2024/04/20
۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
داستان واقعی زندگی زنی که در 2 ازدواج شکست خورد

داستان واقعی زندگی زنی که در 2 ازدواج شکست خورد

این زن می‌گوید حالا که فرصت ازدواج سوم برایش پیش آمده است نمی‌خواهد بی‌گدار به آب بزند و آینده‌اش را تباه کند.

دوات آنلاین-زنی که در دو ازدواج قبلی‌اش شکست خورده است به مرکز مشاوره پلیس استان خراسان رضوی رفت تا با مشاوران درباره سومین فرصت برای ازدواج صحبت کند. این زن داستان زندگی‌اش را چنین شرح داد:

 

ازدواج اولم بدون تحقیق بود

در ازدواج اولم چوب سادگی خودم را خوردم. شوهرم پسر یکی از اقوام بود و وقتی به خواستگاری ام آمد بدون تحقیق جواب مثبت دادیم و ازدواج کردم.

 

 اشتباه خانواده ام این بود که بیش از حد به شوهرم بها می دادند و از طرف دیگر کمک‌های مالی بی حد و اندازه خانواده باعث شد زیاده خواه و لوس بار بیاید.

 

 توقع‌هایش تمامی نداشت و هر روز ماجرایی درست می کرد، می گفت پدرت باید بیشتر از این هوای ما را داشته باشد. پدرم که از دنیا رفت مشکلات ما زیاد تر شد. شوهرم به جای آن که مراقبم باشد و از نظر روحی آسیبی نبینم دیگر هیچ احترامی برایم قائل نبود.

 

حتی خانواده اش می گفتند اشتباه کردند به خواستگاری من آمدند. روزهای آخر فهمیدم سر  و گوشش می جنبد و به دنبال زن دیگری رفته است.

 

 همین شد که طلاق گرفتم و به خانه پدرم برگشتم. روزهای سختی را پشت سر گذاشتم اما شک ندارم. بعد هم فرصت دومین ازدواج فراهم شد. چون طلاق گرفته بودم و مادرم فکر می کرد هرچه زودتر باید سر و سامان بگیرم دوباره اشتباه کردم و صفحه شناسنامه ام سیاه شد.

 

شکست در ازدواج دوم

خواستگارم وعده‌های عاشقانه می داد و می گفت می خواهد خوشبختم کند. من بعد از تجربه تلخی که داشتم  به زندگی جدید خو گرفته بودم و اصلا به ازدواج نمی اندیشیدم. خیلی جدی گفتم فعلا قصد ازدواج ندارم اما او سر راهم قرار گرفته و دست بردار نبود.

 

چند بار مادرش را خانه مان فرستاد و پیله کرده بودند که دخترتان را به ما بدهید. مادرم یک روز سر صحبت را باز کرد و گفت باید به فکر خودت باشی و ما هم آرزویی جز خوشبختی ات نداریم و از این حرف های تکراری... .

 

یکی دو روز با خودم کلنجار رفتم و با اکراه، فقط به خاطر دل مادرم جواب دادم. متاسفانه بدون تحقیق به این خواستگار سمج بله گفتم و برای دومین بار سر سفره عقد نشستم و پا به خانه شوهر گذاشتم.

 

نگران بودم از گذشته که یادم می آمد، می ترسیدم مبادا دوباره دچار مشکل شوم.

 

با مادر شوهرم در یک خانه زندگی می کردیم و قرار بود خانه خوشبختی ام همانجا باشد. روزهای اول فهمیدم مردی که قرار بود رویاهایم را بسازد، مواد مخدر مصرف می کند.

 

می گفت تفننی مواد می کشد و هر وقت اراده کند این زهرماری را کنار می گذارد. حرفش را باور نداشتم، لاغر شده بود و اعصابش هم سر هیچ و پوچ به هم می‌ریخت و بعد هم  مرا به باد کتک می گرفت.

 

مادر شوهرم خودش را کنار می کشید و وانمود می کرد نمی خواهد در زندگی‌مان دخالت کند. او هم دروغ می گفت و از پسرش می‌ترسید.

