4 عادتی که برای رسیدن به موفقیت باید ترک کنید
طرز تفکر افراد موفق را الگوی خود قرار دهید و مطمئن باشید که شما هم مثل آنها نتیجه عالی به دست خواهید آورد و اگر میخواهید زندگی موفقی داشته باشید، هیچوقت خودتان را درگیر هفت عادت آدمهای ناموفق نکنید.
دوات آنلاین-همهچیز از فکرتان شروع میشود. این طرز تفکرتان است که زندگی امروزتان را شکل میدهد. اگر زندگی چندان دلخواهی را نمیگذرانید بهخاطر تصمیمات بدی است که اتخاذ کرده اید و تصمیمی که گرفتهاید هم از طرز تفکر و باورهایتان سرچشمه میگیرد. درنتیجه، اگر میخواهید به موفقیت دست پیدا کنید، باید اول از فکرتان شروع کنید.
طرز تفکر افراد موفق را الگوی خود قرار دهید و مطمئن باشید که شما هم مثل آنها نتیجه عالی به دست خواهید آورد و اگر میخواهید زندگی موفقی داشته باشید، هیچوقت خودتان را درگیر هفت عادت آدمهای ناموفق نکنید. کدام هفت عادت؟! با هم میخوانیم.
عادت اول
آنها منفی فکر میکنند، منفی حرف میزنند و منفی عمل میکنند. آنها در هر شرایطی فقط مشکلات را میبینند. همیشه شکایت میکنند که آفتاب خیلی داغ است، باران گلهای باغچهشان را خراب کرده، باد موهایشان را به هم ریخته و... خلاصه، فکر میکنند همه عالم برخلاف میل آنهاست. همیشه مشکل را میبینند و هیچوقت راهحل را نمیبینند. یک ضربه کوچک مشکلات را آنچنان بزرگ میکنند که تبدیل به یک تراژدی اساسی میشود. آنها شکست را عاقبت هر کاری میدانند؛ همچون یک بلای آسمانی که یکدفعه نازل میشود. هیچوقت به جلو حرکت نمیکنند و در زندگیشان تغییر زیادی نمیدهند، چراکه همیشه میترسند حاشیه امنیت و راحتی خودشان را از دست بدهند.
عادت دوم
آنها قبل از اینکه فکر کنند، عمل میکنند. آنها براساس تصمیمهای غریزی، آنی و تکانهای عمل میکنند! مثلا اگر چیزی را ببینند که خوششان بیاید و چشمشان را در نگاه اول بگیرد بدون لحظهای درنگ آن را میخرند. حتی خیلی چیزهای بهدردنخور و بیربط با زندگیشان. بعد یک چیز بهتر را میبینند و شروع میکنند به ناله و نفرین و چانهزدن برای دست آوردن آن. اگر به دستش بیاورند زود از یادش میبرند و اگر به دستش نیاورند زمان زیادی را صرف غم و اندوه ناشی از آن میکنند. اکثر وقتها درباره آینده فکر نمیکنند و با این حال فکر میکنند فردا موقعیت بهتری از امروز خواهند داشت. درباره نتایجی که به دست خواهد آمد، نظری ندارند. عمدتا از زندگی خانوادگیشان لذت نمیبرند. گاهی دست به اعمال خلاف – چه تخممرغدزدی و چه شترمرغدزدی- میزنند و جالب اینکه همه این کارها را در تصوراتشان، مطلوب میبینند.
