که در نوبت هستند و آمده‌اند تا با گرفتن یک نسخه دعا بر درد و مشکل خود مرحم بگذارند.

 

ساعت 5 عصر است و اسم من هم نوشته می‌شود تا به انتظار بنشینم. از چند نفری می‌پرسم که برای چه کاری آمده‌اند یکی آمده تا بچه‌دار شود، آن یکی برای جلب مهر و محبت همسرش و گرفتن دعای مهر و محبت، یکی هم آمده تا زبان مادرشوهرش را ببندد و ....

 

ساعت حدود 10 است هنوز هم در نوبت هستم که بالاخره اسمم را صدا می‌زنند به سمت اتاق می‌روم پیرمردی در میان دود سیگار نشسته پشت یک میز و تند تند مشغول نوشتن کلماتی بر روی کاغذهای کوچک است که پس از نوشتن آنها را در سبدهای کوچکی می‌اندازد.

 

باورم نمی‌شود مردم اینقدر ساده هستند که آمده‌اند تا یک پیرمرد که اعتیاد از ظاهرش کاملا مشخص است برایشان مشکل گشایی کند. 50 هزار تومان روی میز می‌گذارم و بعد او مشکل من را می‌پرسد از یکی از سبدها کاغذی در می‌آورد و توصیه می‌کند بدون باز کردن، آن را در قلب تازه گوسفند بگذارم و در ذغال برافروخته کاملا بسوزانم و 2 ماه بعد بیایم تا نسخه دیگری بگیرم...

 

کاغذ را باز می‌کنم چند خط کج و ماوج کشیده شده و مثل خط خطی کودکانه است که نشان می‌دهد این دعا نویس حتی سواد هم ندارد. تاسف می‌خورم که این مردم به جای مراجعه به پزشک، مشاور و... برای رفع مشکلات خود به اینجا می‌آیند تا این دروغ‌ها را تحویل بگیرند که معلوم نیست تا چند نوبت دیگر باید برای آن هزینه بدهند؟

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.