شعری عاشقانه از فریدون مشیری/ صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت

دوات آنلاین-شعری زیبا از فریدون مشیری را بخوانید:

صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت

بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم

ولی افسوس و صد افسوس

زابر تیره برقی جست

که قاصد را میان ره بسوزانید

کنون وامانده از هر جا

دگر با خود کنم نجوا

یکی را دوست میدارم

ولی افسوس او هرگز نمیداند

12jav.net

کلید واژه

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.

شعری عاشقانه از فریدون مشیری/ صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت

شعر عاشقانه از شهریار؛ از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

شعر پاییزی با برگ از فریدون مشیری؛ حریق خزان بود

غزلی عاشقانه از حسین منزوی؛ همواره عشق بی خبر از راه می‌رسد

شعری عاشقانه از سهراب سپهری/ صدا کن مرا صدای تو خوب است

شعری عاشقانه از فریدون مشیری / بگذار سر به سینه من تا که بشنوی