دوات آنلاین-غزلی زیبا از دیوان شمس مولانا را بخوانید:
گر باغ از او واقف بدی از شاخ تر خون آمدی/ ور عقل از او آگه بدی از چشم جیحون آمدی
گر سر برون کردی مهش روزی ز قرص آفتاب/ ذره به ذره در هوا لیلی و مجنون آمدی
ور گنجهای لعل او یک گوشه بر پستی زدی/ هر گوشه ویرانهای صد گنج قارون آمدی
نقشی که بر دل میزند بر دیده گر پیدا شدی/ هر دست و رو ناشستهای چون شیخ ذاالنون آمدی
ور سحر آن کس نیستی کو چشم بندی میکند/ چون چشم و دل این جسم و تن بر سقف گردون آمدی
ای خواجه نظاره گر تا چند باشد این نظر/ ارزان بدی گر زین نظر معشوق بیرون آمدی
مهمان نو آمد ولی این لوت عالم را بس است/ دو کون اگر مهمان شدی این لوت افزون آمدی
12jav.net