2024/11/23
۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
پیشنهادات ما
پاداش 2.5 میلیاردی؛ تنها آورده لیگ ملت‌ها برای ایران

پاداش 2.5 میلیاردی؛ تنها آورده لیگ ملت‌ها برای ایران

سال‌هاست که شعار اصلی در اقتصاد، سوق دادن آن به سمت غیر نفتی شدن است و مستقل شدن از آن. با این حال هیچ‌گونه تفکر جامع و کاملی برای آن ایجاد نشده و هنوز پایه و اساس اصلی بودجه کشور، درآمدهای نفتی است.

دوات آنلاین-وقتی قرار بر رشد و بزرگ شدن باشد، نخستین تغییر باید در درون اتفاق بیفتد. تغییرهای اساسی همواره جایی در ذهن و وجود انسان ایجاد می‌‌شود و از آن منشأ رفته رفته نمودهای بیرونی پیدا می‌کند. مثلا وقتی یکی تصمیم‌ می‌گیرد کارش را توسعه دهد، اول از همه باید ذهن خود را برای تغییرات مهم آماده کند و تمام جوانب را بسنجد. باید بزرگ‌تر و جامع‌تر فکر کند و پس از آن برای رسیدن به هدفش آرام آرام قدم بردارد.

 

در تمام مقوله‌ها همینطور است. به‌عنوان نمونه سال‌هاست که شعار اصلی در اقتصاد، سوق دادن آن به سمت غیر نفتی شدن است و مستقل شدن از آن. با این حال هیچ‌گونه تفکر جامع و کاملی برای آن ایجاد نشده و هنوز پایه و اساس اصلی بودجه کشور، درآمدهای نفتی است.

 

در ورزش ایران هم همواره حرف‌های بزرگ و شعارگونه زده می‌شود اما در حقیقت، ته ذهن مدیران و مسوولان این است که با داشته‌هایمان بهترین نتیجه را بگیریم. نتیجه‌ای که حداقل برای یکی، دو سال جایگاه‌شان را محکم کند و صندلی‌شان را متزلزل نکند. در تمام این سال‌ها در اندک مواردی تفکر و برنامه در پشت تصمیم‌ها و صحبت‌های مدیری در ورزش ایران بوده اما گذر زمان نشان داده که اتفاقا همان موارد معدود، در نهایت به سرمنزل مقصود رسیده و به اندک نقاط روشن ورزش ایران تبدیل شده است.

***

چیزی حدود سه دهه پیش، والیبال ایران جایگاهی در جهان نداشت. حتی در آسیای آن زمان که شرقی‌هایش از تیم‌های خوب دنیا بودند، امکان عرض‌اندام نبود. نقل قول معروف «آرزوی گرفتن یک ست از ژاپن» هم به همان زمان‌ها بر‌می‌گردد. با این حال سال‌های آخر دهه 60 که یزدانی‌خرم به والیبال آمد، جزو همان معدود مدیرانی بود که تفکر بزرگ کردن و رشد رشته تحت مدیریتش را داشت. بر مبنای همان هم تصمیماتش را گرفت و یک پروسه طولانی را آغاز کرد.

 

پروسه‌ای که بعد از آن داورزنی هم روند حرکتش را بر مبنای همان سوار کرد و سطح مربیان خارجی که والیبال روز دنیا را وارد ایران می‌کردند، پله پله بالاتر رفت تا رسید به ولاسکو؛ ولاسکویی که البته هنوز هم بهترین و بزرگ‌ترین مربی تاریخ والیبال ایران است.

***

والیبال در تمام این سال‌ها، با تمام فراز و نشیب‌هایش، نمونه موفقی از یک سیستم درست و هدفمند مدیریتی بود که بر مبنای یک برنامه بلندمدت پیش رفت و به باروری رسید. مرحله‌ای که از قضا به آسیب‌زاترین اتفاق برای این رشته تبدیل شد. درخت والیبال که به بار نشست، هرچقدر که داورزنی از سکوی المپیک و مدال جهانی صحبت می‌کرد، فایده نداشت. گرفتن نتیجه و رقابت پایاپای با قدرت‌های جهان از یک طرف و والیبالی شدن مردم و محبوب شدنش از طرف دیگر، زیر دندان مدیران و دست اندرکاران مزه کرده بود.

 

در واقع به دلیل همین به نتیجه رسیدن والیبال هم بود که تصمیمات غلط و عدم آینده‌نگری و نتیجه‌گرایی صرف آرام آرام به درون این رشته رخنه کرد و حالا، 30 سال بعد از آغاز حرکت رو به رشد خود، به اوج قله نتیجه‌گیری رسیده است. البته سال گذشته هم که تیم اصلی بدون هیچ توجیه فنی راهی بازی‌های آسیایی شد، همین تفکر بر تیم حاکم بود اما هنوز جسارت صحبت از نتیجه مطرح نمی‌شد. امسال اما از رییس گرفته تا سرمربی و بازیکن همگی تمام هم و غم‌شان گرفتن نتیجه در لیگ ملت‌های والیبال بود. نتیجه‌ای که در آخر هم آنطور که باید و شاید به دست نیامد و تیم ایران به هدفش که ایستادن روی سکو بود، نرسید.

