درخواستطلاق بهخاطرهدیه تولد
این مرد که هدیه همسرش را گم کرده بود وقتی ماجرا را به همسرش گفت تصورش را هم نمی کرد به خاطر همین مساله، پایش به دادگاه خانواده تهران کشیده شود.
دوات آنلاین-گم کردن گوشی تلفن، برای مرد جوان آنقدر دردسر ساز شد که در نهایت زندگی مشترکش را تحت تاثیر قرار داد و او را راهی دادگاه خانواده تهران کرد.
این مرد که هدیه همسرش را گم کرده بود وقتی ماجرا را به همسرش گفت تصورش را هم نمی کرد به خاطر همین مساله، پایش به دادگاه خانواده تهران کشیده شود.
این مرد زمانی که در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت درباره ماجرای زندگی اش چنین گفت: دو سال است با مبينا اردواج کرده ام. در این معدت یا جز جر و بحثهای معمولی هیچ مشکلی با هم نداشتیم. مدتی پیش مبیتا برای تولدم یک گوشی آیفون خرید. من هم از آن گوشی استفاده کردم تا این که گوشی ام . را هنگام خرید، در یک مغازه جا گذاشتم و وقتی برگشتم دیگر گوشی ام آنجا نبود. وقتی موضوع را به مبینا گفتم، چنان جنجالی به پا کرد که شوکه شدم. فکرش را هم نمی کردم چنین برخوردی کند. می گفت چرا دیده ای را که به من داده گم کرده ام. جوری رفتار کرد که انگار مقصر من بوده ام و از روی عمد گوشی تلفنم را گم کرده ام. هر چه با او صحبت کردم و گفتم گوشی بدون این که خودم متوجه باشم گم شده، فایده ای نداشت. جار و جنجال به راه انداخت و شروع کرد به توهیم و همین مساله باعث شد من از كوره در بروم و او را کتک بزنم. مبیتا هم از خانه قهر کرد و رفت. الان یک ماه و نیم است به خانه نیامده برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه به این زندگی مشترک پایان بدهم. من و مبينا دیگر نمی توانیم در کنار هم زندگی کنیم. احترام بين ما از بین رفته و دیگر نمی توانیم مثل گذشته با آرامش در کنار هم بمانیم برای همین بهتر است از هم جدا شویم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی موضوع گم شدن گوشی نیست. شوهرم نسبت به من بی تفاوت است و در این مدت دو سال زندگی مشترک یک هدیه خوب برایم نخریده است. همیشه به مناسبت تولدم هدیه ای کوچک و معمولی برایم خريده و وقتی هم من بایش هدیه می خرم به آن توجهی ندارد. یک بار حلقه ازدواجمان را گم کرد و دوباره برایش یک حلقه خريدم. این بار هم با کلی ذوق و شوق برایش گوشی آیفون خریدم. چند ماه پول هایم را جمع کردم تا توانستم این گوشی را برایش بخرم. گفتم این بار ذوق می کنند و این هدیه برایش ارزشمند خواهد بود ولی مدت کوتاهی از خرید این گوشی نگذشته بود که یک شب او به خانه آمد و گفت گوشی را گم کرده است. وقتی شنیدم خیلی شوکه شدم. باورم نمی شد. آنقدر عصبانی شدم که با او دعوا کردم اگر هديه من برایش ارز شمند بود هیچ وقت آن را گم نمیکرد و با دقت از آن مراقبت می کرد. ولی چون من برایش خریده بودم نسبت به آن بی تفاوت بود و در نهایت آن هدیه را گم کرد. او با این کارش مرا بی ارزش کرد و برای همين هم دیگر نمی خواهم در کنار این مرد زندگی کن.
در پایان نیز قاضی دلیل این ازدواج برای جدایی را کافی نداست و آنها را برای حل نشست مشکلشان به مرکز مشاوره فرستاد.
منبع: جام جم
12jav.net