 

با این شرایط  اوضاع روحی و روانی ام به هم ریخته بود. من که از ازدواج نافرجام قبلی ام چوب خورده بودم نتوانستم طاقت بیاورم، برای همین تقاضای طلاق دادم. مهریه ام را بخشیدم و جانم را برداشتم و به خانه پدرم برگشتم.

 

فرصت برای ازدواج سوم

بعد از این ماجرا با مادرم به مشهد آمدیم. حوصله هیچ کس و هیچ جا را نداشتم چون هرکس مرا می دید سئوال پیچم می کرد چرا  طلاق گرفتی و این طوری شد؟

 

 اوضاع زندگی‌ام  در مشهد عوض شد. احساس می کردم چون کسی مرا نمی شناسد، زندگی ام هم آرامش دارد. مادرم هم آرام شده بود و حرص و جوش نمی‌خورد.

 

یک روز یکی از آشنایان زنگ زد و تلفنی مرا برای پسرش خواستگاری کرد و دوباره دچار استرس شدم.

 

 این سومین فرصت برای ازدواجم بود اگر بی گدار به آب بزنم و مشکلی پیش بیاید نابود می شوم،چون دیگر نمی توانم گذشته را فراموش کنم.

 

 نمی خواستم برای آینده ام بدون برنامه تصمیم بگیرم. به پیشنهاد دختر همسایه به سراغ مشاور رفتم تا دچار مشکلات سابق نشوم. از این جلسات دریافتم که هر کار انسان باید حساب و کتاب داشته باشد و بر اساس یک هدف روشن پایه ریزی شود.

 

این دو شکست عاطفی می تواند تجربه ای باشد برای ساختن آینده ام، من می خواهم خوب زندگی کنم و قرار نیست آینده ام، تاوان اشتباهات گذشته ام را بدهد.

 

گفت‌وگو با کارشناس

"شهرزاد ضمیری" روانشناس و مشاور خانواده در این باره معتقد است: ازدواج مقوله ای بسیار حساس و مهم در زندگی هر فرد است. ما سه مرحله مهم در زندگی داریم: «تولد،ازدواج،مرگ» و تنها، مرحله ازدواج است که می توانیم با آگاهی، انتخاب درستی داشته باشیم.

 

پس می توان گفت تنها و مهمترین مرحله زندگی هر فرد ازدواج است که اگر نتوانیم از این مرحله درست عبور کنیم بدون شک در زندگی خود شکست خورده ایم.

 

بنابراین ضروری است که نسبت به این مهم تحقق و تفحص بیشتری داشته باشیم و بدون شناخت و آگاهی کافی تصمیم عجولانه نگیریم.

 

مدرس مهارت های زندگی افزود: در این داستان می خوانیم خانم جوان 2 بار ازدواج ناموفق داشته که به شکست منجر شده  و مهمترین علت آن شاید همین شناخت کافی نسبت به ویژگی های فردی اجتماعی، اقتصادی و یا حتی اعتقادی و فکری طرف مقابل است و متاسفانه امروزه شاهد هستیم که ریشه بسیاری از طلاق ها در ازدواج نامناسب بوده و آمار نشان دهنده شکل گیری طلاق در سه سال اول زندگی این مسئله را تایید می کند.

 

کارشناس ارشد آموزش همگانی و مشارکت عمومی پلیس خراسان رضوی، گفت: بسیاری از این ازدواج ها بدون فکر و تحقیق انجام می شود که باید با فرهنگ سازی صحیح جوانان را از خطرات این عملکرد آگاه کرد.مخصوصاً اینکه اغلب انتخاب های امروزی در مقوله ازدواج بر پایه احساس و هیجان و نه منطق کافی، صورت می گیرد.

 

هرچند با توجه به دو تجربه ناموفق با توجه به پیشنهاد اطرافیان راه مناسبی را انتخاب کرده است تا با کمک یک مشاور مجرب و متخصص بتواند شناخت بهتر و دقیق تری از انتخاب خود داشته باشد و با آگاهی به ملاک ها و معیار های مناسب همسرگزینی مانع یک تجربه تلخ دیگر شود.

 

نویسنده: غلامرضا تدینی راد - اطلاع رسانی پلیس خراسان رضوی

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.