***

والیبال ایران تا زمانی که با آدم‌های بزرگ یا تصمیم‌های پشتوانه‌دار و برنامه‌محور پیش رفت، رشد کرد و بزرگ شد. در ابتدا شاید حلزونی و در نهایت موشک‌وار! با این حال این روزها دیگر آن تفکر بر والیبال حاکم نیست. یعنی شاید اصلا تفکری وجود نداشته باشد! داوری که سرپرستی فرمان‌پذیر بیشتر نیست و به هر دری می‌زند تا روزنه‌ای برای ماندن در این رشته محبوب پیدا کند.

در این شرایط است که یکی مثل کولاکوویچ، برای فرار از انتقادهای سال گذشته و ناکامی محض در لیگ ملت‌ها و از آن مهم‌تر قهرمانی جهان، به تنهایی تصمیم می‌گیرد که تمام دار و ندار والیبال ایران را بگذارد تا در سال پوست‌انداختن قدرت‌های برتر دنیا و استراحت ستاره‌ها، تیم ایران را به مدال نه چندان ارزشمند لیگ ملت‌ها برساند. سنگ بزرگی که با وجود توانایی در نهایت زدن آن هم میسر نمی‌شود و تیم ایران حتی چهارمی سال 2014 خود را هم نمی‌تواند تکرار کند.

***

تمام اتفاقاتی که این روزها افتاده و انتقادهایی که یکی یکی مطرح می‌شود، در همان مراحل مقدماتی هم بارها گفته شد. گفته شد لهستانی که به زحمت بردیم، قهرمان جهان نبود و تیم جوانی بود که دوران آبدیدگی را پشت سر می‌گذاشت. گفته شد که اصل کار رقابت‌های انتخابی المپیک است و حتی قهرمانی لیگ ملت‌ها هم ارزش آن را ندارد که در سال قبل از المپیک و در راه انتخابی این بازی‌ها، تمام دار و ندارمان را آن هم در 15 مسابقه فشرده روی دایره بریزیم و خطر مصدومیت و فرسایش را به جان بخریم.

 

تمام اینها گفته شد اما قرار بر این بود که همه خوشحال باشند و با نگاه به دومی در مرحله مقدماتی، در انتظار مدال! البته که رسیدن به این موفقیت هم دور از دسترس و غیر ممکن نبود. با این حال وقتی چشم سرمربی و حتی برخی بازیکنان، محدود به مدال و بزرگ کردن موفقیت در تورنمنتی کوچک باشد، اجازه دید بازتر را به آنها نمی‌دهد.

 

همین می‌شود که سرمربی لهستان از امتیاز 20 به بعد ست اول برابر ایران که باخت را حتمی دید، دیگر بازی را هم تماشا نکرد و به آنالیز و تغییر برنامه پرداخت. تغییر سیستمی که تیم با تجربه و توان کامل ایران را از پا درآورد.

در مقابل اما کولاکوویچ تفکر اصلی‌اش بردن تیم کامل و با تمام قوا، برای رقابت‌ با تیم‌هایی بود که اغلب بدون بازیکنان اصلی و ستاره‌ها آمده بودند تا بتواند با این حربه به مدال برسد. با این حال فکر این را نکرده بود که لهستان جوان بعد از انجام 15 بازی خوب و پرفشار، به مراتب آماده‌تر و باتجربه‌تر می‌‌شود اما تیم ایران با میانگین نزدیک به 30 سال، مستهلک‌تر و خسته‌تر.

***

حالا که سر و صدای بردهای ایران در لیگ ملت‌ها خوابیده و در نهایت مدالی هم به دست نیامده، بهتر می‌‌شود بعد از خوابیدن گرد و خاک، با چشم باز به ماحصل این رقابت‌ها برای ایران نگاه کرد.

 

بهتر می‌شود پرسید که عایدی این تورنمنت برای والیبال ایران چه بوده و چه آورده‌ای داشته است؟

 

تنها آورده این تورنمنت شاید 200 هزار دلاری باشد که به خاطر بردهای مرحله اول و پنجمی به حساب فدراسیون واریز می‌شود. در بعد فنی اما کولاکوویچ حالا یک جین ستاره خسته دارد که به دلیل 17-16 بازی پر فشار و پشت سر هم طی 40 روز، در آسیب‌پذیرترین شرایط خود قرار دارند و باید یکی، دو ماه دیگر در انتخابی المپیک به میدان بروند.

 

در طرف مقابل تیم‌هایی نظیر روسیه و لهستان که اگرچه مشخص است سطح‌شان چندین برابر بالاتر از ایران است، هم جوانگرایی کردند و یک تیم کامل و جوان را ساختند و هم به نتیجه رسیدند. آمریکا هم که به جوان‌‌تر‌هایش میدان داد و حالا در خانه و زمین خودی با اضافه کردن ستاره‌ها شانس اول قهرمانی است.

 

این وسط ما ماندیم و تفکر بی‌سرانجام نتیجه‌گرایی و دست‌هایی که در پوست گردو مانده. نه به مدال رسیدیم، نه مانند بسیاری از کشورها به ستاره‌هایمان استراحت دادیم و نه چهره جدیدی را به والیبال‌مان معرفی کردیم. این یعنی هیچ

منبع: ایران ورزشی

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.