شیوع خشونت میان تماشاچیان فوتبال؛ چرا؟
در بسیاری از کشورهای صاحب فوتبال همیشه این وضعیت میان تماشاگران وجود داشته است. آنچنان که برخی از طرفداران دو آتیشه و افراطی تیمها در سراسر جهان بسیار به این مسأله شهرت دارند
دوات آنلاین-هفته گذشته برای هواداران تیمهای مدعی قهرمانی در لیگ برتر، هفته تلخی بود، چرا که همه این تیمها به نوعی فرصت نزدیک شدن یا قطعی کردن قهرمانی را از دست دادند.اما این تلخی در مستطیل سبز به هیچ وجه به اندازه تلخی اتفاقی که در خارج از زمین رخ داد، نبود. آن هم در استادیوم آزادی، جایی که پس از بازی سپاهان و پرسپولیس ۲۹۵ نفر مجروح شدند و یک نفر هم درگذشت و همه شهروندان و اهالی رسانه همچنان از این میزان خشونت به کار گرفته شده توسط هواداران دو تیم در مقابل هم شوکه هستند.
آنچنان که هنوز با دیدن سنگهای کف پوش و سر خونی استادیوم آزادی باورشان نمیشود که اینجا مسابقه فوتبال برگزار شده نه یک جنگ یا نزاع مسلحانه! اما حالا بسیاری از شهروندان والبته بدنه متفکر جامعه با خود چند سؤال را دراین باره تکرار میکنند. آیا این حجم از خشونت افسارگسیخته در دایره همان خشونتهای فوتبالی مانند همه جهان تعریف میشود؟ آیا با موضوعات اجتماعی و مسائل و مشکلات این روزهای جامعه و اقتصاد پیوندی دارد؟ چرا باید هواداران یک تیم که در ردیف بالا نشستهاند این چنین درست مانند میدان جنگ از برتری موقعیتی خود استفاده کرده و پایین دستیها را با سنگ بشدت مجروح کنند؟
ماجرای متفاوت هولیگان ها
در ابتدا باید اشاره داشت که در بسیاری از کشورهای صاحب فوتبال همیشه این وضعیت میان تماشاگران وجود داشته است. آنچنان که برخی از طرفداران دو آتیشه و افراطی تیمها در سراسر جهان بسیار به این مسأله شهرت دارند. ازاولتراهای دهه نود انگلستان گرفته که بالاترین درجهبندی خشونت را در میان هواداران فوتبالی در سراسر جهان داشتند تا بالکان و حتی روسیه و لهستان و …
هنوز هم در انگلستان، بازی میان لیورپول و منچستر یا بازیهای تیمهایی همچون تاتنهام و چلسی جنجالی است. همان طور که در بالکان میان هواداران تیمهای پارتیزان و ستاره سرخ چنین وضعیتی وجود دارد. حتی لهستان هم با ویسلاکراکف که هوادارانش خودشان را کوسه خطاب میکنند از این پدیده بینصیب نمانده است. جایی که هوادارانش حتی بعد از بازی تا جایی پیش میروند که هواداران تیم رقیب را برهنه میکنند و لباسهایشان را به غنیمت میبرند. ماجرایی که نمونه آن را در سال ۲۰۰۹ در مورد هواداران شارلوا بلژیک انجام دادند.
در روسیه هم میتوان هواداران اسپارتاک و زسکامسکو را مشاهده کرد که هر بار به شکل افراطی و عجیب و غریبی پس از بازیهای حساس اوضاع را متشنج میکنند.
همه اینها سبب شده جامعه شناسان از پدیدهای به نام هولیگانیسم در فوتبال نام ببرند. پدیدهای که به معنی ایجاد آشوب، دعوا و نزاع خونین و درگیریهای همراه با تخریب اموال از سوی هواداران تیمهای فوتبال است.
اما در سوی مقابل بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که آنچه این روزها در بین تماشاچیان فوتبال شاهد هستیم و بویژه در بازی پرسپولیس و سپاهان به اوج خود رسید متفاوت با موضوعی است که در دیگر نقاط جهان دیده میشود.
