نباید صیغه مرد متاهل میشدم
یک روز که من و امیر در منزل بودیم زنگ خانه به صدا درآمد. وقتی در را باز کردم، زنی عصبانی و پریشان همانطور که اشک می ریخت، مرا کنار زد و وارد منزل شد.
دوات آنلاین-زنی که از ازدواج موقت با مردی متاهل پشیمان است بعد از مراجعه به مرکز مشاوره پلیس استان خراسان شمالی داستان زندگیاش را این طور تعریف کرد:
35 سال دارم تا کنون دوبار ازدواج کرده ام، ازدواج اولم به دلیل پاره ای از مسائل خانوادگی و عدم تلاش من و همسرم برای حفظ آن دستی دستی از هم پاشیده شد. چرا که همسرم گوش شنوای مادرش بود و بسیار دهن بین، بالاخره دخالت های مادر شوهرم و بی درایتی همسرم باعث از هم پاشیدگی زندگی ام شد.
در واقع هردویمان از خواسته های خود کوتاه بیا نبودیم. بعد از تنش های طولانی با همسرم و خانواده اش طلاق گرفتیم و هر کدام مان دنبال تقدیر نامعلوم خود رفتیم.
چند ماه پس از طلاق نگاه های خانواده و اطرافیان رویم سنگینی می کرد. تصمیم گرفتم کاری برای خودم پیدا کنم. مدتی را پی کار بودم تا اینکه به عنوان فروشنده در یک مغازه پوشاک مشغول شدم. صاحب مغازه خود را امیر معرفی کرد. از آنجا که تحت فشار روحی شدیدی بودم و بشدت نیاز داشتم با کسی دردو دل کنم، ناخواسته تراژدی زندگی ام را برای صاحبکارم بازگو کردم، او نیز که معلوم بود دل پر دردی داشت، از زندگی با همسرش ناراضی بود.
پس از مدتی او به من ابراز علاقه کرد، من نیز بدلیل رخوت روحی به ابراز علاقه وی پاسخ مثبت دادم، به صورت موقت ازدواج کردیم بدون اینکه ذره ای دراین باره بیندیشم!!!
یک روز که من و امیر در منزل بودیم زنگ خانه به صدا درآمد. وقتی در را باز کردم، زنی عصبانی و پریشان همانطور که اشک می ریخت، مرا کنار زد و وارد منزل شد. امیر را صدا زد و گفت: ای نامرد، چه بدی در حقت کرده بودم؟ این بود جواب همه خوبی هایم؟ چرا این کار را با من کردی؟ ذره ای به بچه هایت فکر کردی؟
از آن روز به بعد جنگ اعصاب شروع شد. زنش دائم مرا نفرین می کرد و آه می کشید ولی من فقط به خودم و امیر فکر می کردم و حاضر نبودم پا پس بکشم. بشدت به امیر دلبسته بودم و او را دوست داشتم.
زن بیچاره هرچه التماس کرد و ضجه زد، گوش هر دویمان کر و چشمانمان کور شده بود. حتی امیر مرا به عقد رسمی خود درآورد. همسرش به خاطر دو فرزندش فقط تحمل می کرد و دم نمی زد.
فرزند اولم دوسال پس از ازدواج مان بدنیا آمد. تمام وقتم را صرف فرزندم می کردم و تمام مسئولیت بچه با من بود، کوتاهی امیر را می گذاشتم به حساب کارش، آنقدر خودم را درگیر بچه کرده بودم که از همسرم غافل شدم، وقتی ماجرا را فهمیدم که کار از کار گذشته بود.
همسرم دیر به دیر به من و فرزندش سر می زد تا اعتراض می کردم، در جوابم می گفت: تو می دانستی من زن و بچه دیگری هم دارم، ولی بعدها فهمیدم این حرفها بهانه بوده، آقا دوباره فیلش یاد هندوستان کرده بود و با زن دیگر ازدواج موقت کرده بود. حالا نوبت من بود که دودستی بزنم تو سرم و التماس آن زن را کنم که دست از سر شوهر و زندگی ام بردارد. تمام التماس ها و زار زدن های همسر اول شوهرم جلوی چشمانم رژه می رفتند، با خودم گفتم دنیا دار مکافات است، از هر دست بدهی از همان دست پس می گیری، چوب خدا صدا ندارد.
زندگی آن زن بیچاره را خراب کردم که زندگی خود را بسازم حالا باید تقاص عمل خود و ظلمی که در حق آن زن کرده بودم را پس می دادم.
نظریه کارشناس
کارشناس مرکز مشاوره آرامش در این باره می گوید:ازدواج و تشکیل زندگی زناشویی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زن و شوهر دو قطب اصلی زندگی مشترک محسوب می شوند. دو فرد با سلائق و ویژگی های فردی و روانشناختی متفاوت، اینک در کنار یکدیگر قرار گرفته و زوج را تشکیل می دهند. لذا برخی بدون در نظر گرفتن تفاوت های فردی شاهد بی نظمی و تنش هایی میان زوجین هستیم که چنانچه آگاهی و دانش کافی در مدیریت و حل مسائل نداشته باشند، قطعاً دچار مشکلات عمیقتری خواهند شد.
زن و شوهر هر یک نقش ها و وظایف خاص خویش را دارند، اهمال در ایفای نقش ها موجبات تنش و بالا رفتن توقعات از یکدیگر شده و در نهایت ادامه زندگی برای هردو مشکل خواهد شد. قبل از هر چیز زوجین می بایست مهارت های زندگی را یاد گرفته و در زندگی واقعی به کار ببرند.
همانگونه که در کیس فوق مشاهده شد اگر مراجع در ازدواج اولش آگاهی خود را در مهار مشکلات بالا می برد شاید اکنون زندگی موفق تری داشت. با وجود یک ازدواج ناموفق بلافاصله و بدون در نظر گرفتن شرایط اقدام به ازدواج، شناخت طرف مقابل و انتخاب غلط کرده و قدم در خانه ای گذاشت که سایبانش متعلق به فرد دیگری بود و این نهایت بی درایتی و ریسک را می رساند.
در واقع با توجه به اصل تفاوت های فردی زن و مرد، جنس زن طوری آفریده شده که حس تملک پذیری در آنها بسیار قویتر از مردان است. زنی که همسرش بدون رضایت وی اقدام به ازدواج مجدد می کند پس از آشکار شدن موضوع احساس ناامنی کرده و حضور زن دوم را تهدیدی علیه زندگی خود می پندارد.
نویسنده: سروان نساء ایزانلو؛ کارشناس ارشد مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان شمالی
12jav.net