دام زنانه برای رانندگان هوسباز
نقشه مان حرفه ای بود و خود مردان هم مقصر بودند. به همین خاطر پای خودشان گیر بود و فکر نمی کردیم که شکایت کنند اما شکایت یکی از آنها و پیگیری هایش ، ما را گرفتار کرد.
دوات آنلاین-قبلا پاتوق راهزنان، سرگردنهها بود و با نقاب و داد و هیاهو به دل كاروانها میزدند و میخوردند و غارت میكردند. حالا اما، راهزنی از سرگردنهها به راسته خیابانها كشیده شده و زورگیرها با طعمهكردن زنان بهعنوان مسافر، رانندههای بیخبر از همه جا را در جا خفت میكنند و با قلچماقی و زور و تهدید، هر چه دارند را یكجا بالا میكشند و میروند سراغ قربانی بعدی. ماجرای تلخی كه هرازگاهی در خیابانها و جادهها تكرار میشود و محصولش چیزی جز بیاعتمادی و ترس نیست.
زورگیری با شوكر و چاقو
اوایل تیر سالگذشته، مرد میانسالی به دادسرای ویژه سرقت پایتخت رفت و از زن شیكپوشی شكایت كرد و گفت: در حال عبور از خیابان بودم كه زن جوان شیكپوشی دست بلند كرد واز من خواست او را سوار كنم. زن جوان میگفت میخواهد برای عیادت مادرش به بیمارستان برود، اما چند دقیقه بعد خودروی پرایدی ناگهان جلوی ماشینم پیچید و مجبور شدم توقفكنم. دو مرد از ماشین پیاده شدند و با چاقو و شوكر به من حمله كردند. آنها از من 500 هزار تومان پول،گوشی تلفن همراه و خودروی پرایدم را سرقت كردند. فقط توانستم شماره پلاك خودروی آنها را بردارم. با شكایت مرد و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت، تحقیقات از سوی ماموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. با توجه به شكایتهای مشابه دیگر مشخص شد خودروی پراید متعلق به مجرم سابقهداری بهنام بهروز است كه در عملیاتی ویژه بازداشت شد و به سرقت از رانندههای خودرو اعتراف كرد. او گفت: به شیشه اعتیاد دارم. اعتیاد و بیكاری باعث شده بود به فكر راه درآمدی برای تامین هزینه مواد باشم به همین خاطر با زن معتاد دیگری بهنام شیوا و یكی از دوستانم بهنام آرش نقشه سرقت را طراحی كردیم. طبق نقشه، شیوا به عنوان مسافر سوار بر خودروهای عبوری میشد. پس از طی مسافتی ما راه را بر رانندگان سد میكردیم و با این بهانه كه چرا مزاحم او شده اند، رانندهها را مورد ضرب و شتم قرار داده و گوشی تلفن همراه و پولها و خودروهایشان را سرقت میكردیم. با اعترافات متهم، شیوا و همدست دیگرش بازداشت شدند.
سرقت با جوسازی
اوایل اردیبهشت امسال نیز مرد جوانی با 110 تماس گرفت و از سرقت اموالش بهدست دو مرد و یك زن جوان خبر داد. وقتی ماموران كلانتری 125 یوسفآباد برای بررسی ماجرا به محل رفتند، مالباخته گفت: در محدوده بزرگراه ستاری در حال حركت بودم كه خانم جوانی را به عنوان مسافر به مقصد
یوسف آباد سوار كردم. در بین راه سر صحبت باز شد تا اینكه زن جوان پیشنهاد دوستی داد و من هم پذیرفتم. مدتی بعد، ناگهان یك دستگاه خودروی سواری راهم را سد كرد و دو مرد با چاقو و قمه از آن پیاده شدند. راننده فریاد میزد: تو با دوست من چه كار داری و.... با جوسازی كه ایجاد كرده بودند، تمام اموالم را سرقت كردند.» سرانجام با بررسی صحنههای سرقت و پایشهای اطلاعاتی، كارآگاهان موفق شدند مخفیگاه زوج زورگیر را در جنوب تهران شناسایی كنند. كارآگاهان مدتی مخفیگاه زوج زورگیر را تحت مراقبت قرار دادند تا اینكه موفق شدند زن و مرد جوان را در مخفیگاهشان دستگیر كنند. متهمان اعتراف كردند بهعنوان مسافر از رانندگان زورگیری و سرقت میكردند.