جامعه با حساسیتهای بالا
در گام اول، برخی صاحب نظران بر این باورند که آنچه در استادیوم آزادی و پیش از آن در برخی استادیومهای دیگر مشاهده شد را باید نه به داخل میدان بلکه به پدیدههای اجتماعی و بحرانهای اقتصادی مرتبط دانست که این روزها به چشم میخورد، چرا که هوادار آسیبدیده در این حوزه وقتی به استادیوم میرود مملو از خشم و عصبانیت است. برخلاف بسیاری از کشورهای جهان که هواداران به این مسأله به چشم یک پدیده سرگرم کننده نگاه میکنند، در اینجا گویی برای مخاطب به معنای یک رقابت بسیار سخت است. آن طور که هواداران تنها انتظار برد دارند و علاقه به چشیدن طعم ناکامی مانند دیگر عرصههای زندگیشان را ندارند. در این باره باید توجه داشت که بسیاری از صاحبنظران حوزه اجتماعی در چند سال اخیر بر این باور بودند که بحرانهای متعدد اجتماعی حساسیتها را در بین اعضای جامعه ایرانی افزایش داده است. به شکلی که میزان صبر و تحمل را کاهش داده و آستانه تحمل شهروندان را به پایینترین حد ممکن تنزل داده است. موضوعی که نمونه آن را میتوان در همین بازیهای فوتبال و بویژه دیدار پرسپولیس -سپاهان مشاهده کرد. جایی که تماشاگران به محض نزدیک نشستن در کنار هم و شنیدن صدای مخالف در مقابل هم به نقطه جوش رسیده و این چنین به قصد کشت و بدون هیچ ملاحظهای به طرف دیگر آسیب میرسانند.
دو قطبی تهرانی- شهرستانی ممنوع
اتفاقات بازی سپاهان - پرسپولیس و آسیب دیدن شدید هواداران در این بازی در حالی است که بلافاصله پس از آن، هواداران تراکتور در فضای مجازی درباره بازی هفته آینده پرسپولیس در تبریز خط و نشان کشیدند. موضوعی که نشان میدهد دوقطبی تهرانی شهرستانی که از چند سال پیش دائماً از سوی برخی شهروندان ناآگاه و گاه مغرض بیان و دامن زده میشد، حالا به جان فوتبال کشور افتاده است. آنچنان که هواداران تیمهای شهرستانی احساس میکنند که همیشه به آنها در مقابل تیمهای تهرانی ظلم میشود و چارهای نیست جز اینکه انتقام را با دستان خود و خارج از مستطیل سبز بگیرند. در این باره صاحبنظران و بویژه روانشناسان اجتماعی همیشه بر این مسأله اصرار میورزند که نباید نه از سوی مسئولان و نه از سوی شهروندان براین مسأله تمرکز و تکرار گردد، چرا که در این صورت شهروندان شهرستانی به نوعی در طول مدت به گفتمان تقابل در مقابل تهرانیها میرسند و گمان دارند که باید از هر فرصتی برای گرفتن حق خود از پایتخت نشینها استفاده کنند. روانشناسان اجتماعی از این میگویند که این دوقطبی در صورتی که فکری برای اصلاح آن نشود خیلی زود به حوزههای دیگر هم سرریز میکند و به صورت خشونت و تخریب خود را نشان خواهد داد. دراین میان نباید فراموش کرد که این مسأله در چندین سال گذشته از سوی هواداران استقلال و پرسپولیس هم مطرح میشود.
آنچنان که برخی از کامنتهایی با این عنوان در بین برخی از هواداران ناآگاه منتشر میشود. پیامهایی مانند:
تیمهای شهرستانی نباید قهرمان شوند.
برای برخی از تیم ها رؤ یاست قهرمانی.
براین اساس، کارشناسان درباره تبعات چنین موضوعی هشدار میدادند. وقتی که به طور دائم شاهد چنین فضا و محتوایی در فضای مجازی باشیم باید انتظارچند مسأله را کشید:
1.خشونت افسارگسیخته در میان هواداران شهرستانی نسبت به تهرانیها در بازیهای مقابل هم؛ 2. احساس کاذب ناداوری و تأکید دائم بر نوعی حق خوری از سوی این تماشاچیان؛ 3. دست به کار شدن خود آنها برای گرفتن حقی که به باورشان تضییع شده است.