عادت سوم
خیلی بیشتر از آنکه گوش بدهند، حرف میزنند. انگار میخواهند یک «شومن» باشند و خودشان را مدام در بحثهایی درباره قهرمانان زندگیشان و گروهها و دستههایی که دوست دارند، میاندازند و در این راه از دروغگفتن هم ابایی ندارند اما اکثر مواقع حرفهایی که میزنند با توجه و استقبال دیگران روبهرو نمیشود. وقتی کسی به آنها نصیحتی میکند، گوشهایشان را میبندند و چیزی نمیشنوند، چراکه آنقدر مغرورند که نمیخواهند اشتباهشان را قبول کنند. در تصور خودشان، خیلی هم با فهم و کمالات هستند. آنها توصیههای دیگران را رد میکنند، چون احساس میکنند اگر به حرف دیگران گوش دهند، رتبه و منزلتشان پایین میآید. آدمهای ناموفق در شروع هر کاری سعی و تلاش نشان میدهند اما چیزی نمیگذرد که همه شور و شوقشان را از دست میدهند، مخصوصا وقتی با اشتباهی از خودشان روبهرو میشوند. به محض این اتفاق، کارشان را ترک میکنند و دنبال کار دیگری میگردند
عادت چهارم
آنها راحت تسلیم میشوند. آدمهای موفق از ناموفقها و شکستخوردهها بهعنوان پلههایی برای بالارفتن استفاده میکنند، اما جواب اینکه چگونه این افراد را شناسایی میکنند و پل موفقیتشان را از ناکامی آنها میسازند این است که ناموفقها اکثرا در کاری که انجام میدهند یا صلاحیت ندارند یا استعداد و چه نشانهای واضحتر از نشان آدمی که چیزی در آستین برای ردکردن ندارد؟! آدمهای ناموفق در شروع هر کاری سعی و تلاش نشان میدهند اما چیزی نمیگذرد که همه شور و شوقشان را از دست میدهند، مخصوصا وقتی با اشتباهی از خودشان روبهرو میشوند. به محض این اتفاق، کارشان را ترک میکنند و دنبال کار دیگری میگردند. البته اتفاقی نمیافتد، چون باز همان داستان و همان نتیجه تکرار میشود. آدمهای ناموفق پافشاری خاصی در دنبالکردن رویاها و کارهایی که دوست دارند انجام دهند، ندارند.
عادت پنجم
آنها حسودند و سعی میکنند دیگران را پایینتر از خودشان نگه دارند! خودشان را در موفقیتهای دیگران سهیم میبینند و دیگران را سهیم در شکستهایشان و به جای اینکه کار و تلاششان را بیشتر کنند شروع میکنند به شایعهسازی و زیرآبزنی دیگران و با این کار سعی میکنند دیگران را از معرکه به در کنند و جای آنها را بگیرند. هرچند گاهی آنها در این کار موفق به نظر میرسند اما چیزی که کاملا واضح است ناموفقبودن آنهاست و احساس غرور کاذبشان! آنها حتی اگر در زمینهای خوب باشند و صاحب استعداد و توانایی، به شما هیچکمکی نمیکنند.
عادت ششم
آنها وقتشان را زیاد هدر میدهند. آنها نمیدانند فردا چه کاری باید انجام دهند و گاهی فقط مهمانی میروند و میگردند و تلویزیون نگاه میکنند و از آن بدتر، خیلی از آنها هیچ کاری نمیکنند و هیچ فکری هم برای آینده در سرشان ندارند. این شاید برای مدتزمان کوتاهی آزاردهنده نباشد و حتی یکی از روشهای آرامشبخش(ریلکسیشن) به حساب بیاید اما اگر میخواهیم موفق باشیم، باید زمانمان را مدیریت کنیم و به نحو مطلوبی بین کار و سرگرمیهای خودمان تعادل ایجاد کنیم.
عادت هفتم
آنها راحتترین و بیدردسرترین راه را انتخاب میکنند. اگر دو راه برای انتخابکردن وجود داشته باشد، آدمهای ناموفق راهی را انتخاب میکنند که راحتتر است، حتی اگر این راه منفعت کمتری داشته باشد. آنها نمیخواهند به هیچعنوان به خودشان کمی زحمت بدهند، در حالی که یک زندگی خوب میخواهند. نکتهای که این آدمها نمیدانند این است که هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت! و هیچچیزی بدون تلاش به دست نمیآید و اگر همین آدمها کمی، فقط کمی، برای خودشان و در راه خودشان فداکاری کنند زندگیشان خیلیبهتر میشود. در مقابل، زندگی خوب آدمهای موفق بنا میشود بر استمرار و خطا! آنها ثابتقدم هستند و در راه رسیدن به هدفهایشان تسلیم نمیشوند. آنها خطا میکنند اما آنها را تکرار نمیکنند و از میان خطاهایشان، نکتههای مثبت را بیرون میآورند.
منبع:آرمان
12jav.net