دیوان شهریار/ جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی/ چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
دوات آنلاین-غزلی زیبا بخوانید از استاد شهریار:
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را/ نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم/ به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
به یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانم/ که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را
بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی/ چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی/ که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را
سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل/ خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را
نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده/ به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را
به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان/ خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن/ که از آب بقا جویند عمر جاودانی را
12jav.net