وقتی دستاندرکاران مشکل دارند
جامعهشناسان همیشه نسبت به این مسأله هشدار میدهند که خواص جامعه و اقشاری که امکانات بیشتری دارند باید در شرایط هیجانی وضعیت کنترلکننده و ثبات بخش داشته باشند. به طوری که آنها بتوانند گفتمانهای به سود جامعه را ترویج داده و به نوعی در مقابل ضدگفتمانها بایستند. این در شرایطی است که در چند هفته اخیر دست اندرکاران تیمهای مختلف فوتبالی و صد البته بازیکنان تیمهای فوتبال دقیقاً نقطه برعکس این ماجرا بودند به شکلی که بسیاری از آنها دست به ضد گفتمانها زدهاند. نمونه بارز این مسأله را هم میتوان در صحبتها و تهدیدهای هیجانی برخی از بازیکنان بعد از بازیها مشاهده کرد.
جایی که یکی از بازیکنها باحالتی بین نصیحت- تهدید از هواداران تیم مقابل میخواهد که در آینده به شهر تیم مقابل نیایند چرا که به اصطلاح خونشان به گردن خودشان است. این دقیقاً مصداق استفاده از ضد گفتمانها و تحریک اخبار برای نوعی مقابله به مثل است. و این در حالی است که از منظر اجتماعی این افراد باید در چنین شرایطی نقش یک متعادلکننده و ایجادکننده توازن را داشته باشند نه اینکه با صحبتهای خود، بنزینی برآتش یک خشونت تمام عیار میان هواداران بریزند. همچنین که در چند هفته اخیر و بویژه پس از بازی پرسپولیس و سپاهان رفتار متفاوتی از سوی هیچ کدام از بازیکنان یا دستاندرکاران دو تیم برای آرام کردن شرایط ندیدهایم. روان شناسان بر این باورند که دلیل رخ دادن چنین رفتاری از سوی این چهرههای مشهور و متفاوت با بدنه عامه جامعه را باید در چند مسأله جستوجو کرد.
1-سطح پایین مطالعه آنها و عدم آشنایی آنها با شیوههای کنترل خود در مقاطع بحرانی
2-عدم درک درست آنها از میزان تأثیرگذاری حرفهایشان در جامعه هواداران
3.عدم سرمایهگذاری باشگاههای مربوطه در زمینه آموزش بیشتر این افراد در حوزه فکری و رفتاری
شلیک به هم با طعم بیتفاوتی
در کنار همه این موضوعات که خود بخشی از دلایل این اتفاقات ناگوار ادامه دار هستند باید به کلیت جامعه ایرانی در شرایط امروز هم نگاهی داشت. مسأله بیتفاوتی به سرنوشت یکدیگر سبب شده تا بخشی از شهروندان به خاطر هیچ و پوچ به یکدیگر آسیب برسانند.
صاحب نظران دراین باره از سالها پیش این مسأله را هشدار داده بودند که این موج بیتفاوتی میتواند در نهایت به یک نوع آزاررسانی به یکدیگر هم منتهی بشود، چرا که بیتفاوتی در مراحل بالاتر عدم وفاق، احساس بیگانگی با هموطن و در نهایت یک جور دشمنی پنهان را به همراه میآورد و بخشی از بازتاب این فرآیند آن چیزی بود که در هفتههای اخیر بویژه در بازی پرسپولیس-سپاهان با آن روبه رو بودیم.
شاید در نهایت باز هم این سؤال تکراری مطرح شود که واقعاً پس از این همه سال راهکار پیشگیری از این همه اتفاق چیست؟
جامعهشناسان براین باورند که راه حل این مسأله از درون جامعه میگذرد. جایی که در ابتدا باید فکری برای بحرانهای اجتماعی و اقتصادی کرد که هر روز با آنها درگیر است. دوم، باید تلاش کرد تا سطح حساسیت اجتماعی کاهش یابد در غیر این صورت هر روز باید منتظر سرریز خشم در یک حوزه دیگر بود.
منبع: ایران
12jav.net