2024/11/22
۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
پیشنهادات ما
پایان تفریح‌ لاکچری در جنگل ‌گلستان با حمله خرس

پایان تفریح‌ لاکچری در جنگل ‌گلستان با حمله خرس

گوشه ای پشت یک درخت تنومند پنهان شدم و صدای بز را تقلید کردم که بعد از چند دقیقه ناگهان صدای غرش یک خرس را شنیدم.

دوات آنلاین-تفریح لاکچری چند نفر در جنگل اتفاقات عجیبی را برای آن ها رقم زد به گونه ای که تا پای از دست دادن جان شان پیش رفتند. چند جوان هم استانی که تعدادشان به 8 نفر می رسید برای تفریح به دل جنگل گلستان زدند و با خرید یک رأس بز برای ناهارشان یک غذای لاکچری تدارک دیدند اما با فرار بز چموش  دورهمی شان به هم خورد و بعد از آن با تعقیب طعمه، ماجرای خطرناکی برای آن ها رخ داد.

 

یکی از افراد شرکت کننده که مصدوم شده و به شدت از این واقعه ترسیده و زبانش بند آمده بود درباره چگونگی وقوع این اتفاق گفت: روزی با چند نفر از دوستانم تصمیم گرفتیم برای تفریح به جنگل گلستان برویم تا خاطره خوشی را برای خودمان رقم بزنیم. قبل از حرکت با مشارکت دوستان، یک بز برای ناهارمان خریدیم و با تدارک بقیه خورد و خوراک مان که به تفریح لاکچری شباهت داشت به سمت محل اتراق مان به راه افتادیم.

 

بعد از کمی استراحت در داخل جنگل چادر برپا کردیم و مشغول جمع آوری هیزم شدیم و یکی از دوستان مان هم سراغ بز در صندوق عقب خودرو رفت. زمانی که دوستم خواست بز چموش را از خودرو بیرون بکشد طعمه از دست او خلاص شد و به سمت جنگل فرار کرد.

 

 بعد از آن همگی به دنبال بز به راه افتادیم اما به دلیل وجود درختان زیاد نتوانستیم به بز تیز پا برسیم و او هم لابه لای بوته ها و شاخه ها ناپدید شد. برای پیدا کردن بز هر کدام به یک سو رفتیم.

 

در یک لحظه این فکر به ذهنم رسید که با تقلید صدای حیوان او را به دام بیندازم.

 

گوشه ای پشت یک درخت تنومند پنهان شدم و صدای بز را تقلید کردم که بعد از چند دقیقه ناگهان صدای غرش یک خرس را شنیدم.

 

 زمانی که به عقب برگشتم دیدم یک خرس روی پاهایش ایستاده و به من خیره شده است و نعره می کشد.

 

با دیدن این صحنه از ترس وحشت کردم و با کمک خواستن از سایر دوستانم که در جنگل پخش شده بودند با سرعت تمام به سمت خودرو پا به فرار گذاشتم. خرس مدتی مرا تعقیب کرد اما وقتی با سر و صدای دیگر دوستانم رو به رو شد دست از تعقیب من برداشت و به داخل جنگل برگشت. وقتی به محل اتراق مان رسیدم از ترس بی هوش شدم و چیزی نفهمیدم.

 

بعد از چند دقیقه با کمک دوستانم به هوش آمدم و با جمع کردن وسایل مان به سرعت از جنگل خارج شدیم و به سمت یک منطقه امن رفتیم.

 

 نزدیک ظهر شد و زمانی که دیدیم دست مان از غذای لاکچری کوتاه شده به ناچار به خوردن گوشت مرغ روی آوردیم. بعد از بازگشت از تفریح این حادثه برایم درس عبرتی شد تا دیگر در محل زندگی حیوانات درنده و وحشی به تقلید صدای حیوانات اهلی اقدام نکنم تا با این کارم جانم را به خطر نیندازم و خاطره بدی را در ذهنم ثبت نکنم.

 

منبع: خراسان

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.