مسافر زورگیر
شكایت از مینا و سامان 18 اردیبهشت امسال در كلانتری 175 باقرشهر مطرح و پرونده به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران فرستاده شد. شاكی، ماجرای شكایتش را این طور توضیح داد: زن جوانی را به عنوان مسافر سوار كردم. هنوز مسافت زیادی طی نكرده بودم كه یك موتورسوار برای پرسیدن آدرس مرا مجبور به توقف كرد. وقتی توقف كردم، ناگهان چاقو زیر گلویم گذاشت. بعد با كمك زن مسافر، مرا به صندلی شاگرد منتقل كرد و سپس خودش پشت فرمان نشست. با این حركت متوجه شدم آنها همدست هستند. زن و مرد سارق مرا به بیابانهای كهریزك بردند و 500 هزار تومان پول نقد، كارت بانكی و گوشی تلفن همراهم را سرقت كردند. آنها وقتی خواستند خودرویم را سرقت كنند، مقاومت كردم كه مرد سارق با چاقو ضربهای به پایم زد كه به شدت مجروح شدم. دو متهم سرانجام با سرقت خودرو گریختند. ماموران پلیس هر دو متهم را بازداشت و در بازجوییهایشان اعتراف كردند با همدستی یكدیگر از رانندگان عبوری، اقدام به زورگیری و سرقت میكردند.
پای خودشان هم گیر بود
مونا 26 سال دارد و به اتهام اخاذی با همدستی دو پسر جوان دستگیر شده است.
سابقه دار نیست و برای اولین بار است که دستگیر می شود. فکر نمی کرد هیچ وقت دستبند پلیس دستانش را به هم گره بزند و حالا باید منتظر حکم دادگاه درباره مجازاتش باشد.
می گوید: نقشه مان حرفه ای بود و خود مردان هم مقصر بودند. به همین خاطر پای خودشان گیر بود و فکر نمی کردیم که شکایت کنند اما شکایت یکی از آنها و پیگیری هایش ، ما را گرفتار کرد.
جدایی از همسرش و اعتماد به پسر سابقه دار، او را گرفتار این پرونده کرد و بعد از آن پول راحتی که به دست می آورد باعث شد ترسش بریزد.
«وقتی از همسرم جدا شدم تا مدتی افسرده بودم تا این که با رضا آشنا شدم. او پسر شادی بود و همیشه سعی می کرد کاری کند تا من شاد باشم. بعد از مدتی به او وابسته شدم و حاضر بودم حتی برای او جان بدهم. »
تماس یک زن ناشناس زندگی او را تغییر داد. یک روز زنی با مونا تماس گرفت و به او گفت، به رضا دل نبند. او یک مجرم سابقه دار است که یک پایش زندان است و یک پایش بیرون. مونا نمی خواست این حرف ها را باور کند و با خود می گفت؛ این یک حسادت زنانه است اما وقتی موضوع را برای رضا تعریف کرد، در کمال ناباوری پسر موردعلاقه اش حرف های زن ناشناس را تایید کرد.
« تا چند روز تلفنم را خاموش کردم اما بدجور وابسته رضا شده بودم. به او زنگ زدم. از من خواست با آنها همراه شوم. به خاطر این که هیجان را دوست داشتم قبول کردم. البته اولش می ترسیدم اما بعد از شکار دومین طعمه کار برایم تفریح شده بود. سوار خودروهای مدل بالا می شدم و بعد ، رضا و دوستش به جای برادرهای نداشته من از راننده اخاذی می کردند. از طعمه فیلم می گرفتیم تا اگر شکایت کرد ، آن را برای همسرش ارسال کنیم. از شانس بد ما یکی از طعمه ها مجرد بود و با پیگیری هایش دستگیر شدم.»
مونا در حالی که باید راهی زندان شود، می گوید: «همسرم به من خیانت کرد و به خاطر آن از هم جدا شدیم. من هم برای انتقام از مردان هوسران سراغ شان می رفتم و از این که آنها را سرکیسه می کردیم ناراحت نبودم و نیستم.»
منبع: جام جم
12jav.net