دوات آنلاین-غزلی زیبا و عاشقانه از حسین منزوی را بخوانید:
به سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت/ دلی که کرده هوای کرشمههای صدایت
نه یوسفم، نه سیاوش، به نفس کشتن و پرهیز/ که آورد دلم ای دوست! تاب وسوسههایت
تو را ز جرگهی انبوه خاطرات قدیمی/ برون کشیدهام و دل نهادهام به صفایت
تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست/ نمیکنم اگر ای دوست، سهل و زود، رهایت
گره به کار من افتاده است از غم غربت/ کجاست چابکی دستهای عقدهگشایت؟
به کبر شعر مَبینم که تکیه داده به افلاک/ به خاکساری دل بین که سر نهاده به پایت
«دلم گرفته برایت» زبان سادهی عشق است/ سلیس و ساده بگویم: «دلم گرفته برایت!»
12jav.net